این کتاب برای تمام علاقهمندان به آثار فلسفی و تاریخ فلسفه و همچنین آن دسته از افرادی مناسب است که علاقه دارند منابع بیشتری راجع به رویارویی فیلسوفان با مرگ مطالعه کنند.
با کاستیکا براداتان بیشتر آشنا شویم
– مرگ گرانبهاترین چیزی است که به انسان دادهاند. لذا، نهایت بیتقوایی استفادۀ نادرست از آن است: نابجا مُردن. (سیمون وی)
تقدیر و تشکر
معرفی
مسئلۀ مرگ و زندگی
در آستانۀ مرگ
فلسفه در مقام پیشهای خطرناک
اسطورهشناسی فلسفی
مسئله این است: آخرین تمرین
[1]: فلسفه بهمثابۀ خودسازی
مرد رنسانس
خویشتن بهعنوان «اثری در مسیر شدن»
فلسفه در مقام هنر زندگی
«باید زندگیات را تغییر بدهی»
زندگیهای خودآزموده، ویرانشده، اما روایتپذیر
فلسفه و زندگینامه
اختراع خلوت
[2]: لایۀ اول
شخصیت گریزپا
«تفلسف یعنی یادگیری چگونه مُردن»
شگرد مصری
تقلید سقراط
خودنگاره با اسکلت بازو
کتاب معمّاها
هستیِ معطوف به مرگ
پرترۀ ایوان ایلیچ در مقام دازاین
مشغلۀ مُردن
مرگ بهمثابۀ تشرّف عرفانی
بازی زندگی و مرگ
[3]: فلسفۀ متجسّم
در باب تنها و فیلسوفها
خُردشدن
انتخاب مرگ
«جاندادن در راه خدا» و «جاندادن در راه ایدهها»
هنر گرسنگی
شوق سوزان مرگ
مُردن برای کشتن
[4]: لایۀ دوم
چیزی عینی
مرگ میان خطوط پنهان میشود
رامکردن مرگ
فیلسوف مشتعل
فیلسوف بُرج بلند لندن
یک فیلسوف دیگر، یک زندان دیگر
«عدمتسلای» فلسفه
خدای زندانبان
آشفتهبازار
چگونه یک شهید بسازیم؟
[5]: و فیلسوفشهید اینگونه خلق میشود
لوازم
روی صحنه
هنر طنز تلخ
مرگ و روایت
یکی از باستانیترین هنرها
در باب استادان و شاگردان
سایر فرزندان سقراط
یک «رسوایی»
وجود آیرونیک
جای نمایش فداکاری
جایی که فیلسوف سر ظالم کلاه میگذارد، به مرگ کلک میزند و اسطوره میشود
ضمیمه
خندان جاندادن
پینوشتها
منابع
نمایه
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D8%AF%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7/book/68294
در بطن ایدهای که فلسفه را هنر زندگی میداند، مفهوم دگرگونی نشسته است که لزوماً مفهوم جدیدی نیست. بهواقع، چنین فهمی از فلسفه در سنتهای آسیایی مفروض بود، مثلاً در سنت کنفوسیوس یا بودا، که مؤسسان هر دو سنت میگفتند آن گمانهزنیهای متافیزیکی بیحاصلی که به درد هنر زندگی نخورند «بیثمر» هستند. در غرب، بهعنوان نمونه، فلسفۀ مارکسیستی سودای دگرگونی جامعه را در سر دارد و بس. مشهور است که مارکس در نظریاتی دربارۀ فویرباخ (1845) شیوۀ مفهومسازی از فلسفه را به چالش کشید: «فلاسفه تاکنون دنبال فهم دنیا بودهاند؛ از این به بعد باید دنبال تغییر آن باشند» (مارکس و انگلس، 1998: جلد اول، 15).
