فصل اول: یکخرده خاک
فصل دوم: گرومپ، گرومپ، گرووومپ!
فصل سوم: عالیجناب بلوبریز
فصل چهارم: گاوی به ارزشِ یک مشت لوبیا
فصل پنجم: از ساقهی سبز به آسمان آبی
فصل ششم: دنیای غولها
فصل هفتم: موش و گربه و غول
فصل هشتم: مامان مارتا و تام بندانگشتی
فصل نهم: منجنیق قاشقی و حوضچهی پودینگ
فصل دهم: فی، فای، فو، فوم!
فصل یازدهم: غول ترسو، برونو
فصل دوازدهم: پینهدوز، پینهدوز، یالّا کفشم را بدوز
فصل سیزدهم: فرار با کفش
فصل چهاردهم: آتشپاره
فصل پانزدهم: نهر باتلاقی
فصل شانزدهم: جیرجیر کردن و گاز گرفتن
فصل هفدهم: سفیرانِ شاه بارف
فصل هجدهم: داستانهای دنبالهدار
فصل نوزدهم: ملکه اوپال
فصل بیستم: دربار طلایی
فصل بیستویکم: پیش به سوی شومینه
فصل بیستودوم: زلزلهی تخممرغی و کمبود مواد غذایی
فصل بیستوسوم: چیز پنهانی
فصل بیستوچهارم: نقشهی فرار دانهای
فصل بیستوپنجم: دزدیدن گنجینه
فصل بیستوششم: جک در مقابل شاه بارف
فصل بیستوهفتم: رشد روبهبالا و رشد روبهپایین
فصل آخر: باشکوه
سخن نویسنده
سپاسگزاری
دربارهی نویسنده
معرفی و دانلود کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز | لیسل شرتلیف | انتشارات پرتقال
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AC%DA%A9-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D8%A7-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%D8%AC%DA%A9-%D9%88-%D9%84%D9%88%D8%A8%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%AD%D8%B1%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2/book/58939
همگی با داستان جک و لوبیای سحرآمیزش کاملاً آشناییم. ماجرای پسر فقیری که به لوبیاهای شگفتانگیزی دست پیدا میکند و وقتی لوبیاها به درختی تنومند تبدیل میشوند، با بالا رفتن از آنها وارد دنیای غولها میشود. از این طریق به گنج غولها دست پیدا کرده و با بریدن تنهی لوبیاها برای همیشه غولها را نابود میکند. خب، لیسل شرتلیف (liesl Shurtliff) قرار است یک نسخهی واقعاً واقعی را از این داستان فانتزی برایمان روایت کند. کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز (Jack: The true story of Jack and the beanstalk) رمانی است که با اقتباس از قصهی خیالی جک، داستانی مهیج و البته متفاوت را برایمان بازگو میکند. کافیست تا انتها با نویسنده و جک شجاع همراه باشیم.
اژدهایی صدایی گوشخراش درآورد و یکدفعه با چنگالهای بازش به سمت من فرود آمد. تلوتلوخوران داخل حفرهی درخت لوبیای سحرآمیز برگشتم و بهزور خودم را بین شاخوبرگهای درهمپیچیده چپاندم. اژدها ساقه و برگها را با چنگالهای تیز و منقار خمیدهاش پاره کرد. بالهایش را تکان داد و پَرِ غولآسایی داخل حفره افتاد. آن موقع فهمیدم اژدها نیست؛ پرندهای غولپیکر است. شاید عقاب یا شاهین بود. پرنده صدایی گوشخراش درآورد و شاخوبرگها را تکان داد. خودم را گلوله کردم و گوشهایم را سفت گرفتم. یک دقیقه هم نمیشد که پایم را در دنیای غولها گذاشته بودم و هیچی نشده، پرندهای غولپیکر میخواست من را تکهتکه کند. عادلانه نبود! در داستانهای بابابزرگ جک، هیچوقت حرفی از پرندگان غولپیکر نزده بودند.
او در سال 2016 توانست عنوان پرفروشترین نویسندهی نیویورک تایمز را به دست بیاورد. همچنین جایزهی انجمن بینالمللی خوانندگان جوان نیز به پاس فعالیتهای ادبی لیسل شرتلیف به او اعطا شد.
جک، پسر بازیگوش و پرهیاهوییست که همراه با خانوادهاش در روستا زندگی آرامی را میگذراند. از همان بچگی، خانوادهی جک اعتقاد داشتند او در آینده قهرمان بزرگی خواهد شد. به همین خاطر اسم یکی از اجداد غولکُش خود را برای او انتخاب کردهاند. البته جک از همان نخستین روزهای زندگیاش به همه ثابت کرد با بقیهی بچهها خیلی فرق دارد. سرعت و قدرتی که او در نوزادی داشت، بیمانند بود. او همیشه یقین داشت که سرانجام روزی مثل جد همنامش انسان برجستهای خواهد شد و البته درس مهمی هم به غولهای بدجنس خواهد داد.
کتابهای «اخمالو»، «قرمزی» و «رامپ: داستان (واقعا) واقعی رامپل استیلتسکین» از دیگر آثار این نویسنده هستند.
در بخشی از کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز میخوانیم
نشر پرتقال کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز را با ترجمهی حورا نقیزاده به علاقهمندان ادبیات نوجوان عرضه کرده است.
