کتاب آخرین فرزندان توکیو (The Last children of Tokyo)، نوشتهی یوکو تاوادا (Yōko Tawada)، تصویری از این ژاپن را در مقابل چشمانمان قرار میدهد. با این حال، این همهی داستان نیست؛ داستان از این هم وحشتناکتر است. در همین وضعیت، دولتی استبدادی در ژاپن مستقر است؛ دولتی که با دیگر نقاط جهان ارتباط ندارد، برای استفاده از زبانهای خارجی مجازات تعیین کرده و حالا مردم فهمیدهاند که هر چیزی در زندگیشان جریان داشته، اکنون غیرقانونی به حساب میآید.
حالا در ژاپن همهی جوانها از دست میروند و فقط نسلی از افراد پیر به جا مانده است. این را یوکو تاوادا در کتاب آخرین فرزندان توکیو به ما میگوید. این رمان تخیلی، داستان ژاپنی را تعریف میکند که درگیر بحرانی وحشتناک است؛ بحرانی که جوانان را بیمار میکند و بعید نیست در آیندهای نزدیک همهی آنها را به کام مرگ بفرستند. این کتاب در آمریکا، جایزهی کتاب ملی سال 2018 را – برای بهترین اثر ترجمه شده – به دست آورده است.
دربارهی کتاب آخرین فرزندان توکیو
طی یک اتفاق عجیب فردای همان روز وقتی یوشیرو از جلوی مدرسهی ابتدایی رد میشد، اطلاعیهای را در مورد سخنرانی دربارهی ماموتهای نائومان دید که یک استاد دانشگاه در رشتهی دیرینهشناسی در پارک فرهنگی برگزارش میکرد.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A2%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D9%81%D8%B1%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%88/book/68861
معرفی کتاب آخرین فرزندان توکیو
او نویسندهی ژاپنی است که اکنون در آلمان زندگی میکند. تاوادا آثار خود را به دو زبان ژاپنی و آلمانی به نگارش درآورده است و توانسته به افتخارات زیادی دست پیدا کند. از جوایزی که او در کارنامه دارد میتوان به Akutagawa Prize، Tanizaki Prize، Noma Literary Prize، Goethe Medal وNational Book Award اشاره کرد. دیگر آثار این نویسنده عبارتند از: فرستاده، خاطرات یک خرس قطبی، چشم برهنه و مواجهه با پل.
در بخشی از کتاب آخرین فرزندان توکیو میخوانیم
– تأثیرگذار. تاوادا در هیئت استادی سورئالیست به میدان آمده است. (Kirkus Reviews)
– نگاه جدید نویسنده و استفادهی نوآورانهی او از زبان نشان میدهد که کتاب آخرین فرزندان توکیو با سایر کتابها تفاوت دارد. (The Guardian)
– تاوادا شاگرد خلف کافکا است. او در این کتاب آینده را پیشبینی میکند. (The New York Times)
با یوکو تاوادا بیشتر آشنا شویم
دکتر چنان دقیق و علمی توضیح میداد که فکر میکردی در حال توضیحدادن لزوم مسواکزدن است. آیا اینکه میدانست یوشیرو نویسنده است باعث میشد بخواهد با او رقابت کند تا کلماتش به جایی پرواز کنند که هیچ نویسندهای تابهحال فکرش را نکرده بود؟ یا اینکه مومی و دندانپزشک از همینحالا به دنیای آینده پرواز کرده و او را تنها گذاشته بودند؟
در چنین شرایطی، پیرمردی صد ساله به نام یوشیرو به همراه یکی از نوادگانش، که مومی نام دارد، در حاشیهی شهر زندگی میکنند. یوشیرو یکی از اعضای گروهی سرّی است که هدفشان انتقال جوانان به کشورهای خارجی است، با این هدف که دانشمندان بتوانند روی آنها تحقیق کنند و علت بحران برای همیشه روشن شود. در این میان، بیماری به مومی نیز منتقل میشود. او دیگر هیچگاه انسان سابق نخواهد شد. در چنین وضعیتی، از دست یوشیرو و مومی چه کاری برمیآید؟ آیا راهی برای نجات وجود دارد؟
نکوداشتهای کتاب آخرین فرزندان توکیو
دندانپزشکان زیادی دوست دارند مهارت گفتوگویشان را نشان دهند؛ شاید بهخاطر اینکه هنگام حرفزدن دندانهای زیبایشان بیشتر نمایان میشود. این دندانپزشک بهزودی تولد صدوپنجسالگیاش را جشن میگرفت. بااینحال فکش هنوز محکم بود و دهانش به دندانهای مربع، براق و سفید مزین. یوشیرو با خجالت به این فکر میکرد که چقدر دوست دارد آن دندانهای خوب و درخشان را برای نتیجهاش بدزدد. دندانپزشک یکدفعه دهانش را باز کرد تا دوباره صحبت کند.
یه نظریه میگه که بهتره کلسیم موردنیاز بدنت رو از استخوون ماهی و حیوونا بهدست بیاری، ولی این حیوونا باید به قبل از دورهی آلودهشدن برگشتناپذیر زمین مربوط باشن. بههمینخاطر بعضی از مردم میگن باید اونقدر زمین رو بکنیم تا به استخوون دایناسورها برسیم. توی شهر هوکایدو مغازههایی وجود دارن که خاک زمینهایی رو میفروشن که فسیل ماموتهای نائومان ژاپنی رو اونجا پیدا کردهن.
ژاپن، دیگر مانند سابق، آن کشور زیبا و سرشار از آداب و رسوم نیست. دیگر نه نظمی حکمفرماست و نه تلاشی برای پیشرفت. همه چیز به ویرانه تبدیل شده است. بحرانی وحشتناک همهجا را فراگرفته و موجب بیماری در کودکان و جوانان شده است. حالا فقط نسلی از افراد مسن به جا مانده که به نظر میرسد هیچگاه نخواهند مرد و نسلی از جوانان بیمار و در حال مرگ.