فصل یک: همه چیز خوبه
فصل دو: مراقب آرامش خودت باش
فصل سه: نگهبان روح
فصل چهار: با خودت صلح کن
فصل پنج: خدا حواسش به همه چیز هست
فصل شش: از قبل درست شده است
سؤالاتی برای بحث گروهی
معرفی و دانلود کتاب آرامش آگاهانه: قدرت آرام، قوی و مطمئن ماندن در هر فصلی | جول اوستین
مشخصات کتاب الکترونیک
شما باید نبردهای خود را عاقلانه انتخاب کنید. اگر اشتباه کنید و در هر درگیری شرکت کنید، همکارانتان را عصبانی کنید، به دیگران ثابت کنید که هستید، زمانی برای جنگیدن در نبردهای مهم نخواهید داشت.
شاید محوریترین پیام جول اوستین برای خوانندگان کتاب آرامش آگاهانه این باشد که قرار نیست ما انسانها بار تمام فشارهای زندگی را به دوش بکشیم. خدای توانمندی ما را آفریده که کافی است مشکلات و نگرانیهای خود را به او واگذار کنیم. نکتههایی که قرار است از این کتاب بیاموزید در عین سادگی بسیار عمیق هستند. باید بپذیرید که مسئول تمام خوشیها و ناخوشیهای روحی شما، کسی نیست جز خودتان؛ پس باید دست از مقصر دانستن دیگران بردارید. اگر کسی با اظهار نظر درمورد زندگی یا رفتارتان، آرامش را از شما سلب میکند، مقصر اصلی شما هستید که به او اجازهی ورود به مسائل شخصی خود را دادهاید.
جول اوستین بار دیگر پیامآور صلح و آرامش میشود. این کشیش و روانشناس در کتاب آرامش آگاهانه به شما میآموزد که با دور کردن افکار منفی، در حالتی هماهنگ با جهان خود به آرامش برسید. البته قرار نیست با راهکارهای عجیب و جلسات هیپنوتیزم روبهرو شوید. این نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز به شما نشان میدهد که هر آنچه برای رسیدن به آرامش نیاز دارید، در درون شما نهفته و تنها کافی است آگاهانه به سراغ دنیای درون خود بروید.
دربارهی کتاب آرامش آگاهانه
هر چقدر هم که از دنیای بیرون فاصله بگیریم و به دنیای درون پناه ببریم، باز هم از تنشها و اضطرابهای دنیای اطرافمان در امان نخواهیم بود. شاید بسیاری از ما برای رهایی از فشار استرسها کلاسهای خود هیپنوتیزمی و جلسات طولانی مشاوره را انتخاب کنیم اما جول اوستین (Joe Osteenl) با نگارش کتاب آرامش آگاهانه (Peaceful on purpose) شما را از صرف وقت برای چنین کلاسها و جلساتی بینیاز کرده است. این نویسنده که در همهی آثارش قصد دارد انسانهای دنیای مدرن را با دین آشتی بدهد، باز هم به سراغ معنویت رفته تا صلح و آرامش را به دنیای مخاطبانش وارد کند.
در کتاب مقدس، هنگامی که داوود نوجوان بود، در مزارع شبانان کار میکرد که پدرش از او خواست تا برای برادرانش غذا ببرد. آنها در شهر دیگری مشغول خدمت سربازی بودند. وقتی داوود رسید، جالوت را دید که لشکر بنیاسرائیل را مسخره میکند. او از برخی از مردان آنجا پرسید: جایزه مردی که این غول را شکست دهد چیست؟ آنها گفتند: «پاداش این است که شخص ثروت زیادی دریافت کند، با یکی از دختران پادشاه ازدواج کند، به علاوه مجبور به پرداخت مالیات نیست.» و توجه داوود را به خود جلب کرد. او متوجه شد که این نبرد ارزش جنگیدن دارد. مزایای بزرگی داشت. اما وقتی برادر بزرگ داوود، الیاب، شنید که او در مورد مبارزه با جالوت سؤال میکند، سعی کرد داوود را تحقیر کند. الیاب در مقابل مردان دیگر گفت: «داوود، تو اینجا چهکار میکنی، و با آن چند گوسفندی که قرار است از آنها مراقبت کنی چه کردی؟» او سعی میکرد به داوود احساس کوچکی دهد و گفت: «داوود، تو بیاهمیتی. تو هرگز کار بزرگی انجام نخواهی داد.» حالا داوود یک شیر و یک خرس را با دستان خالی کشته بود.
قیمت نسخه الکترونیک