معرفی کتاب صوتی ای کاش گفته بودم
آذین قاضی میرسعید در کتاب صوتی ای کاش گفته بودم در لابهلای عشقهایی که شاید در ظاهر سطحی به نظر برسند، حقایق تاریخی را برایتان بازگو میکند. حقایقی که او را با فساد برخی قدرتهای سیاسی و البته خطرناک بودن ابرقدرتها آشنا میکند. شاید غرب آنچنان که برای نخستینبار در چشم راوی زیبا جلوه میکرد، در جهان واقعی دلنشین نباشد. میتوان گفت بیشتر به فریبی میماند که به ظاهری دلربا آراسته شده است.
بلند شدیم و خیلی زود به در خونهشون رسیدیم. قبل از اینکه در بزنیم جاکوب در رو باز کرد و بعد از خوشامدگویی گفت: «لیزا میز رو توی حیاطپشتی چیده.» حیاطپشتی واقعاً زیبا بود. خیلی دوست داشتم داخل خونه رو هم ببینم اما نشد. بعداً متوجه شدم هانا هم مثل من مشتاق بوده داخل رو ببینه. وسط حیاط میز سنگی بزرگ و زیبایی با چندتا صندلی باغی قدیمی قرار داشت. حیاط پر بود از گلهای زیبا و شاداب صورتی و سفید. لیزا با پیراهن قرمز زیبایی منتظر ما بود و به قدری زیبا شده بود که انگار گلی از گلهای حیاطه. مجسمههای گوشهوکنار خیلی توجه من رو جلب کرده بود و طرح خاصی داشتن.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B4-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF%D9%85/book/73764
لحن صمیمی نویسنده و توصیفات دقیقی که از فضا و محیط دارد، کتاب صوتی ای کاش گفته بودم را به رمانی پرکشش و جذاب بدل کرده است. اثری سرگرمکننده که تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی را به روشنی در برابرتان مجسم میکند. کتاب حاضر از معدود رمانهای ایرانیست که وقایع آن فراتر از مرزهای ایران رخ میدهند. با شنیدن این داستان میبینید که شخصیت اول رمان با تلاش فراوان توانسته به آن سوی مرزهای ایران راه پیدا کند و تجربیات جدیدی را در زندگی رقم بزند. اگرچه او پذیرای تغییرات گسترده و یک زندگی کاملاً تازه است اما گویا رشتههای نامرئی او را به گذشته و اصالت خود پایبند میکنند.
توی پارک هر دو ساکت بودیم. حدس میزدم هانا به همخونه شدن با جاستین فکر میکنه. کمی که گذشت گفتم: «پاشو بریم.» هانا همونطور که توی فکر بود گفت: «چرا جاستین اصلاً به من این پیشنهاد رو نداده؟»
«هانا»، «جاکوب»، «لیزا»، «جاستین» و… دوستانی هستند که شخصیت اول داستان غالباً اوقات خود را با آنها میگذراند و از بودن درکنار آنها لذت میبرد. راوی این رمان که بهتازگی وارد دنیای غرب شده، هرآنچه در نخستین برخورد با این دنیای پرسرعت به چشمش میآید، از تکنولوژی و فناوری پیشرفته تا یک درخت معمولی، در نظرش زیبا جلوه میکند. البته اگر با قهرمان اصلی کتاب همراه باشید، میبینید که اصولاً نگاه زیباپسندی دارد و در هرکجا که باشد، در کافه یا خانهی دوستش، به دنبال زیباییهای طبیعت و زندگی میگردد.
آذین قاضی میرسعید در کتاب صوتی ای کاش گفته بودم، با کنار هم چیدن شخصیتهایی از ملیتها و عقاید گوناگون، داستانی عاشقانه را خلق کرده است. نویسنده در خلال وقایع رمان، گوشهچشمی هم به جریانهای سیاسی، تاریخی، اجتماعی و فرهنگی دارد.
دربارهی کتاب صوتی ای کاش گفته بودم
آذین قاضی میرسعید نویسنده و داستاننویس جوان ایرانی است که توانسته در مدت کوتاه حضور خود در دنیای رماننویسی خوش بدرخشد و توجه برخی منتقدان را به آثار خود جلب کند. کتابهای «عمارت سرخ» و «کنار خیابانهای تهران» از دیگر تألیفات اوست.
در بخشی از کتاب صوتی ای کاش گفته بودم میشنویم
این رمان شنیدنی با خوانش سارا نوری از سوی نشر صوتی موج کتاب به علاقهمندان کتابهای عاشقانه و تاریخی تقدیم میشود.
کتاب صوتی ای کاش گفته بودم برای چه کسانی مناسب است؟
«ای بابا! صبر کن ببینیم اصلاً من میتونم با الکس کنار بیام یا نه. ما ایرانیا به سرنوشت خیلی معتقدیم. تو هم عجله نداشته باش. طبیعت به وقتش کار خودش رو میکنه.»
علاقهمندان رمانهای عاشقانهی ایرانی با درونمایهی اجتماعی و تاریخی، از شنیدن کتاب صوتی ای کاش گفته بودم لذت فراوانی خواهند برد.
با آذین قاضی میرسعید بیشتر آشنا شویم