معرفی و دانلود کتاب سپید به رنگ آرامش | مرضیه حیدرنیا | انتشارات آئیسا
ماجرای کتاب دربارهی چهار دختر به نامهای سپیده، الینا، تینا و مهسا است که از کودکی و در بهزیستی با هم بزرگ شدهاند و حالا با هم در یک خانه زندگی میکنند. اما این خانهی مشترک قرار است به زودی خالی شود و هرکدامشان مسیر زندگی خود را در پیش بگیرند. سپیده در گیرودار ازدواج با پسرعمویش حمید است اما، دائما با او به مشکل برمیخورد. تینا توانسته از دانشگاهی در انگلیسی پذیرش بگیرد و در تکاپوی رفتن است. مهسا پرتلاش و جسور و متکی به خودش زندگی میکند و در نهایت الینا، شخصیت اصلی داستان، تمام تلاشش را به کار گرفته تا مستقل باشد و در این مسیر، خط قرمزهای سفت و سختی برای همه چیز دارد.
مرضیه حیدرنیا رماننویس ایرانی متولد سال 1368 است. در حال حاضر اولین و تنها اثر این نویسنده، کتاب سپید به رنگ آرامش است.
در بخشی از کتاب سپید به رنگ آرامش میخوانیم
کتاب سپید به رنگ آرامش نوشتهی مرضیه حیدرنیا یک رمان خواندنی دربارهی چهار دختریست که با یکدیگر همخانه هستند و هر یک از آنها قرار است به دلیلی این خانه مشترک را ترک کنند. در این رمان تلاطم زندگی این چهار دوست را با هم میخوانیم.
دربارهی کتاب سپید به رنگ آرامش
داستان از جایی شروع میشود که زنی به نام سودابه و از دوستان الینا، او را به یک جشن دعوت میکند. الینا علیرغم میل باطنیاش دعوت او را میپذیرد در این جشن، با شهروز پسر ارشد سودابه آشنا میشود. هرچند که شهروز و الینا از علاقه نسبت به هم هیچ حرفی نمیزنند، اما سودابه، بعد از ملاقات در شب جشن مصمم میشود که برای آشنایی بیشتر آنها تلاش کند. این درحالیست که سودابه اطلاعی از گذشتهی دخترک ندارد و الینا نیز برای یافتن آرامش و خوشبختی، به هر طنابی چنگ میاندازد.
کتاب سپید به رنگ آرامش برای چه کسانی مناسب است؟
معرفی کتاب سپید به رنگ آرامش
کتاب سپید به رنگ آرامش برای همهی علاقهمندان به ادبیات داستانی بسیار مناسب است.
با مرضیه حیدرنیا بیشتر آشنا شویم
صبح که چشمان به خون افتادهاش را گشود، آفتاب زمستانی تا نیمه بالا زده بود و نور طلایی رنگ و گرمادهندهاش را از لابهلای پردهی سرخ و سفید پنجره به اتاق میفرستاد. کلافگی و سردرگمی دیشب موجب شده بود که متوجه نباشد بالأخره چه زمان پلکهایش از شدت خستگی روی هم افتاده و او به خواب عمیقی فرو رفته. با دیدن جای خالی شهروز قطره اشک گرم و سوزانی بیواسطه روی بالشت نرم و مخملی رنگ زیر سرش نقش گرفت.
آهنگ موبایلش به صدا درآمد. صدای پسر سودابه را به وضوح میشنید که با لحن ناخوشایندی با مادرش گفتگو میکرد:
سرنوشت همیشه برگ جدیدی برای نمایاندن دارد و هیچکس نمیتواند جلوی آن را بگیرد. کتاب سپید به رنگ آرامش اثر مرضیه حیدرنیا در ژانر اجتماعی و عاشقانه نوشته شده و در سال 1400 توسط نشر آئیسا منتشر شده است.
آهی کشید و کش و قوسی به تن کوفتهاش داد و بهسختی از روی تخت پایین آمد. نگاه حسرت بارش را از جای خالی پسر سودابه برداشت و بهسمت تراس کوچک طبقهی بالا رفت. در تمام شیشهای کشوئی آن را باز کرد و قدم به فضای بیرون از اتاق گذاشت. باد سرد و استخوانسوز زمستان به موهای باز و مشکیاش پیچ و تابی بخشید و تارهای بلندش را به هر سو کشاند. دستی به موهای رمیدهی سرش کشید و آنها را پشت گوشهای خود مهار کرد. چند قدمی به جلو برداشت و چشمانش را به حیاط و شهروز دوخت. هنوز لباس دامادیاش را به تن داشت و مشغول کندن گل و روبانهای عروسی روی کاپوت و در اتومبیل خود بود.
– مادر من، وقت برای ماه عسل زیاده، من الان تو شرکت گرفتارم… نه… نه، اون هم ناراحت نمیشه، تا این اندازه که درک میکنه… خیلیخب! نه قربونت برم، خداحافظ!