معرفی و دانلود کتاب خیال گلستان | ساناز لرکی | انتشارات آئی‌سا

پس از گذشت هشت‌سال از ماجرای عروسی مهرداد، ناگهان سروکله‌ی نازی دوباره پیدا می‌شود. با ورود مجدد نازی، زندگی آرام و بی‌دردسر پرنیان بهم می‌ریزد. او انتظار دارد که مهرداد دست رد به سینه‌ی نازی بزند، اما مهرداد نازی را می‌پذیرد. حال پرنیان ناچار است در مقابل مردی قرار بگیرد که پدر دخترش است و با تمام وجودش او را دوست دارد.

کتاب خیال گلستان مناسب چه کسانی است؟

ساناز لرکی در کتاب خیال گلستان، ماجرای یک داستان عاشقانه را تعریف می‌کند که به دلیلی نامشخص به جدایی ختم شده، اما پس از گذشت هشت سال، دوباره از دل خاک برمی‌خیزد.

ساناز لرکی، نویسنده‌ی ایرانی، متولد سال 1369 است. کتاب‌های دیگر او «رخساره در نقاب» و «پرسه در سراب» نام دارند.

در بخشی از کتاب خیال گلستان می‌خوانیم

کتاب خیال گلستان اثر ساناز لرکی روایت‌گر ماجرای زندگی دختری به نام پرنیان است. او زنی تنهاست که شوهرش مهرداد پس از هشت‌سال زندگی مشترک، او را برای رسیدن به عشق سابقش رها کرده. پرنیان که شوهرش را عمیقاً دوست دارد، تلاش می‌کند تا با واقعیت رفتن او روبه‌رو شود و زندگی را با تمام ناآرامی‌ها و سختی‌هایش ادامه دهد.

درباره‌ی کتاب خیال گلستان

خنده‌ی ‌شوخ‌طبعانه‌ی اتابک بر صدای خنده‌های جمع افزوده شد. الناز حتی لبخند هم نزد، گویی یاد‌آوری این‌که نازی مثل مادرش زیباست اصلا به مذاقش خوش نیامده بود. پرنیان سعی کرد خود را کنترل کند تا از حلاجی موشکافانه‌ی او دست بردارند. سعی کرد به نازی که دقیقا کنار اتابک نشست نگاه کند و تمام توجهش معطوف هنرنمایی پسرعمه‌جان شود. همیشه با موسیقی آرام شروع می‌کرد و به موسیقی اسپانیایی که رسید، سوت و دست زدن‌ها به آسمان رفت. در آن میان پرنیان متوجه شد که الناز آرام بلند شد کیف دستی مشکی رنگی که ست با لباسش بود را روی صندلی گذاشت و بیرون رفت. چند دقیقه بعد مهرداد از جا برخاست. پرنیان با تمام وجود دعا کرده بود، چنین اتفاقی نیفتد. دلش می‌خواست فریاد بکشد و بگوید کافی‌ست و به الناز بگوید به همان خراب شده‌ای که از آن آمده، برگردد. بر سر مهرداد فریاد بکشد که باید در کنار همسر و دخترش بماند. افسوس که نمی‌شد آن چه در سرش می‌چرخید را با صدای بلند بگوید.

معرفی کتاب خیال گلستان

برخاست و به سمت بیرون رفت. وارد حیاط پشتی شد و از دالان کوچکی گذشت. قلبش تند می‌زد، پاهایش به فرمانش نبود و طعم تلخ گلو، تا زیر زبانش رسیده بود. درختان سر به فلک کشیده‌ی باغ، تاب سفید و چند تیر چراغ برق فانتزی گوشه‌ی حیاط پشتی دور سرش می‌چرخیدند. مهرداد میان حیاط ایستاده بود و سیگار می‌کشید.

مشخصات کتاب الکترونیک

نازی و مهرداد دو عاشق و معشوق بودند که برای مدتی طولانی همدیگر را دوست داشتند. روز ازدواج این دو، نازی به دلیلی که هیچ‌کس به‌جز خودش آن را نمی‌داند، از مجلس عروسی فرار می‌کند. خانواده‌ی داماد برای این که از آبروریزی جلوگیری کنند، «پرنیان» را سر سفره‌ی عقد می‌نشانند. پرنیان با دیدن مهرداد عاشق و دلباخته‌ی او می‌شود، اما مهرداد همچنان دل در گروی نازی دارد. پرنیان تلاش می‌کند تا برای مهرداد یک زن کامل و بی‌نقص باشد. آن‌ها بعد از گذشت مدتی صاحب یک فرزند دختر می‌شوند. پرنیان دخترش را می‌پرستد و برایش یک مادر مهربان است.

دستانش به طرز رقت‌باری می‌لرزید و قلبش تا سرحد ممکن تند می‌تپید. چراغ‌ها را خاموش کرده بودند تا فضایی رمانتیک حاصل آید. تعدادی از مهمان‌ها از سر شیطنت چراغ‌قوه‌های گوشی‌های‌شان را روشن کرده بودند و در هوا می‌چرخاندند. پرنیان اصلا دلش نمی‌خواست به استقبال حوادث برود. منطقش حکم می‌کرد همان‌جایی که هست بماند و کمی مثبت‌اندیش باشد. اندیشه‌ای که اصلا کارگر نیفتاد.

این کتاب برای علاقمندان به رمان‌های ایرانی اجتماعی و عاشقانه مناسب است.

با ساناز لرکی بیشتر آشنا شویم

قیمت نسخه الکترونیک


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%84-%DA%AF%D9%84%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86/book/68776