معرفی و دانلود کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) | فیروزه سلطانی | انتشارات آئی‌سا

از بچگی از بچه متنفر بود. صدای ونگ‌­ونگش سوهان روحش می­‌شد. حالا اگه پسر بود، می‌­شد یه جوری این ونگ‌­ونگ رو تحمل کرد ولی دختر؟ بچه دختر باشه و ونگ‌ونگ هم بکنه؟ واویالا…


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D9%87%D9%87-%D8%AF%D9%84%D8%B4%DA%A9%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%86/book/68257

فیروزه سلطانی در کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) به روایت درد جانکاه زندانیانی پرداخته که انتظار اجرای حکم اعدام خویش را می‌کشند. این رمان خواندنی توسط انتشارات آئی‌سا روانه‌ی بازار کتاب شده است.

درباره کتاب بی‌راهه (دلشکستگان)

– برادری که بچه­‌ات رو به کشتن داد.

از تمام علاقه‌مندان به داستان‌ها و رمان‌هایی با تم اجتماعی دعوت می‌کنیم که به مطالعه‌ی کتاب بی‌راهه (دلشکستگان)، اثر فیروزه سلطانی بنشینند.

در بخشی از کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) می‌خوانیم

اعدام در هیچ‌یک از فرهنگ‌های مترقی بشری و نزد هیچ انسانِ برخوردار از حساسیت اخلاقی، مورد پذیرش نیست. در فرهنگ دینی ما نیز، اگرچه اعدام تحت ضوابطی خاص، مجاز تلقی گشته، به طور کلی از مجازات قصاص به عنوان امر مباحی که بهتر است از آن حذر نمود، یاد شده. (چنان‌که می‌دانیم، در احادیث اسلامی، همواره از رجحان بخشش بر قصاص و انتقام‌جویی سخن رفته است.) در اعدامْ سبعیت و خشونتی نهفته که دلِ آدمی را -فارغ از هویتِ آن‌که حکم اعدام در باب او اجرا می‌گردد- عمیقاً به درد می‌آورد. در کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) همین کیفیت خشن و دل‌آزار است که از همان نخستین سطور اثر، در کانون روایت قرار گرفته است: «چوبه‌ی دار؛ یه طناب گره‌خورده که گره‌ی کورش، گره‌ی زندگیم رو کورتر کرده، مثل ساعت شماته‌دار به راست و چپ می‌ره و با هر حرکتش حس می‌کنم که داره من رو هیپنوتیزم می‌کنه تا در حالت خلسه‌ای فرو برم. حالت خلسه‌ای که فقط مخصوص آدم‌هایی مثل منه. توی این حالت خلسه یه جغد شوم وجود داره که هر سی ثانیه یک بار با صدای نفرت‌انگیزش خون رو در رگ‌هام خشک می‌کنه. یه هاله رو‌به‌رومه. یه سرنوشت که مبهمه و تاریکی‌ای که مثل شبحی سیاه، پرنده‌ی آزادی رو، توی چنگال وحشی خودش اسیر کرده.»

معرفی کتاب بی‌راهه (دلشکستگان)

سر به زیر انداخت و ادامه داد:

– اون یه اتفاق بود.

سحر؛ دختر دو ساله­‌ی سعید، یک روز بدون علت و بدون این که کسی هلش بده، از پشت بوم افتاد پایین و درجا مُرد. گریه و زاری‌­های پدر و مادرش یک طرف، بی‌اهمیتی عمو طرف دیگه. تنها چیزی که جای سوال داشت این بود که سحر دو ساله چه طور تک و تنها سر از پشت بوم درآورده و از اون بالا افتاده پایین؟ یک سال از مرگ سحر گذشته بود. ماموریت جدید سعید شروع شد. سه ماه شهرستان و یک ماه پیش خانواده. فرصت مثل یک کفتار می­‌مونه و هر لحظه در کمینه. این کفتار یاد گرفت چه طور باید لاشه­‌ی سعید رو تکه پاره کنه.

– دوستت داشتم، همیشه، همه جا. از اولین بار که دیدمت تا وقتی که وارد این خونه شدی. خواستم فراموشت کنم. گفتم “ناموس داداشمی” ولی ­دل لامصب آدم هم که ناموس نمی­شناسه.

پیرنگ کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) حول محور گفت‌وگوی شخصیتی زندانی با یک نویسنده می‌گردد. ضمن این گفت‌وگو، کاراکتر زندانی یک به یک سرگذشت ترحم‌برانگیز آدم‌های در بندی را بازگو می‌کند که با وحشتی بی‌امان، فرا رسیدن روز اجرای حکم اعدام خویش را انتظار می‌کشند.

کتاب بی‌راهه پیشتر تحت عنوان دلشکستگان، توسط خود مؤلف به انتشار رسیده بوده است. این نسخه از اثر که هم‌اینک در دست دارید، در سال 1399 و به همت انتشارات آئی‌سا روانه‌ی بازار کتاب گشته است.

کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) مناسب چه کسانی است؟

– زن داداش، آخه کدوم آدم عاقلی می­تونه باور کنه که یه بچه­ی دو ساله خودش سر از پشت بوم دربیاره؟

فئودور داستایوفسکی، نویسنده‌ی بزرگ روس، در بخشی فراموش‌نشدنی از رمان «ابله»، ضمن شرح یک صحنه‌ی دلخراش اعدام از زبان پرنس میشکین، قهرمان کتاب، چنین نوشته است: «اعدام توهین به روح آدمی است». پیش از داستایوفسکی، ویکتور هوگو، نویسنده‌ی شهیر فرانسوی نیز، در کتابی با عنوان «آخرین روز محکوم به اعدام» با نگاهی انتقادی، به بیان همین معنی که در جمله‌ی مذکور از داستایوفسکی نهفته، پرداخته بوده است. این‌ها البته مشتی نمونه‌ی خروار است. در ادبیات غرب مخالفت با حکم اعدام در آثار نویسندگان متعددی بیان شده است. از جمله بزرگانی چون آلبر کامو، آندره مالرو و… . در ادبیات فارسی امّا آثار ارزنده‌ای که در آن‌ها موضوع اعدام به طور مستقیم مورد توجه قرار گرفته باشد، چندان پرشمار نیستند. کتاب بی‌راهه (دلشکستگان) یکی از معدود آثارِ ادبی ایرانی است که در آن مسئله‌ی اعدام در کانون توجه نویسنده قرار گرفته است. البته ناگفته پیداست که این اثر، از حیث ادبی قابل قیاس با نوشته‌های بزرگانی که نام بردیم، نیست. با این وصف، نگاه دغدغه‌مند نویسنده‌ی آن، فیروزه سلطانی، در بررسی موضوع اعدام، کار وی را به اثری قابل احترام و شایان توجه بدل ساخته است.

– هر چند اون ناموس، ناموس برادرت باشه.

– دوستت دارم… هزار بار هم که سیلی بزنی، باز هم دوستت دارم.

سیلی توی گوش سامان رد پای سرخی به جا گذاشت. سامان هیچی نگفت. دل بود دیگه. دل ­لامصب هم که ناموس نمی­‌شناسه ولو ناموس داداش.

– منظورت چیه؟

– بی‌شرف، من زن برادرتم.