کتاب دوباره عاشقی که فرشته گل چمن آن را تألیف کرده است، در حقیقت داستانی ساده دربارهی کشش میان دو قلب است. کششی که گاه به سرانجامی که باید میرسد و گاه در میانهی راه از رسیدن به مقصود بازمیماند. نویسنده با بیان ساده و گیرای خود، توانسته راوی این احساسها شود و ما را برای لحظاتی با این تجربۀ ناب بشری همراه کند.
کتاب دوباره عاشقی برای چه کسانی مناسب است؟
معرفی کتاب دوباره عاشقی
همان پسر که با او در طبقه بالا چندی پیش برخورد داشت، قبل از اینکه پدرام به داخل اتاقش برود به کنارش رفت و درباره چیزی سخن گفت و باهم وارد اتاق پدرام شدند!
کتاب دوباره عاشقی که به قلم فرشته گل چمن نوشته شده است، با روایت کردن یک داستان عاشقانه، ما را با منحصربهفردترین حسی که بشر میتواند به آن دست به پیدا کند، آشنا میسازد. داستان عاشقانهی میان پدرام و لاله را میتوان روایتی بینظیر از این احساس دانست.
دربارهی کتاب دوباره عاشقی
منشی لبخند لاله را با لبخند پاسخ داد: چیه خوشحالی؟ تونستی راضیش کنی؟
مشخصات کتاب الکترونیک
اگر از خوانندگان رمانهای ایرانی و عاشقانه هستید، کتاب دوباره عاشقی انتخاب مناسبی برای شماست.
در بخشی از رمان دوباره عاشقی میخوانیم
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%DB%8C/book/69367
_خانوم پرونده اون دوتا کارگرای اخراجی رو بیار اتاقم!
بنظر میرسید پسر حسابدار شرکت باشد قبلاً هم چند باری او را دیده بود، لاله به میز منشی نزدیک شد، درحالی که لبخندی به لب داشت با خوشحالی گفت: یه برگه و یه خودکار لطفا!
داستان کتاب «دوباره عاشقی» روایتی از ماجراهای عاشقانهی میان پدرام و معشوقی در گذشته است. او که در روزگار جوانی عاشق دختری بوده، حالا هم دارد با غم از دست دادن او دستوپنجه نرم میکند. او تلاش میکند که آن معشوق قدیمی را از ذهن براند تا بتواند زندگی تازهای را آغاز کند، دوباره عاشق شود و این بار معشوقش را به دست بیاورد. در این میان دختری که لاله نام دارد و به شغل نویسندگی مشغول است، با پدرام آشنا میشود. لاله متوجه میشود که پدرام ماجرایی عاشقانه را پشتسر گذاشته و داستانی در سینه دارد که میتواند سوژهی خوبی برای خلق یک داستان باشد. او با اصرار پدرام را وامیدارد که از آن اسرار پرده بردارد تا او بتواند داستان عشق شورانگیز پدرام را به یک داستان تبدیل کند. اما همکاری این دو با یکدیگر باعث میشود که پدرام به لاله علاقهمند شود و این تازه سرآغاز ماجرای عاشقانهی تازهای است و فصل جدیدی از رمان را آغاز میکند که میتوان نام آن را داستان عاشقی پدرام و لاله گذاشت.
به لاله نزدیک شد و در را باز کرد و بفرماییدی گفت، لاله بیرون و سپس پشت او پدرام نیز بیرون آمد، به طرف آسانسور به راه افتادند، لاله دکمه آسانسور را لمس کرد، طولی نکشید در همان طبقه ایستاد و باز شد لاله ببخشیدی گفت و جلوتر از او سوار شد، پدرام خودش دکمه آسانسور را برای پایین رفتن لمس کرد، نگاه لاله تمام به روی کف آسانسور بود، اما سنگینی نگاه پدرام را به روی خودش احساس میکرد، نگاهش را بالا داد تا نگاه او را غافلگیر کند، اما پدرام سریع نگاهش را از او گرفت، آن بوی دوستداشتنی هر کجا که پدرام میرفت به دنبالش حرکت میکرد، حالا میدانست این بو، بوی عطر این مدیرعامل سختگیر نقنقو است که از استشمام این بو مست میشد، آسانسور در طبقه همکف ایستاد و باز شد پدرام منتظر لاله نماند گویا از اینکه لاله او را در نگاه کردنش محدود کرده بود ناراحت شد، خودش زودتر از لاله بیرون آمد و رو به منشی کرد: