
بروزرسانی: 25 خرداد 1404
معرفی و دانلود کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم | اسماعیل نادری | انتشارات آئی سا
معرفی کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم
در کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم نوشته ی اسماعیل نادری داستانی اجتماعی در بستر یک خانواده ی ایرانی روایت شده است. شخصیت اصلی داستان در پی کشف حقیقت هایی درباره ی گذشته ی خود و خانواده اش، به بررسی پرونده های سیاسی و اجتماعی می پردازد. در این کتاب با روایت داستان های فرعی در دل ماجرای اصلی، از نگاه یک خانواده ی ایرانی به دنیای تاریک و پیچیده ای از بی عدالتی وارد می شویم.
درباره ی کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم
کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم نوشته ی اسماعیل نادری با تم های اصلی حقیقت جویی، یافتن هویت، عدالت و تأثیرات تاریخ بر زندگی فردی و اجتماعی افراد، قصه ی افراد خانواده ای را روایت می کند که در موقعیت های مختلف زندگی واکنش های گوناگونی دارند و در برابر مشکلات خانوادگی، فشارهای اجتماعی و تأثیرات سیاست بر زندگی روزمره، دست به اعمال سرنوشت سازی می زنند. کتاب بی دادگاه سیا جلد دوم داستانی است درباره ی مبارزه، امید و تلاش برای ایجاد تغییر در شرایطی که به نظر غیرممکن می آید. در این کتاب نویسنده با طرح شخصیت های متعدد و داستان های فرعی، جامعه ی ایرانی را به تصویر می کشد و با نگاهی انتقادی به روایت بخش هایی از تاریخ معاصر ایران می پردازد.
چالش هایی که هر یک از شخصیت ها در کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم با آن رو به رو هستند، به گونه ای طرح شده که نمایانگر مشکلات اکثریت افراد جامعه باشد و به این وسیله نقدی که به سیاست و تأثیر آن بر زندگی روزمره ی آدم ها در ایران وارد است، به زبان ساده و در قالب گفت و گوهای صمیمی روایت شده است.
این کتاب توسط انتشارات آئی سا در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.
کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب برای کسانی که به رمان های اجتماعی و مسائل روز جامعه ی ایرانی علاقه مندند، مناسب است.
در بخشی از کتاب بی دادگاه سیا - جلد دوم می خوانیم
قصد داشتم به همه بفهمانم این کوتاه بینی و هجوم ددمنشانه و عکس العمل های ناشایست و بی خردانه و از همه بدتر ناشیانه ی شما که فقط نام و بالطبع گوشه ی بسیار جزئی و اندک این علم بسیار گسترده را شنیده و از طریق گوش تجربه کرده اید، چه ها که بر سر من و اسلاف پیشین من نیاورده! بگویم که چه طور جبر تاریخ و محیط در حال سبقت زندگی عامل فشار و بیش از همه، اهرم فشار خود را بر گرده های ناتوان یک مطرود و یک مجروح به دور مانده از غافله وارد آورده و به آستانه ی نابودی اش کشانده بود.
بله. همین ناتوانی باعث شده بود تا من نیز به ناچار از قافله باز بمانم و این طور دست وپابسته راهی میدانی به این بزرگی شوم. چه طور بگویم؟! از همان نخست کپ کرده بودم. حتی نگاه های خوش بینانه و مشوق پدرم که اغلب در این گونه مواقع راه گشای بسیار مطمئنی برایم بود، کاری از پیش نبرده و بالطبع قادر نشده بودم تا تکانی را هرچند اندک در مغز حیران و به سختی گره خورده ام پدید آورم. بالأخره هم ناچار شدم قید آن هایی را که می دانستم خیلی وقت گیر هستند بزنم. البته همان نگاه سطحی و خواندن طوطی وار آن ها نیز کلی زمان می برد. با این حساب، تصمیم گرفتم هرکدام که زودتر از همه مرا به پاسخ می رساندند، مد نظر قرار دهم و احیاناً اگر وقتی باقی بود به بقیه بپردازم، اما چه سود؟! انگار تا آن زمان هیچ وقت از نزدیک با هیچ کدام شان روبه رو نشده و دست وپنجه نرم نکرده بودم.
متأسفانه این هم چاره ی کار نبود. یکی از یکی سخت تر و دست وپاگیرتر. خلاصه عرض کنم؛ از تعداد دویست وسی سؤال، تنها به پنجاه ودو، سه تایی از آن ها، غلط یا درست، پاسخ گفتم که بیش از نیمی از آن ها نیز مربوط به آزمون هوش بود. از همان جا کاملاً مطمئن شدم که دیگر هیچ شانسی برایم وجود نخواهد داشت. یعنی با وجود صدوپنجاه هزار داوطلب پسر و دختر که مخصوصاً شش هزار نفر از آن ها از پیش گزینش شده و به دانشگاه ها راه می یافتند، چه طور می توانستم امیدوار به قبولی باشم؟!
مشخصات کتاب الکترونیک
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7-%D8%AC%D9%84%D8%AF-%D8%AF%D9%88%D9%85/book/91141