تورج عاطف که دوران کودکی خود را با عشق به شاهنامه گذرانده است، در کتاب سهراب نکشی روایت تازهای از این داستان کهن اساطیری ارائه میدهد. روایت او در مقابل موضوع پرتکرار پسرکشی در شاهنامه میایستد. او جزئیات داستان را بهگونهای تغییر میدهد تا نتیجهی حاصل از آن، پایان داستان را با مرگ قهرمان جوان رقم نزند. هدف عاطف در تغییر این روایت تلاشی برای شوریدن بر تاریخی است که گذشتهاش، آینده را نابود میکند. تلاشی برای ساختن آیندهای که از گذشته میآموزد و پیش میرود.
کتاب سهراب نکشی برای چه کسانی مناسب است؟
شاهنامه انبوه است از جنگ پدران و پسران. سام بهصرف سپیدموی بودن پسرش زال از او چشم میپوشد. رستم چوب بیوفایی به عشق را با کشتن میوهی عشقش سهراب میدهد. کیکاووس بیرحمی را چون همیشه پیشه میکند و سیاووش را به دامان دشمن میفرستد و اسفندیار فریب جاهطلبی و مکر پدرش گشتاسب را میخورد و روئینتنی هم مانع نابودیاش نمیشود. عجیب است که در همهی این قصهها پسران که نماد آینده هستند بهناچار قربانی پدران که نشانهای از گذشته هستند میشوند!
دیباچه
فرازی از سهرابکشی
پیشگفتار: ما کهایم؟
حکایت اول: قصۀ رستم و سهراب
حکایت دوم: احضار فردوسی
حکایت سوم: تفهیم اتهام
حکایت چهارم: سمنگان
حکایت پنجم: تهمینه
حکایت ششم: عزیمت رستم
حکایت هفتم: دوراهی
حکایت هشتم: بازگشت به سمنگان
حکایت نهم: سپیددژ
حکایت دهم: در سپاه ایران
حکایت یازدهم: در اردوگاه تورانیان
حکایت دوازدهم: فردوسی در اردوگاه ایرانیان
حکایت سیزدهم: فردوسی و رستم
حکایت چهاردهم: رفتن پیک ایران بهسوی سپاه توران
حکایت پانزدهم: آمادگی رستم برای رفتن بهسوی آوردگاه با سهراب
حکایت شانزدهم: نبرد رستم و سهراب
حکایت هفدهم: بازگشت فردوسی