قلمروی میانه، اسمی است که مارتا نوسبوم برای توضیح روابط اجتماعی نهچندان صمیمانه انتخاب کرده است. ارتباط با همکاران، همسایهها و غریبههایی که روزانه با آنها مواجه میشویم در قلمروی میانه اتفاق میافتد. این بخش از زندگی روزمره مترصد بروز انواع خشم و درگیری است. مارتا نوسبوم در فصل پنجم کتاب خشم و بخشش رواقیگری را بهترین راه برای دوام آوردن در قلمروی میانه معرفی میکند. او با ارجاع به فیلسوفهایی رواقی و متفکرانی مانند سنکا از این واقعیت صحبت میکند که نبود صمیمیت، اعتماد و عشق عمیق در روابط اجتماعی قلمروی میانه بزرگترین دلیل برای خشمگین نشدن است. در یک رویکرد کاملاً رواقی فرد اعتقاد دارد که مسائل قلمروی میانه ارزش خشمگین شدن ندارند و بهتر است با فاصله گرفتن از وضعیتهای خشمبرانگیز، امکان آسیبپذیری خود را کاهش داد. مارتا نوسبوم این حد از رواقیگری را پیشنهاد نمیدهد؛ او اعتقاد دارد که فاصله گرفتن از قلمروی میانه راه مناسبی برای نیفتادن به ورطهی خشم نیست بلکه باید مدیریت خشم و اندوه را در این بافت تمرین کرد. اگرچه آسانگیری فلسفهی رواقی برای جلوگیری از خشونت نیاز است اما باید بپذیریم که خشم قسمتی همیشگی از روابط قلمروی میانه است که باید بهطور منطقی با آن روبهرو شد.
بسیاری از افراد عمیقاً اعتقاد دارند که نمایش خشم برای حفظ عزتنفس ضروری است و خیلیها نیز تحقق عدالت را در گرو خشم ناشی از بیعدالتی میدانند. مارتا نوسبوم در کتاب خشم و بخشش نشان میدهد که این باورها بر اساس ارزشگذاریهای خاصی ساخته شدهاند که میتوانند مورد پرسش قرار گیرند. از نظر او خشم احساسی غیرمنطقی است که باید بهخوبی درک، پذیرفته و مدیریت شود. برای این کار مارتا نوسبوم کتاب خود را در قالب 8 بخش تدوین کرده است. در هرکدام از این بخشها جنبهی متفاوتی از مسائل مربوط به خشم و بخشش را موردتوجه قرار میدهد و مباحث مربوط به خشونت و عدالت را در سطحهای مختلف زندگی اجتماعی بررسی میکند.
من شگفتزده و خوشحالم. یک آمریکایی که به قول خودش از طبقهی متوسط به بالا است، با استفاده از شهودهای برگرفته از نویسندگان کلاسیک یونان، ادبیات روم و فلسفهی مدرن بهتر از بسیاری از مورخین و دانشمندان علوم سیاسی توضیح میدهد که چگونه ما توانستیم در آفریقای جنوبی شمشیر آپارتاید را به خیشآهن دموکراسی تبدیل کنیم. آفرین مارتا، آفرین! تلافیجویی راه مناسبی برای رفتن نیست. (آلبی ساچز – مبارز سیاسی و نویسندهی کتاب «ما، مردم: بینشهای یک قاضی کنشگر»)
اولین چیزی که در مورد خشم نسبت به خویشتن میتوان گفت این است که خشم- گذار در اینجا رایج، و یک نیروی بسیار مهم در بهبود اخلاقی است. با مشاهده عملی خارج از عرف (اخلاقی یا غیراخلاقی)، فرد با خود میاندیشد «چقدر بد! حواسم باشد دیگر چنین نکنم.» ازآنجاکه عمل انجام شده بر مبنای پسزمینهای از آرزوها و اهداف مستمر بد تلقی شده است، خشم اساساً آیندهمحور (اگر اصلاً خشم باشد) سازنده است. بهجای زجر دادن خود با این خیال که باعث جبران خسارت ناشی از عمل فرد میشود (چه در قبال دیگران یا نسبت به ایدئالهای ارزشمند)، فرد فقط مصمم میشود به آینده رو کند، و در عین احتیاط بهتر عمل کند.
