کتاب جوجه تیغی با ترجمهی رحیم فروغی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده و نسخهی الکترونیک آن از طریق کتابراه در دسترس نوجوانان علاقهمند به کتابخوانی قرار گرفته است.
کتاب جوجه تیغی مناسب چه کسانی است؟
چند وقت بعد باورم شد کلاغی که وقتی با او حرف میزنم جوابم را نمیدهد، همان کسی است که توپم را در حال پرواز دزدیده و آن را به پسرش داده است.
خندهی همسایهها بیشتر شد. مادرم به من دستور داد خفه شوم و وقتی بزرگترها حرف میزنند وسط حرف آنها ندوم. دور شوم و به توپبازیام ادامه دهم. قهر کردم و توپم را با تمام نیرویی که داشتم پرتاب کردم. توپ به بالا پرواز کرد و پایین نیامد. و با اینکه من درِ خانهی همهی همسایهها را زدم و سراغ توپم را از آنها گرفتم، آن را پیدا نکردم.
نوجوانان و علاقهمندان به داستانهای کوتاه دنیای عرب، از مطالعهی کتاب جوجه تیغی لذت خواهند برد.
با زکریا تامر بیشتر آشنا شویم
کتاب جوجه تیغی مجموعهای از داستانهای کوتاه و دنبالهدار اثر نویسندهی نامدار سوری زکریا تامر است که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده. قهرمان داستان پسرکی شش ساله است که دنیا را با دیدگاه منحصربهفرد خود واکاوی میکند و سعی دارد از رمز و راز آن سر در آورد.
دربارهی کتاب جوجه تیغی
معرفی کتاب جوجه تیغی
من با نظر او موافق نیستم و همچنان با سنگ دنبال کلاغها میافتم و آنها را مجبور به غارغارِ عصبانی میکنم.
فهرست مطالب کتاب
وقتی جریان را برای مادرم گفتم، لبخندی زد و گفت: «کلاغهای کوچک هم حق دارند با توپ بازی کنند.»
مادرم را دیدم که سرگرم گفتوگو با سه نفر از همسایهها بود… به او نزدیک شدم و از او دربارهی فرق بین زن و مرد پرسیدم. همسایهها خندیدند. یکی از آنها به مادرم گفت: «ماشاالله پسرتان چهقدر شیطون است. سؤالهای بزرگتر از خودش میپرسد.»
داستانهای زکریا تامر ساده و در عین حال پیچیده هستند و قیام علیه ظلم و ستم و مبارزه با بیعدالتی، دستمایهی اصلی بسیاری از آثارش به شمار میروند. کتابهای تامر به چندین زبان ترجمه شده و جوایز و افتخارات زیادی برایش به همراه داشته. جایزهی بنیاد ادبی سلطانبن علیالاویس، جایزهی بینالمللی بلو متروپولیس مونترال و جایزهی ادبی محمود درویش به خاطر پرداختن به آزادی و خلاقیت، ازجمله افتخارات زکریا تامر در سالهای فعالیتش هستند. «بهار خاکستری»، «پندهای ناشنیده» و «رعد» عنوان برخی از آثار زکریا تامر بهشمار میروند که به زبان فارسی ترجمه شدهاند.
در بخشی از کتاب جوجه تیغی میخوانیم
مجله را سر جایش زیر رختخواب برادرم برنگرداندم، بلکه آن را زیر رختخواب خودم مخفی کردم. برادرم روزهای زیادی همچنان باشرمندگی به مادرم نگاه میکرد و تمام دستورات او را انجام میداد. گمان میکرد کسی که مجلهی او را زیر رختخوابش پیدا کرده و آن را برداشته، مادرم بوده است. مجلهی برادرم را زمانی بهش پس دادم که توپ لاستیکی آبیرنگش را به من داد. همیشه یکی از رویاهایم این بود که توپی مثل آن داشته باشم.
به شرق میانه خوش آمدید! سرزمین افسانههای هزارویک شب، قصههای پریان و ازمابهتران، فانوسهای رنگارنگ و شبهای پرستاره. شاید در دنیای واقعی بهندرت اثری از این تصاویر خیالانگیز باقی مانده باشد، اما زکریا تامر (Zakaria Tamer) نویسندهی مشهور سوری، با اولین داستان کتاب جوجه تیغی (The Hedghog)، بیدرنگ به ما یادآوری میکند که در حال خواندن یک کتاب کاملاً شرقی هستیم. راوی قصههای کتاب، کودکی خردسال است و در داستان اول با عنوان «دوستم که دیده نمیشود»، ماجرای گفتوگویش را با جن خانهشان روایت میکند. پسرک آرزوهای دور و درازی در سر دارد و حتی دلش میخواهد وقتی که بزرگ شد، مثل رابینهود از ثروتمندان بدزدد و به فقرا کمک کند. هر کدام از داستانهای کتاب روایتی از تجربیات قهرمان داستان هستند و در عین حال ریشه در حکایات و قصههای فولکلور دارند. «چیدن نارنج»، «زبان ماهیها»، «گربهی سخنچین» و «رازهای مردان» عنوان برخی از داستانهای موجود در کتاب جوجه تیغی هستند.
فرق بین زن و مرد را از کلاغ پرسیدم. مدتی طولانی فکر کرد. بعد گفت: «زنها از گربه میترسند اما مردها نمیترسند.»
دوستم که دیده نمیشود
خوابیدگان
درختی تازه توی حیاط خانهی ما
خبرهای دیوار
چیدن نارنج
زبان ماهیها
آنها که حرف میزنند
تله
هدیهی عقبافتاده
گل یا پیاز
روزهای خوشبختی
گربهی سخنچین
بهزودی شمشیری هدیه
خواهم گرفت
پدربزرگم سخن میگوید و
مادربزرگم خوابیده است
خورندگان آهوها
بانکی خواهم خرید
گردوخاک زیاد است
چمدان
غاری دیگر
رازهای مردان
نمک
پرسیدم
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%D9%88%D8%AC%D9%87-%D8%AA%DB%8C%D8%BA%DB%8C/book/74777
زکریا تامر داستاننویس و ژورنالیست مشهور جهان عرب، زادهی 1931 در شهر دمشق سوریه است. او دوران کودکی سختی را گذراند و به خاطر امرار معاش خانواده، مدتی به آهنگری مشغول بود و شبها به مدرسه میرفت. هر وقت فرصتی پیدا میکرد، به خواندن کتاب مشغول میشد. اولین داستانهای کوتاهش در روزنامهها و مجلات منتشر شد و توجه منتقدان و صاحبنظران را به خود جلب کرد. با موفقیت بهدست آمده از انتشار آثارش، توانست شغل آهنگری را رها کند و به سردبیری مجلات ادبی مشغول شود. او نقشی بسزا در ایجاد اتحادیهی نویسندگان سوری ایفا کرد و چندین سال جزو اعضای هیئت مدیرهی این اتحادیه بود. وی با نشریات متعددی همکاری کرده که ازمهمترین آنها میتوان به «القدس» و «العربی» اشاره کرد.
گفتم: «خب شد، سؤال اندازهی خودم میپرسم. دختر و پسر چه فرقی باهم دارند؟»