معرفی کتاب اضطراب منزلت
دوباتن در سال 2008 مؤسسهای غیرانتفاعی با نام مدرسهای برای زندگی (The School of Life) را پایهگذاری کرد. مدرسهی زندگی، یک سازمان جهانی است که با هدف بهبود کیفیت زندگی افراد و بالا بردن سطح رضایت از خود تأسیس شده. این مؤسسه اکنون بیش از شش میلیون عضو در شبکهی اجتماعی یوتیوب دارد و فعالیتهای خود را از طریق سمینارهای حضوری، چاپ کتاب و فعالیتهای مجازی پیش میگیرد.
جملات برگزیدهی کتاب اضطراب منزلت
-
ترس و اضطراب، مقولهای دردناک، اما ضروری برای حفظ بقا! از روز اولی که بشر جایگاه خود را در این زمین پهناور شناخت، یعنی درست از زمانی که اولین خطرها، در جنگل و کوهستانها، حیات بشر را تهدید میکردند، ترس و اضطراب برای حفظ بقا نیز سایهبهسایه و همنشین انسان همراه شد. با گذشت زمان اما عوامل تهدید بقا کاهش یافتند. تمدن شکل گرفت و حیات بشر بر روی زمین جایگاه باثباتتری پیدا کرد. با این وجود، آیا ترس نیز از جایگاه دیرینهی خود در ذهن انسان رخت بربسته است؟ این همان سؤالیست که آلن دوباتن (Alain de Botton) در کتاب تحسینشدهی خود، اضطراب منزلت (Status anxiety) سعی میکند به آن پاسخ دهد.
بهای سنگینی دادهایم تا از اجداد بدویمان پیشی بگیریم و آن بها اضطراب همیشگی است. اضطراب از اینکه هنوز با آدمی که میخواهیم باشیم خیلی فاصله داریم.
-
جایگاه اجتماعی انسان دارای معنای ضمنی اخلاقی است.
-
با این حال، حکومتهای دموکراتیک هرگونه مانعی را از سر راه برداشته بودند. همه اعضای جامعه در تئوری احساس برابری میکردند، حتی وقتی اسباب دستیابی به برابری مادی برایشان فراهم نبود. توکویل مینویسد: «در آمریکا، هرگز شهروندی را ندیدم که آنقدری فقیر باشد که با حسرت و آه به خوشیهای ثروتمندان نگاه کند.» شهروندان فقیر از نزدیک نظارهگر زندگی شهروندان ثروتمند بودند و اطمینان داشتند که آنها هم روزی پا جای پای ثروتمندان میگذارند. این تفکر همیشه هم غلط از آب درنمیآمد. بعضی افراد بودند که با پیشینهای حقیرانه به ثروت و رفاه رسیدند. ولی از استثناها نمیشد قاعده ساخت. آمریکا هنوز هم قشر محروم و کمدرآمد داشت. ولی مسئله این بود که بر خلاف قشر فقیر جوامع اشرافی، طبقات کمدرآمد آمریکایی نمیتوانستند شرایط خود را چیزی جز سرخوردگی در رسیدن به توقعاتشان در نظر بگیرند. از نظر توکویل، درک متفاوت اعضای جوامع اشرافی و دموکراتیک از فقر کاملاً در طرز رفتار خدمتکار با اربابش مشهود بود. در جوامع اشرافی، خدمتکاران اغلب با روی باز سرنوشت خود را میپذیرفتند؛ آنها ممکن بود به قول توکویل «افکار سطح بالا، غرور و عزتنفس قوی» داشته باشند.
فهرست مطالب کتاب
این جایگاه من در جامعه نیست که خوشبختم میکند، بلکه قضاوتهایم است؛ و با اینهاست که پیش میروم… فقط همینها از آنِ من هستند و کسی نمیتواند از داشتنشان محرومم کند. (اپیکتتوس)
انسانها چنان ریاکار، چنان خائن، چنان متقلب و حیلهگرند، چنان به فکر منفعت شخصی خودشاناند و چنان نسبت به منفعت دیگران بیاعتنا هستند که اگر چندان آنان را باور نکنید و به آنها اعتماد نکنید کار اشتباهی نکردهاید. (گوئیتچاردینی)
در بخشی از کتاب اضطراب منزلت میخوانیم
آلن دوباتن (متولد 1969) نویسنده، پژوهشگر، فیلسوف و سخنران انگلیسی و سوئیسیتبار است. او بیش از هر چیز بابت کتابهای مؤثر و کاربردی خود در زمینهی ارتباط فلسفه با زندگی روزمره شهرت پیدا کرده. کتابهای همچون «جستارهایی در باب عشق» و «معنای زندگی» تاکنون هزاران نسخه فروش و تمجیدهای مختلف را برای او به ارمغان آوردهاند.
«وقتی قدرت شاهانه طبقه اشراف بر ملتها حاکم بود، جامعه با اینکه وضعیتی فلاکتبار داشت از انواع گوناگون شادی بهره میبرد که امروزه به سختی میشود از آنها لذت برد. مردم که هرگز احتمال نمیدادند وضعیتی به جز آن وضعی که در جامعه داشتند هم وجود داشته باشد، و هرگز انتظار نداشتند برابر با رهبرانشان باشند، حرفی از حقوحقوق خود نمیزدند. آنها در برابر سختیهای زندگیشان تسلیم بودند و از این بابت نه احساس انزجار میکردند و نه تحقیر، بلکه این سختیها را فلاکتهایی اجتنابناپذیر میدانستند که خداوند برایشان فرستاده بود. رعیت فرودستیاش را پیامد نظم تغییرناپذیر طبیعت میدانست. در نتیجه، نوعی توافق بین طبقاتی که بخت و اقبال متفاوتی نصیبشان شده برقرار بود. نابرابری در جامعه وجود داشت، ولی روح آدمها به خاطر این نابرابری کمارزش نمیشد.»
مقدمه مترجم
تعاریف
بخش اول: علتها
1. نیاز به عشق
2. اِسنوبیسم
3. توقع
4. شایستهسالاری
5. وابستگی
بخش دوم: راهحلها
1. فلسفه
2. هنر
3. سیاست
4. مذهب
5. بوهمیا