آیتالله مرتضی مطهری (Morteza Motahhari) یکی از اندیشمندان اسلامی ایرانی است که در سال 1298 در فریمان مشهد به دنیا آمدند. ایشان در سن 12 سالگی وارد حوزه علمیه شدند و مقدمات علوم اسلامی را در آنجا آموختند. سپس به حوزه علمیه قم راه یافتند و از حضور استادانی همچون آیتالله صدوقی، آیتالله مرعشی نجفی، علامه طباطبایی و امام خمینی بهره بردند. از دکتر مطهری آثار برجسته زیادی در زمینههای گوناگون برجای مانده است که از جمله آنها میتوان به «اسلام و مسئله ملیت» و «انحطاط و ترقی تمدنها از نظر قرآن و منطق دیالکتیک» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب اخلاق به روایت استاد مطهری میخوانیم
این کتاب برای همه کسانی که به آموزههای شهید استاد مطهری علاقهمندند و یا دوست دارند اطلاعات خود را در زمینه اخلاق اسلامی افزایش دهند، بسیار مناسب است.
با مرتضی مطهری بیشتر آشنا شویم
اخلاق از جمله آموزههای مهم در جوامع بشری و میان ادیان گوناگون است. محمد کوکب در کتاب اخلاق به روایت استاد مطهری بیانات، سخنرانیها و آرای این اندیشمند را درباره اخلاق اسلامی و فلسفه وجود اخلاق در زندگی انسان گردآوری و ارائه کرده است.
دربارهی کتاب اخلاق به روایت استاد مطهری
یکی از متفکرانی که در زمینه اخلاق، بهویژه اخلاق اسلامی فعالیت کرده و سخنرانیها، یادداشتها و پژوهشهای ارزشمندی را از خود برجای گذاشته است، شهید استاد مرتضی مطهری است. از آنجایی که او معتقد بود اخلاق در جامعه نقش محوری دارد، بارها به تبیین اهمیت و کارکرد این بعد انسانی پرداخته ارتباط آن را با مفاهیمی چون عدالت و آزادی تشریح کرده بود.
کتاب اخلاق به روایت استاد مطهری نوشتهی محمد کوکب مباحث اخلاقی مطرحشده در سخنرانیها و یادداشتهای استاد مطهری را در دو بخش «فلسفه اخلاق» و «علم اخلاق» به شما ارائه میکند. بخش اول کتاب شامل شش فصل و بخش دوم آن شامل پنج فصل است که در هر فصل به مسائل مختلف و ابعاد گوناگون موجود در آن میپردازد. با مطالعه این کتاب میتوانید دانش مناسبی را دربارهی فلسفه اخلاق، اهمیت وجود و نقش آن در زندگی انسانها را، به دست آورید.
کتاب اخلاق به روایت استاد مطهری برای چه کسانی مناسب است؟
براى کسى که بخواهد یک طریقه اخلاقى پیش بگیرد و یا کسى که بخواهد عهدهدار تربیت و اصلاحات معنوى جامعه بشود، لازم است که تنها به ظواهر اعمال قناعت نکند بلکه ریشهها و پایههاى آنها را جستوجو نماید. قرآن کریم این اصل را تأیید مىکند، مىفرماید: قل کلّ یعمل على شاکلته. یعنى هرکسى هر عملى را انجام مىدهد بر طبق حالات و صفات درونى خود اوست . [از طرف دیگر] طرز اعمال و رفتار انسان در زندگى، مستقیما بر قلب تأثیر مىکند. اعمال خیر اخلاقى از قبیل راستى و امانت و عفت و ایثار و یاد خدا قلب را نورانى و فطرت را بیدارتر و زندهتر مىکند [و برعکس،] گناهان و معاصى از قبیل دروغ و خیانت و غیبت و تجاوز به حقوق مردم و بىعفتى و بالاخره غفلت از خدا به روى فطرت پرده مىکشد و آن را خفه مىسازد. خداوند درباره اهل معصیت مىفرماید: کلاّ بل ران على قلوبهم ما کانوا یکسبون. یعنى درباره آنان سخن مگو که اعمال زشت و ناشایست و پلیدشان بر روى آینه دلهایشان زنگار ایجاد نموده است. فایده تربیت این است که آن پایهها و اساسها را طورى در روح افراد تکوین مىکند که هیچگاه اراده انسان متوجه کارهاى زشت و پست نمىشود، همیشه کارهاى خیر و شایسته و به تعبیر قرآن «عمل صالح» غایت و هدف انسان قرار مىگیرد.