هر روز صبح سر راهم به تئاتر از جلوِ خرابههای موزهی جنگ میگذشتم. دیدن این منظره مرا به این فکر انداخت که این خرابه با آن گنبدش بهترین صحنه برای خواب بازی خواهد بود، در نتیجه صحنه را بر همین مبنا ساختیم. وقتی وارد تئاتر شدم که نتیجهی نهایی طراحی را ببینم، اولین احساسم این بود، عقبگرد کنم، بروم خانه و هرگز بازنگردم. پسزمینه عظیم بود و بازیگران در مقابل آن به مورچه تبدیل شده بودند. طراحی پسزمینه تمام نمایش را بلعید. کاری که میتوانستیم انجام بدهیم این بود که پرده را کنار بزنیم، خرابه را نشان بدهیم و پرده را ببندیم.
معرفی و دانلود کتاب تصویرها: زندگانی من در فیلم | اینگمار برگمان | نشر چشمه
فهرست مطالب کتاب
اینگمار برگمان (Ingmar Bergman)، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و کارگردان مطرح سینما و تئاتر بود. این فیلمساز بزرگ سوئدی، در طول بیش از پنج دهه فعالیت هنری خود، با ساخت آثار ارزشمندی از قبیل «مهر هفتم»، «توتفرنگیهای وحشی»، «پرسونا»، «فریادها و نجواها»، «صحنههایی از یک ازدواج»، «فانی و الکساندر» و بسیاری از عناوین تحسینشدهی دیگر، به عنوان یکی از مهمترین کارگردانان اروپایی، برای همیشه نام خود را در دنیای سینما ماندگار کرد. تأثیر سینمای برگمان در آثار فیلمسازان برجستهای همچون رابرت آلتمن، وودی آلن، فدریکو فلینی، مارتین اسکورسیزی، دیوید لینچ، اریک رومر، استنلی کوبریک و… قابل مشاهده است.
مقدمه: مردی که پرسشهای دشوار میپرسید
رؤیا و رؤیاییها
نخستین فیلمها
دلقک و دلقکبازی
اعتقاد بیاعتقاد
فیلمهای دیگر
مضحکهها و مضحکهبازیها
مشخصات کتاب الکترونیک
مقدمهی خواندنی و جذاب کتاب تصویرها: زندگانی من در فیلم، که توسط وودی آلن به نگارش رسیده است، علاوه بر آن که نقش مهم اینگمار برگمان در سینما و تأثیر او بر فیلمساز بزرگی همچون آلن را به خوبی نشان میدهد، مخاطب را تا حدودی با شخصیت برگمان و نوع نگاه او به سینما آشنا میسازد. برای مثال آلن در این مقدمه به این مسئله اشاره میکند که برگمان تا چه حد در ساخت فیلم، ذهنی رها و آزاد داشت. او جسورانه ایدههای جدید و مبتکرانهی ذهن خود را پرورش میداد و اشتیاقش به فیلمسازی تا حدی بود که نقدهای منفی و گاهاً غیرمنصفانه، هیچگاه نتوانستند او را سرخورده و یا ناامید کنند.
امروز که نگاه میکنم، آسان است که ببینم در هر چرخشی از وقایع، واکنشی غیرمنطقی نشان میدادم. در آن زمان تنها آرزویم این بود که هر چه سریعتر فیلم را بسازم تا به جهان نشان بدهم که قادر به انجام آن هستم. فیلم تخم مار مرا وسوسه کرده بود. همه تشویقم میکردند و میگفتند داستان خوبی است. کار بالا گرفت و حسابی هندوانه زیر بغلم گذاشتند. من هم مدام خودم را قانع میکردم که دارم بهترین فیلمم را میسازم. هار شده بودم و سر از پا نمیشناختم. تمام وجودم به کارم هجوم آورده بود.
قیمت نسخه الکترونیک