معرفی و دانلود کتاب تمام چیزهای خطرناک | … | انتشارات افرا

ایزابل برای چندمین بار در برنامه‌ای جنایی حضور می‌یابد. مکان و آدم‌ها را از دید ایزابل می‌بینیم؛ دیدی تار و بدبینانه. او به چهره‌ی تماشاگرانی که برای شنیدن داستانش آمده‌اند، نگاه می‌کند. گویی همه‌ی آن‌ها را قاتلان پسرش می‌پندارد. او دختری را می‌بیند که برای چندمین بار برای شنیدن داستان هیجان‌انگیز و رازآلودِ ایزابل آمده. ایزابل تماشاگران را موجوداتی می‌بیند که خشونت را دوست دارند. ناگهان کلمات در دهان ایزابل می‌ماسند. او دیگر نمی‌فهمد کجای این داستان ایستاده و چرا در حال تعریف کردن آن است.

وقتی به ایوان می‌رسم از سرعتم کم می‌کنم و هشدار دوزیر درمورد دور ماندن از او را در فرورفتگی‌های ذهنم دفن می‌کنم. بعد برمی‌گردم تا با او رودررو شوم و گلویم را صاف می‌کنم.

به حرفی که کارآگاه دوزیر امروز صبح به من گفت فکر می‌کنم: که پاول هایس تنها زندگی می‌کند. به نظری که دیده بودم فکر می‌کنم- که فکر کرده بودم دیده‌ام- و چطور ناگهان دیگر وجود نداشت. ولی اصلاً از اول آن‌جا بود؟

پیرمرد همچنان به جلویش خیره شده، هنوز همان ربدوشامبر قهوه‌ای را به تن دارد و دست‌هایش روی دسته‌های صندلی خشک شده‌اند. بازوهایش استخوانی و شکننده هستند. می‌خواهم دهانم را باز کنم و دوباره چیزی بگویم که ناگهان، نگاهش آرام‌آرام به طرف من برمی‌گردد.

معرفی کتاب تمام چیزهای خطرناک

استیسی ویلینگهام متولد سال 1991 در آمریکاست و در حال‌ حاضر در چارلستون، کارولینای جنوبی زندگی می‌کند.

در بخشی از کتاب تمام چیزهای خطرناک می‌خوانیم

بازدمم را بیرون می‌دهم و لبخند ضعیفی می‌زنم. می‌دانستم این مرد واقعی است. ناگهان از اینکه شک داشتم احساس مسخره‌ای پیدا می‌کنم.


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%85-%DA%86%DB%8C%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%B7%D8%B1%D9%86%D8%A7%DA%A9/book/78156

نویسنده با مهارتی مثال‌زدنی، ما را به ترکیبی دلخراش از داستان گوتیک و تعلیق روان‌شناختی می‌کشاند. هر لایه‌ی آن، شوک‌ جدیدی وارد می‌کند. (جفری دیور، نویسنده‌ی کتاب زمان شکار)

کتاب تمام چیزهای خطرناک برای چه کسانی مناسب است؟

رمان تمام چیزهای خطرناک با سرآغاز خود، معرفی خوبی درباره‌ی شخصیت اصلی از زبان خودش به دست می‌دهد. توصیفاتِ خوبِ فصل اول، درونِ آشفته‌ی ایزابل را نمایان می‌کند. ایزابل به نقطه‌ای روی فرش خیره شده و غرق در دنیای خود است. او آرزو داشت می‌توانست همه‌ی صداهای بیرونی را به پارازیت تبدیل کند. این شرح از وضعیت ایزابل خیلی سریع به ما می‌فهماند که او تمایلی به بیرون آمدن از غار تنهایی خود ندارد. او به آرامش و روزمرگی نیاز دارد، اما خلافِ مسیر خواسته‌اش پیش می‌رود.

این کتاب برای عاشقانِ رمان‌های روانشناختی، جنایی و دلهره‌آور اثری خواندنی است.

با استیسی ویلینگهام بیشتر آشنا شویم

صادقانه بگویم، دیگر مطمئن نیستم. از وقتی خودم را روی صفحه‌ی لپ‌تاپم، بالای سر گهواره‌ی میسون در تاریکی دیدم، دیگر از هیچ چیزی مطمئن نیستم. نمی‌دانم اگر به خانه‌ی پاول برسم و ایوانش را خالی ببینم چه‌ کار خواهم کرد؛‌ اگر آن صندلی راکی خودبه‌خود و توسط پاهای نامرئیِ نسیم حرکت کنند. نمی‌توانم حتی به آن فکر کنم. ولی هرچه بیشتر نزدیک می‌شوم، بیشتر احساس اطمینان می‌کنم: او آنجاست. می‌توانم به‌وضوح ببینمش که به خلاء روبه‌رویش چشم دوخته است. همان پوست چروکیده و مسن، مثل چرمی آفتاب‌خورده، چشمانی ورقلمبیده مثل مرمرهای ابری. این مرد، هرکسی که هست، بهترین شانسی است که در حال حاضر دارم. تنها شانسم.

