معرفی و دانلود کتاب جودوی کلامی: هنر اقناع آرام | جورج جی تامپسون | انتشارات دیموند بلورین

معرفی کتاب جودوی کلامی: هنر اقناع آرام

کتاب جودوی کلامی اثری از جورج جی تامپسون و جری بی. جنکین است. در این کتاب شیوه‌های برقراری ارتباط موثر با دیگران آموزش داده شده است. تز بنیادین مولفان اثر پیش رو این است که ارتباط کلامی، نوعی مسابقه‌ی رزمی‌ست و برای پیروز شدن در آن، باید قواعد معینی را رعایت کرد.

درباره کتاب جودوی کلامی

جری بی. جنکین (Jerry B. Jenkins) نویسنده‌ی مطرح اهل آمریکاست. او به سال 1949 به دنیا آمده و هم‌اینک 73 سال سن دارد. وی تاکنون بیش از 200 عنوان کتاب در ژانرهای گوناگون، اعم از داستان و رمان عاشقانه، خودیاری، تجارت و … به رشته‌ی تحریر درآورده است. آثار او جزو عناوین پرفروش ادبیات آمریکا به شمار می‌روند.

گذشته‌ی من ترکیبی از زندگی‌های مختلف است. می‌توانم در کسری از ثانیه شما را بر زمین بکوبم و می‌توانم این کار را با خنده انجام دهم. من کاملاً شبیه شما هستم. اگر در ترافیک بمانم، اولین واکنشم انتقام است. اگر کسی به من مشت بزند، اولین واکنشم ضربه‌ی محکمی به سرش است، اما مشکل این است که مثل بقیه، اگر این کارها را انجام دهم بعداً باید خودم را سرزنش کنم.

کتاب جودوی کلامی اولین بار در سال 1993 به انتشار رسید. برخلاف عنوان این اثر که طنینی مبارزه‌جویانه دارد، محتوای کتاب جودوی کلامی تماماً صلح‌آمیز و انسانی‌ست. با این همه، مدتی طول کشید تا این محتوای انسانی به گوش خوانندگان برسد. به هر رو، کتاب جودوی کلامی ظرف مدت‌زمانی نه چندان طولانی به اثری محبوب در آمریکا، و بعد در سراسر جهان بدل شد، و تکنیک‌های شرح‌داده‌شده در آن، مورد استفاده‌ی طیف وسیعی از مخاطبان قرار گرفت. این تکنیک‌ها شیوه‌های برقراری ارتباطِ کلامی را به ما می‌آموزند، به نحوی که در رابطه‌ی خویش، ضمن حفظ فاصله از خطوط قرمزِ اخلاقی، با صراحت پیام خود را به گوش طرف مقابل برسانیم و خواسته‌هایمان را بدون کمترین لکنت زبان، بیان کنیم. به‌کارگیری تکنیک‌هایی که در کتاب جودوی کلامی شرح داده شده است، به ما کمک می‌کند که بسیاری از مشکلات خود را در رابطه با دیگران حل و فصل کنیم و به طور کلی، به انسان‌هایی بهتر و همدل‌تر بدل شویم.

من محصول سرباز و همسرش هستم که قبل از سه سالگی‌ام زندگی مشترک‌شان تمام شد. وقتی سوار قطار شدم تا از «کالیفرنیا» به «نیویورک» نزد مادربزرگم بروم، مادرم به کسی پول داد تا مراقبم باشد. من کاملاً به یاد می‌آورم که در تنهایی بزرگ شدم. یکی از مهم‌ترین اتفاقات زندگی‌ام درگیری با کسی بود که به من یاد داده بود، چطور بدوم. «سوییفت واتر» که یکی از استادهای دانشگاه «کرنل» در رشته‌ی حقوق بود مرا زیر پر و بالش گرفت و من هم از با او بودن لذت بردم. وقتی در خانه‌ی استاد یکی از ده دانشگاه برتر آمریکا زندگی می‌کردم، هر روز بهتر یاد می‌گرفتم چطور صحبت کنم، اما هنوز یک کودک تلخ بودم.