معرفی و دانلود کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان | علیرضا شهبازین | نشر چشمه

1. رسوایی در آزادگان

2. جناغِ شکسته در گوهردشت

3. سایه‌بازی در زندان رجایی‌شهر

4. زورآباد: آخر شهر، آخر دنیا

5. حدیث سلطان‌العارفین

6. گلی، گراناز، آذر و مهلا

7. دست‌فروش‌های خیابان اصلی رجایی‌شهر

8. حدیث خسرو و شیرین

9. کوتوله‌ای در جهانشهر

10. کتک‌کاری در بولوار جمهوری

11. اسب‌سواری بر بام کرج

12. جای خالی چشم‌های نورا

13. مرگ طاها

14. سرازیری‌های عظیمیه

15. بهشت سکینه

16. باغ سیب مهرشهر

17. دیدن به جای شنیدن

18. یک دقیقه سکوت برای هنرمند تازه‌درگذشته

19. پیچاپیچِ جاده‌ی چالوس

20. حشمت‌آغا

21. دور از کرج

مشخصات کتاب الکترونیک

برای خبردار شدن از زندگی مهام بهاوند و اسرار پرونده‌ی جدیدش، با کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان همراه باشید. این کتاب اولین‌بار در سال 1400 و به همت نشر چشمه در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات داستانی قرار گرفته است.

کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان برای چه کسانی مناسب است؟

معرفی کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان

این کتاب به تمامی علاقه‌مندان دنیای ادبیات، ادبیات داستانی، داستان‌های فارسی، نوآر، معمایی و جنایی پیشنهاد می‌شود.

با علیرضا شهبازین بیشتر آشنا شویم

کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان، رمانی‌ به قلم نویسنده‌ی ایرانی علیرضا شهبازین است. این داستان معمایی روایت یک وکیل با نام مهام بهاوند است. او که پس از شکست در یک پرونده دچار سرخوردگی شده، روزهای کسل‌کننده‌اش را در دفتر وکالت دوست خود می‌گذراند؛ اما در یکی ‌از روزها، موکلی تازه، پای مهام را به پرونده‌ی قتل مرموزی می‌کشاند و جریان زندگی او را تغییر می‌دهد.

درباره‌‌ی کتاب گردنبند بر گردن دوشیزگان

قیمت نسخه الکترونیک


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B1%D8%AF-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%A8%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%B1-%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B4%DB%8C%D8%B2%DA%AF%D8%A7%D9%86/book/72760

پریدم پایین. مثل تمام خانه‌هایی بود که در سریال‌های تلویزیون نشان می‌دهند و قرار است خانه‌ی تمام خانواده‌های خوشبخت ایرانی همان شکلی باشد: ساختمانی آجری، با یک حیاط نقلی و گلدان‌های شمعدانی روی کناره‌ی حوضِ وسطش که توی آن هندوانه و انار می‌ریزند و یک تخت کنارش… اما حوضش خالی بود و چند گلدان با خاکِ ترک‌خورده دوروبرش و تختی شکسته گوشه‌ی حیاط و آجرها همه شوره‌زده. روزی می‌بایست خانه‌ای اعیانی بوده باشد نه به حساب خودش که به حساب خانه‌های دوروبرش. رفتم سمتِ درِ ورودیِ ساختمان که از پنجره‌های قدیِ حیاط، امیدرضا را دیدم که وسط پذیرایی جا انداخته و در کلنجارِ دوباره خواب رفتن بود، آن هم وقتی که کلِ اهالی محل چای بعدِ چرتِ بعدازظهرشان را هم خورده بودند.

علیرضا شهبازین (متولد 1367) داستان‌نویس و از فعالان حوزه‌ی ادبیات معاصر ایران است. علاوه بر رمان حاضر، رمان دیگری نیز با نام «شب شاه‌کشان» از این نویسنده به چاپ رسیده است.

در بخشی از کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان می‌خوانیم

آرام از پله‌های فلزی سولفات‌شده‌ی توی حیاط بالا رفتم. درِ طبقه‌ی بالا باز بود و لابد چیزی داخلِ اتاقِ خاک‌گرفته نبود که به خاطر آن درش را ببندند. انگار همه‌چیز را از شبِ مرگ همان‌جور ول کرده بودند: سفره‌ی عقد همان‌جور درب‌وداغان وسط اتاق، پُر از گردوخاک، نان سنگک و پنیر کپک‌زده. پارچه‌ی ساتن سفره‌ی عقد، زیر آن‌همه گرد، برق بی‌رمقی داشت. لابد کسی نبرده بود لاشه‌اش را پس بدهد و فقط خسارت داده بودند. نور از پنجره‌ای که گوهر پدرش را از آن انداخته بود افتاده بود روی سفره. رفتم دم ایوان، درست جایی که پدر از آن‌جا افتاده بود. خانه دوطبقه بود. سقف‌ها بلند بود. اگر با سر نرفته بود پایین، زنده می‌ماند؟ به نرده‌ها دست کشیدم: هم‌دستِ گوهر برای تمام کردن کار پدر، برای کله‌پا کردنش.

فهرست مطالب کتاب

زندگی همیشه یک حادثه‌ی غافلگیرکننده و غیرمنتظره برای آدم‌ها در چنته دارد که هر زمان بخواهد آن را رو می‌کند! این‌بار علیرضا شهبازین، در رمان رد گردنبند بر گردن دوشیزگان، روایت داستانی خود را از دل حوادثی معمایی، جنایی و پر رمزوراز خلق می‌کند.

مهام که از بدو تولد مادری نداشته، حال زندگی خود را بیش از همیشه با مرگ عجین می‌داند. کابوس‌های بی‌پایان از شخصی که او را نمی‌شناسد و قرار است اعدامش کنند، آرامش را شب‌های او گرفته. او روزها را در گوشه‌ی دفتر وکالت دوستش با بی‌حوصلگی و به سختی می‌گذرند، تا آن که یک روز، مراجعه‌ی زنی به دفتر، پای او را به پرونده‌ی جدید و پرفرازونشیبی باز می‌کند. پرونده‌ای که به سادگی پرونده‌های قبل نیست. زنِ مراجع فیلم یک عروسی را به مهام نشان می‌دهد و از او می‌خواهد تا از راز اتفاق عجیب آن عروسی و قتلی که در آن رخ داده پرده بردارد. مهام پرونده را قبول می‌کند و این آغاز ورود او به دنیای جدید است.

نویسنده در این رمان معمایی ما را به قعر جهانی تیره در میان انسان‌های غرق در جرم و جنایت می‌برد. راوی داستان، یک وکیل است. او به‌واسطه‌ی کار و تجربیاتش، از اتفاقات جاری در کوچه پس کوچه‌های شهر خبر دارد. مهام بهاوند، راوی شخصیت اصلی کتاب رد گردنبند بر گردن دوشیزگان، که مدتی‌ست با سرخوردگی از کار وکالت کنار کشیده، اکنون در دفتر وکالت دوست خود در کرج کار ساده‌ای را آغاز کرده است. او هنوز هم با خاطرات زنِ اعدام‌شده‌ای که موکلش بود، کنار نیامده است؛ زنی که تنها به قصد دفاع از حیثیت خود مردی را کشته بود اما حالا دیگر خود او نیز زنده نیست؛ علاقه‌‌ای که مهام در آن مدت به زنِ بی‌نوا پیدا کرده بود نیز خاطره‌ی تلخ شکست در وکالت را برای او چند برابر کرده است. شاید حتی او خود را در این عشق بی‌موقع و پایان یافتن زندگی زن، مقصر می‌داند.