پرش به محتوا

مجله اینترنتی موفقیت باور

منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81/book/76398

پس از دیدن آلبوم عکس‌ها، مهری با دلهره به شهریار می‌گوید که می‌خواهد از چیزی صحبت کند. اما تردید دارد و نمی‌داند چطور آنچه را که می‌خواهد، بر زبان بیاورد. شهریار ابتدا جدی نمی‌گیرد اما وقتی اضطراب همسرش را می‌بیند او هم بی‌تاب می‌شود. مهری عاقبت اعتراف می‌کند که مدتی با نیروهای امنیتی همکاری کرده و اطلاعات چند نفر از دوستانشان را به آن‌ها داده، ازجمله مصطفی، بهترین دوست شهریار. مصطفی دانشجویی انقلابی و تندرو بود و بدون پرده‌پوشی همه‌جا در نقد حکومت صحبت می‌کرد. مهری می‌گوید وقتی این رفتار مصطفی را دید، ترسید که همه‌ی دوستانش را به دردسر بیندازد، بنابراین تصمیم گرفت نام او را به ساواک بدهد. اما برخلاف دیگر دانشجویان که بعد از تعهد آزاد شدند و به دانشسرا برگشتند، دیگر هیچ‌وقت خبری از مصطفی نشد…

آذر 1357. همدان. شهریار و مهری ساعتی پس از مراسم عروسی به خانه‌ی خود می‌روند. مهری آلبوم عکس دوران نامزدیشان را می‌گشاید و به آن‌ها نگاه می‌کند. او مراسم امشب، نامزدی و روزهای آشنایی‌شان را مرور می‌کند. آن‌ها در دانشسرا با هم آشنا شده بودند. مهری متصدی کتابخانه‌ی آنجا بود و شهریار هر بار که برای گرفتن کتاب می‌آمد با او هم‌صحبت می‌شد و این‌چنین به هم دل باختند.

علی اصغر عزتی پاک در کتاب صوتی تشریف، به‌نوعی سعی دارد انقلاب، پیروزی مردم و سقوط حکومت را پیشگویی کند. داستان او تا حد زیادی استعاری است و نشانه‌های مذهبی و دینی قابل‌توجهی در آن وجود دارد. مصطفی پیشگوی انقلاب است و گرچه در داستان غایب است ولی ردپا و نشانه‌ی او همه‌جا هست. شهریار هم که به نظر خنثی می‌آید، در این آوارگی به کشف و شهود می‌رسد و متحول می‌شود. او حقیقت همه‌چیز را می‌فهمد، مصطفی را بهتر درک می‌کند و به او ایمان می‌آورد.

اگر به رمان‌های تاریخی علاقه دارید و از شنیدن داستان‌هایی با درونمایه‌ی انقلابی لذت می‌برید، می‌توانید به این کتاب گوش بدهید.

با علی اصغر عزتی پاک بیشتر آشنا شویم