فهرست مطالب کتاب
این کتاب فعالان حقوق بشر را وادار به فعالیت بیشتر میکند… نویسنده نقش محدود خشم را هنگام حرکت به سمت خیر اجتماعی توضیح میدهد. (ایندیرا جیسینگ)
نوسبوم دو احساس بهظاهر قطبی که زیربنای مفاهیم عدالت، خشم و بخشش است را بررسی میکند… این کتاب یک چالش مهم و بهموقع، ارزشمند و روشنگر برای کسانی است که به فلسفه، روانشناسی، حقوق، سیاست، مذهب و زندگی ساده در دنیای امروزی علاقهمند هستند. (دانیل باتسون)
مارتا کراون نوسبوم (Martha Craven Nussbaum) فیلسوف، نویسنده و استاد حقوق و اخلاق دانشگاه شیکاگو در سال 1947 به دنیا آمده است. او علاقهی زیادی به متنهای کلاسیک یونانی، فلسفهی رومی، فلسفهی سیاسی، اگزیستانسیالیسم، فمینیسم و فلسفهی اخلاق دارد. مارتا نوسبوم که به «فیلسوف احساسات» نیز معروف است از سال 1988 عضوی از آکادمی علم و هنر آمریکا و از سال 1996 عضو جامعهی فلسفی آمریکا است. «سلطنت ترس (The Monarchy of Fear)»، «خشم و بخشش (Anger and Forgiveness)»، «کیفیت زندگی (The Quality of Life)» و «دربارهی عشق» برخی از کتابهای موردتوجه مارتا نوسبوم هستند.
در بخشی از کتاب خشم و بخشش میخوانیم
معرفی کتاب خشم و بخشش
این کتاب برای علاقهمندان به فلسفه، علوم اخلاق و روانشناسی بسیار جذاب خواهد بود. اگر دوست دارید درک بهتری از لایههای زیرین خشم و فرایندهای بخشش پیدا کنید خواندن این کتاب به شما توصیه میشود.
با مارتا نوسبوم بیشتر آشنا شویم
این کتاب نشاندهنده مدلی فراگیر برای گسترش درک کنونی از عدالت، خشم و بخشش است… استدلال او در منطق اخلاقیات نفوذ میکند و جایگزین جدیدی برای بحث در زمینههای دانشگاهی و ادبیات تخصصی ارائه میدهد. (ماکسیمیلیانو کورستاجنه)
بااینوجود، تفاوت بین خود و دیگری، حتی اگر از بسیاری جهات خیالی باشد، بااینحال مفهومی اخلاقی دارد. ما حق داریم برای خود تصمیم بگیریم (حتی برای خویشتنان در آینده)، حقی که برای دیگران، بهاستثنای موارد خاص نداریم. خویشتنداری ممکن است بهافراط رود، یا ویرانگر شود، ولی بهطورکلی چیز خوبی است، درحالیکه تسلط بر دیگران معمولاً خوب نیست. بهطور مشابه، سخت گرفتن بر خود، یا پیروی از استانداردهای بسیار خشک، یا برنامه زمانی سختگیرانه، اگر برای یک فرد خاص مؤثر است، شاید خوب باشد؛ ولی چنین سختگیری با دیگران، یا حتی با فرزندان خردسالِ ما، معمولاً چندان خوب نیست. حتی در امور کماهمیت هم عدم تقارن اخلاقی وجود دارد. فردی که زیاد کار میکند ممکن است متوجه شود برای استراحت ناچار است به خود بگوید، «الآن اجازه داری بروی رمان اسرارآمیز بخوانی.» این شیوه ناراحتکنندهای برای صحبت کردن با یک دوست، یا کودک – حتی به اعتقاد من یک بچه خردسال – است.