معرفی کتاب جان دادن در راه ایدهها: زندگی پرمخاطرهی فیلسوفان
نویسندهی کتاب جان دادن در راه ایدهها شرح میدهد که شیوهی دیگری از اثر مرگ بر زندگی وجود دارد که در آن مرگ شخصی روی زندگی انسان دیگری تأثیر میگذارد؛ به عبارت روشنتر، زمانی که شخصی در راه رسیدن به آرمان یا ایدهای جان خود را از دست میدهد و آگاهانه تصمیم میگیرد تا برای آرمانی والا بمیرد، تأثیر این مرگ داوطلبانه بر بازماندگان تا حد زیادی عمیق، پررنگ و پایدار است. چنین مرگی بر قضاوت اخلاقی آنها و در فهمشان از زندگی تأثیر گذار خواهد بود و از آنجایی که به خاطرهی فرهنگی مشترکی تبدیل میشود، ممکن است انسانها را به این امر وادارد که دست به اقدامی بزنند. حال، کاستیکا براداتان در کتاب جان دادن در راه ایدهها به فیلسوفانی میپردازد که برای فلسفهشان جان دادند.
– ما همواره در حال مُردنیم؛ من، آن هنگام که اینها را مینویسم؛ تو، آن هنگام که اینها را میخوانی؛ هر دوِ ما میمیریم. ما همه میمیریم. ما همیشه میمیریم. (فرانچسکو پترارکا)
کتاب جان دادن در راه ایدهها (Dying for ideas : the dangerous lives of the philosophers) اثری خواندنی از کاستیکا براداتان (Costica Bradatan) است که به بررسی نظریات فلسفی راجع به موضوع مرگ و در عین حال رویارویی فیلسوفان با این مقوله میپردازد. نویسندهی کتاب حاضر معتقد است مرگ هیچگاه حیات را نفی نمیکند، بلکه گاهی اوقات با ظرفیت جالبی که دارد میتواند حیات را ارتقاء دهد و جان تازهای در کالبد زندگی بدمد. مرگ فهم جدیدی از وجود و درک عمیقتری از موجودیت انسان را در افراد زنده تزریق میکند. بنابراین، چندان بیراه نیست اگر بگوییم زندگی به مرگ نیاز دارد. اگر این امکان وجود داشت که به هر شکلی مرگ ممنوع شود، در آن صورت ضربهای کاری به زندگی و معنای آن وارد میشد. ما برای درک بهتر معنای زندگی به مرگ نیازمندیم.
– چگونه شرم نداری از اینکه شب و روز در اندیشۀ سیم و زر و شهرت و جاه باشی ولی در راه دانش و بهتر ساختن روح خود گامی برنداری؟ (افلاطون)
– لذا مُردن مطلقاً ضروری است، چون تا زمانی که زندهایم، معنایی نداریم و زبان زندگیمان … ترجمهنشدنی است، آشوبی است از ممکنات، در جستوجوی رابطه و معنا بدون گرهگشایی. (پییر پائولو پازولینی)
در بخشی از کتاب جان دادن در راه ایدهها میخوانیم
سقراط، هیپاتیا، تامس مور، جوردانو برونو و یان پاتوکا فیلسوفانی بودند که یک وجه اشتراک با هم داشتند: همهی آنها روزی با سختترین انتخاب ممکن روبرو شدند؛ اینکه به عقاید خود وفادار بمانند و بمیرند یا باورهایشان را رها کنند و زنده بمانند. همهی این فیلسوفها در چنین دوراهی سختی مرگ را انتخاب کردند. مرگ باشکوه آنها به نوعی بخش جذاب و جداییناپذیر زندگینامهشان است. مردن برای ایدهها خود یک نوع فلسفه است. کتاب جان دادن در راه ایدهها به بررسی موقعیتهای محدودی میپردازد که برخی فیلسوفان در آن قرار میگیرند؛ در این موقعیتها تنها راه متقاعدسازی که این فلاسفه میتوانند از آن استفاده کنند مردن در راه باورها و به نمایش گذاشتن بدن در حال مرگ خود در انظار عمومی است. کتاب جان دادن در راه ایدهها داستان رویارویی فیلسوفها با مرگ را از چند منظر مختلف بازگو میکند، از جمله: سنت فلسفه به مثابه هنر زندگی، مرگ به عنوان یک موضوع فلسفی کلاسیک، یادگیری چگونه مردن و خلق فیلسوف شهید.
