
بروزرسانی: 29 اردیبهشت 1404
معرفی و دانلود کتاب جاعل هنر | باربارا شاپیرو | انتشارات کتاب کوله پشتی
در مارس سال 1990 دو سارق در لباس پلیس وارد موزه ی ایزابلا استیورات گاردنر می شوند و سیزده تابلوی نفیس و گران قیمت، از جمله تابلوی معروف پس از حمام (After the Bath, Woman drying herself) ادگار دگا را می دزدند. تخمین زده شده ارزش این تابلوها بالغ بر پانصد میلیون دلار بوده. این سارقین هیچ ردپایی از خود به جا نگذاشتند و هیچ وقت هم پیدا نشدند. این سرقت بزرگ ترین دزدی کشف ناشده ی تاریخ است.
اگر به تریلرهای معمایی و داستان های رمزآلود و تاریخی علاقه دارید، این کتاب به شما توصیه می شود.
با باربارا شاپیرو بیشتر آشنا شویم
در واقع تابلویی که در سال 1990 سرقت شده بود سال ها بعد به دست کلیر می رسد. زمانی که او به اصیل بودن تابلو شک می برد، شروع به تحقیق می کند، اما وارد یک هزارتو می شود که هر چه پیش تر می رود ترسناک تر می شود. او با رازهایی مواجه می شود که سال ها و قرن ها پنهان بوده اند؛ از رابطه ی پنهان بین ادگار دگا و ایزابلا استیوارت گاردنر تا سرقت موزه. حالا همه ی آن ها ناگهان سر بر می آورند و کلیر را احاطه می کنند. رمان جاعل هنر (The Art Forger) نوشته ی باربارا شاپیرو (Barbara Shapiro) یکی از تریلرهای جذاب و معمایی چند سال اخیر است. داستان نقاشی کپی کار که ناخواسته وارد دنیای تبهکاران و جاعلین می شود و به هر شکلی باید خود را نجات دهد. داستان ملهم از یکی از بزرگ ترین سرقت های تاریخ است که هیچ وقت حل نشد. شاپیرو موفق می شود به خوبی داستان خودش را با این رویداد حقیقی تطبیق دهد و یک قصه ی رمزآلود و پرکشش خلق کند.
کتاب جاعل هنر نوشته ی باربارا شاپیرو، داستان نقاش جوانی است که تابلوهای مهم هنری را با ظرافت کپی می کند و به صورت آنلاین می فروشد؛ اما وقتی یک دلال و صاحب گالری بانفوذ یکی از تابلوهای معروف ادگار دگا را به او می دهد تا جعل کند، او ناخواسته وارد ماجرایی پیچیده و معمایی می شود. این تریلر نفس گیر و تحسین شده در لیست پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز بوده و از بهترین کتاب های ژانر معمایی سال 2012 است.
درباره ی کتاب جاعل هنر
معرفی کتاب جاعل هنر
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D8%B9%D9%84-%D9%87%D9%86%D8%B1/book/74287
وقتی به خانه می رسم، دوباره همۀ شواهد را بررسی می کنم که کاملاً نشان از اصل بودن اثر دارد، ولی احساسم چیز دیگری می گوید. این احساس قبلاً مرا به دردسر انداخته بود. مثل زمانی که احساسم می گفت تقدیر من این است که در پاریس زندگی کنم، ولی سه ماه بیشتر دوام نیاوردم. یا مثل زمانی که احساسم می گفت ایزاک کولین هرگز کاری نمی کند که آزارم دهد. می ایستم و پشتم را به حمام می کنم. به سرعت برمی گردم و سعی می کنم از آن احساس پیش شناختی بگیرم. این کار را از سمت دیگری انجام می دهم. چراغ ها را خاموش و دوباره روشن می کنم. تا جایی که می توانم پلک نمی زنم و به آن زُل می زنم. از پشت کاناپه آویزان می شوم تا برعکس آن را ببینم. روی صندلی می نشینم و بازهم نگاه می کنم. در ذهنم در بین تالارهای امپرسیونیست ها و گالری های اروپایی در موزۀ هنرهای زیبا می چرخم و دوباره دور می زنم. نقاشی های دگا در ذهنم می چرخند.