ما شاید بهنوعی همیشه «با خودمان» باشیم، ولی تغییر میکنیم، فراموش میکنیم، و متحول میشویم: ازاینرو اعمال خودمان در جوانی شاید بهمراتب غریبهتر از اعمال امروز دوست ما باشد. همچنین ما خود را بسیار مأیوس میکنیم؛ حتی وقتی چنین نمیکنیم، از بسیاری از انگیزهها و الگوهای خود غافل هستیم، و مفسرانی بهشدت مغرض میشویم. این دلیلی است که ارسطو معتقد بود دوستان، شناختی از ما ارائه میدهند که نمیتوانیم از خودمان به دست آوریم. و بالاخره، ما صرفاً از برخی نکات که دیگران در مورد ما میبینند، غافل هستیم. ما حتی جسم خود را بهدرستی نمیشناسیم. ما برخی چیزها را میبینیم و احساس میکنیم که دیگران نمیکنند، ولی دیگران ما را بهمراتب کاملتر میبینند، لذا شواهد بسیاری در اختیار دارند که ما نداریم.
سپاسگزاری
1 مقدمه: فیوری ها به اومنید تبدیل می شوند
2 خشم: ضعف، تلافی، تنزل شأن
3 بخشش: تبارشناسی
4 روابط نزدیک: تبارشناسی
5 قلمروی میانه: رواقی گری موصوف
6 قلمروی سیاسی: عدالت روزمره
7 قلمروی سیاسی: عدالت انقلابی
8 نتیجه گیری: چشمان جهان
ضمیمه 1: احساسات و آشفتگیهای فکر
ضمیمه 2: خشم و سرزنش
ضمیمهی 3: خشم و گونههای آن
نمایه
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%D8%B4%D9%85-%D9%88-%D8%A8%D8%AE%D8%B4%D8%B4/book/75671
کتاب خشم و بخشش اثری برجسته است، اثری که بر بسیاری از دانشهای پیشین نوسبوم بنا شده و درعینحال زمینههای جدیدی را ایجاد میکند که میتوانند سنگ بنای پژوهشهای دیگری باشند. (گرگوری پیترسون)
ارتباط بین خشم و تلافیجویی هستهی مرکزی فصل دوم کتاب خشم و بخشش را تشکیل داده است. در این بخش مارتا نوسبوم ساختار خشم را به دو بخش هدف و کانون تقسیم میکند. «هدف خشم» کسی است که خشم متوجه او میشود و «کانون خشم» عملی عمدی و رفتاری نادرست است که به هدف نسبت داده شده است. از نظر مارتا نوسبوم خشم زمانی ایجاد میشود که حس کنیم آسیبی که دیدهایم بهصورت عمدی، از سمت فردی خاص و برای آزار دادن ایجاد شده است. در این نگاه به خشم دو نوع مجازات برای خشمگین کردن وجود دارد؛ یکی مسیری است که به تلافی از طریق آسیبزدن متقابل یا جبران ختم میشود و دیگری مسیری است که در آن تمام آسیبها به مشکلاتی نسبی و بیاهمیت تبدیل میشوند. هردوی این مسیرها دارای مشکلات و سختیهای خاص خود هستند. راه اول غیرمنطقی به نظر میرسد و راه دوم شکلی خودمرکزبینی را در فرد خشمگین ایجاد میکند. مارتا نوسبوم در کتاب خشم و بخشش نشان میدهد که یافتن راه باریکی میان این دو رویکرد تنها راه نجات از واکنشهای متداول به خشم است. او این راه باریک را بهخوبی در این بخش از کتاب شرح میدهد و راهکارهایی برای برخورد مناسب با خشم ارائه میکند.