نکوداشتهای کتاب جان دادن در راه ایدهها
- کوستیکا براداتان در کتاب جان دادن در راه ایدهها «روایت دراماتیک» و جذابی از برخورد فیلسوفان با مرگ ارائه میکند. (تایمز هایر اجوکیشن)
- کتاب جان دادن در راه ایدهها ریشه در تاریخ فلسفه دارد و دربارهی سقراط و هایدگر و همچنین روزه تا مرگ گاندی و مقولهی خودسوزی نوشته شده است؛ اثری دربارهی ژیرار و پازولینی و خودسازی و هنر نوشتن. (آمازون)
کتاب جان دادن در راه ایدهها برای چه کسانی مناسب است؟
ولی، برای آنکه فلسفه هنر زندگی شود، نه تغییر دنیا که تغییر خود فیلسوف کانون ماجراست. از یک جهت، «تغییر دنیا» سهل ممتنع است، چون هیچکس نمیداند چه معنایی میدهد. انقلابیها و تبلیغاتچیها دائم از «تغییر دنیا» حرف میزنند که میتواند به نوعی بیحسی اجتماعی منجر شود. بهترین راه برای کشتن یک انقلاب، پیش از آغازش، افراط در حرفهای انقلابی است. چیزی نمیگذرد که حس میکنیم زندگی، در دنیایی که علیرغم تمام ظواهر واقعاً تغییر نمیکند، آزارمان نمیدهد. به قول فرانسویها، هرچه تغییر بیشتر…. در مقابلش، نیاز به «تغییر خودت» چنان اضطرار دارد که وقتی حس شود، هیچیک از فنون خودفریبی مهارش نمیکند. تذکر ریلکه انگار اکنون ناگوارتر از همیشه به گوش میرسد: «تو باید زندگیات را تغییر بدهی». اگر چنین حسی سراغتان آمد، میبینید که ستمگرتر از هر ستمگری است. بیرحم و نفرتانگیز، خارشی موذیانه به جانتان میاندازد، بی هیچ مروّت و مهلتی خودش را توی کلهتان میچپاند، مثل خاری در چشمتان میماند تا بالاخره سراغش بروید. بدتر آنکه یکّه و تنهایید؛ اگر خودتان را از طریق فلسفهورزیتان تغییر ندهید، کس دیگری این کار را برایتان نمیکند.
فهرست مطالب کتاب
کاستیکا براداتان فیلسوف آمریکایی متولد رومانی است. او در حال حاضر استاد علوم اجتماعی در دانشگاه تگزاس و پژوهشگر فلسفه در دانشگاه کوئیزلند استرالیا است. او نویسنده و ویراستار چندین جلد کتاب میباشد و آثار او تاکنون به زبانهای مختلفی از جمله هلندی، آلمانی، ایتالیایی، چینی و فارسی ترجمه شدهاند. براداتان به طور منظم برای نشریات معروفی نظیر نیویورک تایمز، نیو استیتسمن و یوروپین لگسی مطلب مینویسد و ویراستار مجلهی مرور کتابِ لسآنجلس است. از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «در ستایش شکست: چهار درس فروتنی» و «اسقف دیگر برکلی» اشاره کرد.
جملات برگزیدهی کتاب جان دادن در راه ایدهها
کتاب جان دادن در راه ایدهها نوشتهی کاستیکا براداتان اثری خواندنی در خصوص رویارویی فیلسوفها با مرگ است. این کتاب جذاب موضوع جان دادن فیلسوفان در راه آرمانها و عقاید خود را به شکل تازهای مورد بررسی قرار میدهد.
دربارهی کتاب جان دادن در راه ایدهها