استیسی ویلینگهام علاوه‌بر درد و رنج این مادر، احساس عذاب‌وجدانِ او را به خواننده منتقل می‌کند؛ چراکه او معتقد است مادرها به‌صورت پیش‌فرض این حس را دارند که تقصیرکارند. ایزابل نیز با ترس و تردیدی دست‌وپنجه نرم می‌کند که نکند در این اتفاق ناگوار دخیل است و خودش به یاد نمی‌آورد. نویسنده‌ی کتاب تمام چیزهای خطرناک این نگاهِ سخت‌گیرانه و مغرضانه را به مادران به چالش می‌کشد.

نکوداشت‌های کتاب تمام چیزهای خطرناک

  • تسلط ویلینگهام در طرح معماهای داستانی ستودنی است. عاشقانِ کشف معما از این داستان لذت خواهند برد. (بوک لیست)

  • استیسی ویلینگهام در کتاب تمام چیزهای خطرناک روایتگر زندگی زنی پس از ناپدید شدن فرزندش است. زن که نتوانسته ماجرا را هضم کند، در پی زنده نگه‌ داشتن یاد پسرش به کارهایی دست می‌زند که او را بیشتر و بیشتر در خاطرات و افکارش غرق می‌کنند. این اثر روان‌شناختی و معمایی تا انتها شما را با خود همراه خواهد کرد. این شما و این اثری پرکشش از نویسنده‌ی پرفروش نیویورک تایمز.

    درباره‌ی کتاب تمام چیزهای خطرناک

    آرام و درعین‌حال شوم. کتاب تمام چیزهای خطرناک تنش ملموسی به خواننده منتقل می‌کند. (ساندی تایمز)

  • کتاب تمام چیزهای خطرناک (All the Dangerous Things) بخشی از زندگی دشوار مادری به نام ایزابل را روایت می‌کند. او یک سال است که آرام نخوابیده. دقیق‌تر بگوییم، سیصدوشست‌وچهارمین شبی است که به‌راحتی چشم بر هم نگذاشته است. ایزابل مادر میسون، پسربچه‌ای است که یک‌باره ناپدید شده؛ اما هیچکس نمی‌داند دقیقاً چه بلایی بر سر او آمده. با گذشت زمان پرونده‌ی میسون بسته شده و پلیس‌ها و حتی پدرش از ماجرا عبور کرده‌اند. تنها کسی که نمی‌تواند این غم بزرگ را فراموش کند، ایزابل است. استیسی ویلینگهام (Stacy Willingham) زنی روان‌پریش و افسرده را در این رمان تصویر می‌کند. همه معتقدند ایزابل مادر بدی است، چون نتوانسته از حادثه‌ای که برای پسرش رخ داد، جلوگیری کند.

    یکی از بهترین طرح‌های داستانیِ سال. (دِیلی مِیل)

  • استیسی ویلینگهام نویسنده‌ی پرفروش نیویورک‌ تایمز است. رمان «سوسویی در تاریکی» از این نویسنده با استقبال بسیار زیادی مواجه شد. ویلینگهام فارغ‌التحصیل رشته‌ی روزنامه‌نگاری و نویسندگی خلاق از دانشگاه جورجیاست و مدرک کارشناسی‌ارشد هنرهای زیبا را از کالج هنر و طراحی ساوانا دریافت کرده است. او پیش از شروع نویسندگی حرفه‌ای، به‌عنوان کپی‌رایتر و سناریست تبلیغاتی در آژانس‌های بازاریابی فعالیت می‌کرد.

    با لحنی نرم و ملایم می‌گوید:‌ «اوه آره، یادمه.»

    این رمان در فضایی سرد و وهم‌آلود روایت می‌شود. ایزابل غرق در اوهام است و نمی‌داند چه زمانی می‌تواند دوباره به زندگی برگردد. او چندین بار در برنامه‌ای جنایی براساس واقعیت شرکت و جزئیات واقعه‌ی ناپدید شدن پسرش را تکرار کرده است. ایزابل در ابتدا امیدی در انجام این کار برای یافتن پسرش می‌دیده، اما رفته‌رفته مرور آن خاطرات به روحش لطمه می‌زند و بیشتر و بیشتر او را در باتلاق افکارش غرق می‌کند.

    می‌گویم:‌ «سلام.» ناگهان مطمئن نیستم باید چه بگویم. «چهارشنبه شب همدیگه رو دیدیم، وقتی سگم رو برای پیاده‌روی آورده بودم. یادتون هست؟»