مارتا نوسبوم در بخش بعدی کتاب خشم و بخشش نمودهای مختلف خشم را در شرایط مختلف زندگی به نمایش میگذارد. او با رویکردی تبارشناسانه تلاش میکند سویههای کمتر دیده شدهای از ماهیت گفتمانی خشم را برای خوانندگان خود آشکار کند. جایگاه محوری خشم در روابط نزدیک و ارتباطات شخصی مانند دوستی، روابط خانوادگی و ازدواج در فصل چهارم کتاب خشم و بخشش به بحث گذاشته شده است. از نظر او خشم در روابط نزدیک میتواند آسیبهای شدیدتری برای نزدیکی و اعتماد بین افراد داشته باشد. دوستی و علاقه باعث میشود انسانها سپرهای دفاعی خود را کنار گذاشته و حضوری عریان در برابر یکدیگر داشته باشند. این ویژگی روابط نزدیک همزمان که آرامشی مضاعف ایجاد میکند، افراد را در وضعیت آسیبپذیرتری نسبت به هم قرار میدهد. در چنین شرایطی است که باید نسبت به بروز خشم حساستر بود. نگاه مارتا نوسبوم جنبهی جالب دیگری به این معادله اضافه میکند؛ او معتقد است که خشم در روابط دوستانه تلاشی برای پنهان کردن ناتوانیهای افراد است و باید بهجای متوسل شدن به خشم، انسانها اندوه و ناتوانیهای مشروع خود را با یکدیگر در میان بگذارند.
کتاب خشم و بخشش تصوری کاملاً منفی از خشم را برای خوانندهی خود میسازد. مارتا نوسبوم خشم را مشخصهای انسانی میداند اما آن را بخشی از بدترین ویژگیهای انسانی قلمداد میکند. این نگاه به خشم از منظری فلسفی-روانشناختی قابلتأمل است. نگاه فلسفی مارتا نوسبوم به خشم، ارجاعات زیبای او به تاریخ فلسفه و استدلالهای انتزاعیاش با استفاده از مثالهای انضمامی، کتاب خشم و بخشش را به متنی جذاب برای خوانندگان تبدیل کرده است. بااینوجود باید به یاد داشت که نظامهای اخلاقی همواره بر پایهی شکلی از خشم شکل یافتهاند و تقبیح همهجانبهی خشم میتواند مشکلات جدیدی برای رویکردهای اخلاقی ایجاد کند؛ البته یکی از اهداف مارتا نوسبوم مسئلهدار کردن مجدد مفهوم خشم برای رسیدن به اخلاقیاتی جدید است. از طرف دیگر نگاههای شناختی به خشم و دستاوردهای عصبشناسی شناختی نیز از موضوعات جالبی است که بهمرور توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده و جنبههایی از خشم را مورد بررسی قرار میدهد که در رویکردهای مشابه کتاب خشم و بخشش نادیده گرفته شدهاند.
کتابی عمیقاً تأملبرانگیز و متقاعدکننده. (استوارت جسون)
در دو فصل آخر کتاب خشم و بخشش به جنبههای سیاسی خشم پرداخته میشود. در اینجا مارتا نوسبوم بار دیگر به مسائل مربوط به عدالت و حق بازمیگردد. او رویکردهای نلسون ماندلا، مارتین لوتر کینگ و مهاتما گاندی را در مبارزه با نابرابریهای موجود در جوامع شرح میدهد و تفاوتهای آنها را در نگاهشان به خشم، خشونت و بخشش برجسته میکند. انواع عدالت انقلابی، عدالت برای گروههای فرودست و عدالت در وضعیتهای جنگی از مباحث جالب این بخشهای کتاب خشم و بخشش است. انواع مبارزهی مدنی، مقاومت بدون خشونت و باورهای خشونت پرهیز که در تاریخ معاصر نمود پیدا کردهاند بر اساس تعریف خاصی از خشم و بخشش شکل گرفتهاند. مارتا نوسبوم هرکدام از این رویکردها را مورد بررسی قرار میدهد تا نشان دهد که چگونه میتوان با خشم بهعنوان منبعی برای بخشش برخورد کرد.