نکوداشتهای کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز
- لیسل شرتلیف توانایی شگرفی دارد که میتواند دنیای جادویی را کاملاً واقعی و ملموس جلوه دهد. (تیم فدرل، نویسنده)
- داستانی لذتبخش درمورد خانواده، پشتکار و شجاعت. (بوکلیست)
- جک با صداقت و روشهای زیرکانهاش، قهرمانی پیروز است و ماجراهای او غیرقابلپیشبینی هستند. رمانی که خوانندگان را متحیر میکند.
کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز برای چه کسانی مناسب است؟
جک به همراه خواهرش، همینطور یک غاز جادویی به دنیای شگفتانگیز غولها میرود تا پدرش را به خانه برگرداند. جهان غولها با هر چیزی که جک تابهحال دیده بسیار متفاوت است. در این سرزمین میشود در پودینگها شنا کرد، از موشهای غولآسا سواری گرفت و با قاشقها به این طرف و آن طرف پرتاب شد. پس از همهی این گشتوگذارها جک و خواهرش باید خودشان را برای رویارویی با غولها آماده کنند تا بتوانند پدرشان را صحیح و سالم به خانه ببرند.
معرفی کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز
لیسل شرتلیف از نویسندگان برجستهی آمریکایی است که به داستاننویسی برای کودکان و نوجوانان میپردازد. این داستاننویس در یوتای ایالات متحدهی آمریکا متولد شده. او هم مانند شخصیت خیالیاش، جک، دوران کودکی را با گیاه کاشتن در باغچهی خانه و رسیدگی به محصولات و سبزیجاتشان گذرانده. لیسل شرتلیف در بزرگسالی راهی دانشگاه بریگام یانگ شد و مدرک خود را در رشتهی موسیقی، رقص و تئاتر اخذ کرد.
بااینحال، سالهای کودکی جک بدون هیچ اتفاق خاصی که نیاز به شجاعت و دلاوری این قهرمان جوان داشته باشد، میگذرد تا اینکه سروکلهی غولها پیدا میشود. آنها سر میرسند و پس از اینکه خرابیهای زیادی را به بار میآورند، پدر جک را هم با خود گروگان میبرند. برای جک راهی نمیماند جز اینکه همهی داراییهایشان را بدهد تا یک مشت لوبیا بگیرد. حالا او به جای کار روی زمین کشاورزی، باید برای مبارزهای دشوار آماده بشود. او قصد دارد تا با کاشتن لوبیاها، به سرزمین غولها در بالای ابرها سفر کند؛ سفری پرمخاطره برای نجات پدر.
پیش به سوی سرزمین غولها! لیسل شرتلیف در کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز ماجراهای هیجانانگیز گشتوگذار جک در دنیای غولها را برایتان میگوید. پدر جک که توسط غولها اسیر شده، تنها با شجاعتهای او و خواهرش نجات پیدا خواهد کرد. اما چطور میشود به سرزمین غولها راه پیدا کرد؟ خب، کافیست با این داستان فانتزی و خیالی همراه باشید تا جک چارهی کار را به شما نشان بدهد.
دربارهی کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز
اگر در ردهی سنی نوجوانان قرار میگیرید و دلبستهی رمانهای فانتزی و داستانهای تخیلی هستید، حتماً شیفتهی کتاب جک: داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز خواهید شد.
با لیسل شرتلیف بیشتر آشنا شویم
پرنده دوباره صدایی گوشخراش درآورد، دست از سرِ درخت لوبیای سحرآمیز برداشت، پرواز کرد و به آسمان برگشت. در آن بالابالاها دور میزد و منتظر بود خودی نشان بدهم. بعد از چند دقیقه، تسلیم شد و از جلوی چشمم رفت تا موجود خوردنی دیگری پیدا کند. کمی دیگر بین شاخههای درهمتنیده ماندم.
فهرست مطالب کتاب
اولین چیزی که در دنیای غولها دیدم، آسمان بود. درست مثل آسمان دنیای خودم بود؛ بزرگ و آبی با رگههایی از ابر، ولی جای خورشید اشتباه بود. در دنیای پایین، غروب شد، ولی مشخصاً تازه اینجا دمِ طلوع بود. پس اینطور برداشت کردم که صبحِ دنیای من، شبِ اینجاست و شبِ دنیای من، صبحِ این دنیا. به غیر از اینها، همهچیز کاملاً عادی بود. ابرها، خاک، درختان، سنگها… ای وای! چندین اژدها!
لیسل شرتلیف در این رمان فانتزی و ماجراجویانه درسهای مهمی را به مخاطبان نوجوانش میآموزد. خوانندگان با مطالعهی کتاب داستان (واقعا) واقعی جک و لوبیای سحرآمیز به اهمیت عشق در روابط خانوادگی و شجاعت و فداکاری پی میبرند و در عین سرگرم شدن با ماجراهای جک، اصول و ارزشهای انسانی را نیز میآموزند. به لحن طنز نویسنده هم باید اشاره کنیم که هم موجب خنده و هم باعث جذابیت بیشتر کتاب شده. داستان از زبان اولشخص، یعنی جک روایت میشود و او که عادت دارد همهی اتفاقات را با نگاهی بامزه و همراه با شوخی ببیند، در سرتاسر داستان شما را کلی میخنداند.