معرفی و دانلود کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت: مجموعه داستان کوتاه | طهورا فیاض

شال‌گردن

ترسم از تنهایی نیست

دو دنیا

از یک جایی به بعد

گره

برای یک روز بیشتر

تا صبح

خاطره‌ها چقدر عمر می‌کنند؟

پس از تاریکی

دنیای درون

این یک داستان نیست

مشخصات کتاب الکترونیک

علاقمندان ادبیات داستانی و کسانی که به دنبال یک مجموعه داستان کوتاه هستند، از خواندن این کتاب لذت می‌برند.

در بخشی از کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت می‌خوانیم

قیمت نسخه الکترونیک


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B9%D8%B6%DB%8C-%DA%86%DB%8C%D8%B2%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86-%DA%AF%D9%81%D8%AA/book/61513

کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت نوشته‌ی طهورا فیاض مجموعه داستان کوتاه خواندنی و جذاب است که از 11 روایت مختلف تشکیل شده. داستان‌های این مجموعه ارتباط معناداری با طبیعت و سرنوشت دارند و از روزگار شخصیت‌های مختلفی حکایت می‌کند که مسیر زندگی‌شان را با تلخی‌ها و شیرینی‌ها پشت سر می‌گذارند.

درباره‌ی کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت

بعضی چیزها را نمی‌توان گفت مجموعه‌ای داستانی و جذاب است که در هر قصه تجربه‌ای خاص برای خواننده به ارمغان می‌آورد. اولین داستان این کتاب یک ملاقات را به تصویر کشیده است. دو غریبه در پارک با هم دیدار می‌کنند و این عبور گذرا تاثیر عمیقی بر قلبشان می‌گذارد و آن‌ها را به عمق خاطراتشان می‌برد.

_ما تبلیغات منفی زیادی واسه‌ی مرگ کردیم. تو باید مرگ رو همون طور که هست ببینی! بخشی از زندگی. یک بخش معنادار! اصلا چرا این جوری به موضوع نگاه نمی‌کنی؟ به عنوان یک فرصت، واسه تموم کردن کارای نیمه‌تموم؟

داستان دوم روایت یکی از بازماندگان جنگ است که از جنگ، تنها رنجش برایش باقی مانده و داستان سوم روایت آدم‌هایی است که از جایی گریخته‌اند و حالا در یک سوز و سرمای عجیب گرفتار شده‌اند. به همین ترتیب هر سرگذشت، ماجرایی با خود به همراه می‌آورد و در قالب داستان کوتاه شما را به دنیایی که طهورا فیاض نویسنده این اثر ساخته و پرداخته کرده است، می‌برند.

عماد لحظه‌ای سکوت می‌کند، خم می‌شود و دست می‌کشد روی ردیف ِکتاب‌های پایین کتابخانه. کتابی را بیرون می‌آورد و آن را فوت می‌کند. سرفه‌اش می‌گیرد و سرفه‌های او بَرم می‌گرداند به بوم نقاشی.

از حرف‌هایش که در سرم نمی‌نشینند و دور می‌زنند و همهمه می‌شوند، شقیقه‌هایم تیر می‌کشد. سرم انگارمی خواهد بترکد و عماد دست بردار نیست. حرف‌هایش بد جور خزیده زیر پوستم و دارد روحم را می‌جَود. اصلا تحمل ندارم. زل می‌زنم به پشت سرش.

فهرست مطالب کتاب

معرفی کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت: مجموعه داستان کوتاه

همه جا برف است و برف است و سپیدی. و رد پای کوچکی که می‌رسد به تصویر زنی در تاریکی. او میان برف‌ها نشسته و به کبودی آسمان چنگ انداخته است. از سیاهی نرم چادرش سر می‌خورم و می‌افتم روی برف‌ها. سردم می‌شود، دوست دارم پتو بپیچم دور خودم و بخوابم، برای نخستین بار احساس می‌کنم، دارم چیزی را از دست می‌دهم که هیچ گمان نمی‌کردم در حفظش ناتوان باشم.

داستان‌های خوش‌ساخت این کتاب، جذاب و نمادین هستند و در پس هر روایت خواندنی، مفهومی عمیق‌تر نهفته است که ذهن خواننده را به خود مشغول می‌کنند.

کتاب بعضی چیزها را نمی‌توان گفت مناسب چه کسانی است؟

باید فکر‌هایم را جمع کنم. باید تصمیمی بگیرم ولی هر بار که به این موضوع فکر می‌کنم، دست و پایم را گم می‌کنم. می‌لغزم. سُر می‌خورم در چیزی، که نمی‌دانَمَش. پاهایم را توی سینه‌ام جمع می‌کنم و با قلم مویی که الهام در رنگ طلایی خوابانده، بازکشیده می‌شوم روی بوم. عماد با بغلی از کتاب بر می‌گردد توی هال. می‌ایستد رو‌بروی من. کتاب‌ها را می‌ریزد روی میز و خاکسترِ سیگارش را در زیرسیگاری می‌تکاند.