این کتاب خیرهکننده، پایههای اندیشه و عمل سیاسی را در فرهنگهایی به چالش میکشد که مانند آفریقای جنوبی خشم را غیر مولد نمیدانند و بخشش را بهعنوان قسمتی اجتنابناپذیر و موروثی از انسانیت در نظر میگیرند. مارتا نوسبوم با پیوند دادن اندیشهی یونانیان باستان به کنشگران معاصری مانند کینگ، ماندلا و گاندی زمینههای جدیدی برای مواجهه انسانی ایجاد میکند که در آنها خشم بهعنوان منبع در نظر گرفته میشود و بخشش از منطق تلافی رها میشود. (جاناتان جانسن)
این پژوهش عالی سرشار از بینشهایی ناشناخته در فلسفه یا علوم اجتماعی است. مقایسهی گاندی، کینگ و ماندلا در زمینههای خشم و بخشش، خشونت و عدم خشونت بخشی از نوآوریهای این کتاب هستند. نوسبوم مدتها بهعنوان یک فیلسوف سرآمد بوده و استعداد فراوان او همچنان ادامه دارد. او نشان میدهد که چگونه رهبران جنبشهای تودهای ریشههای خشم و خشونت موجود در ترس را تشخصی و سپس انواع جدید بخشش را ارائه دادهاند. نوسبوم در اینجا ایدههای مهمی را که در کتابهای اخیرش مطرح شده در جهتهای دیگری گسترش میدهد. خواندن این مجموعهی نظری منحصربهفرد برای درک سیاست و جامعهی امروز ضروری به نظر میرسد. (دنیس دالتون – نویسندهی کتاب «مهاتما گاندی: قدرت بدون خشونت در عمل»)
فصل اول کتاب با اشاره به نمایشنامهای از آیسخلوس (Aeschylus) آغاز میشود. مارتا نوسبوم به بهانهی سهگانهی اورستیا (The Oresteia) تلاش میکند اهمیت فرا رفتن از حس انتقام و رسیدن به منطق دادرسی را به نمایش بگذارد. در نمایشنامهی الهگان انتقام (The Eumenides) که بخش آخر از سهگانهی اورستیا است میبینیم که چگونه خشم الهگان انتقام بهمرور تبدیل به محاکمهی منطقی فردی میشود که از نظر آنها گناهکار است. این بخش از کتاب خشم و بخشش تلاشی است برای نشان دادن اهمیت قانون در کنترل خشم اجتماعی و ضرورت طراحی فرایندهای بخشش گناهکاران برای حفظ قراردادهای اجتماعی.
انتشارات آکسفورد در سال 2016 کتاب خشم و بخشش را منتشر کرده است. این کتاب را فیروزه مقدم و تورج حوری به فارسی ترجمه کردهاند و توسط انتشارات مازیار در دسترس خوانندگان فارسی قرار گرفته است.
نکوداشتهای کتاب خشم و بخشش
-
درمجموع این اثر جنبهای فلسفی به کارهای نوسبوم در مورد رشد عاطفی و عدالت لیبرال اضافه میکند. (استیون شونوور)
-
مارتا نوسبوم در کتاب خشم و بخشش به سراغ یکی از مهمترین ویژگیهای روابط و احساسات انسانی میرود. او با استفاده از نمایشنامههای یونانی، ادبیات رومی و فلسفهی معاصر خشم و خشونت، بخشش و جبران را در زندگی شخصی، روابط اجتماعی و عرصههای حقوقی مورد بررسی قرار میدهد و تلاش میکند تعریفی جدید از خشم و بخشش با توجه به تجربهی رنج، سخاوت و عدالت ارائه دهد.
دربارهی کتاب خشم و بخشش
کسانی از ما که در روانشناسی اخلاقی و بهویژه روی عواطف اخلاقی کار میکنیم مدیون مارتا نوسبوم هستیم چراکه او یکی از پیشگامان اصلی در این زمینه است. (کریستا کاربوسکی تامسون)
کتاب خشم و بخشش برای چه کسانی مناسب است؟
خشم نهتنها یکی از متداولترین احساسات بشری است بلکه نمایش احساسی بسیار محبوبی بین گروههای مختلف جامعه محسوب میشود. مارتا نوسبوم (Martha Nussbaum) در کتاب خشم و بخشش (Anger and Forgiveness) پیشفرضهای موجود در ارتباط با خشم و خشونت را به چالش میکشد. او نشان میدهد که واکنش ما به خشم و تصور ما از خشمگین شدن تا چه اندازه پدیدهای فرهنگی است و میتواند موضوع تحقیق و پرسشهای فلسفی قرار بگیرد.