معرفی کتاب صوتی حفره
پسرک 9 ساله‌ی عرب، در کنار درخت نخلی که در ده بیست متری حیاط کلبه‌ی کاهگلی‌شان قرار داشت با لطیفه، دختر هم‌سن‌و‌سال همسایه، چاله‌ای بزرگ کنده بود و چاله شده بود خانه‌شان. نمی‌خواست کسی بداند که برای خودشان خانه‌ای دارند. هر دو به راحتی می‌توانستند تویش بنشینند و خرماهای‌شان را با هم قسمت کنند و از لای شاخ و برگ خرماها که دهانه‌ی چاله را، خانه‌شان را، با آن پوشانده بودند، کلبه‌شان را نگاه کنند و پدر و مادرهای‌شان را ببینند که دنبال‌شان می‌گردند و برای‌شان خط‌و‌نشان می‌کشند. می‌توانستند همان‌جا آدمک‌های گِلی بسازند به جای بچه‌هاشان و به جای پدر و مادرهای‌شان بازی کنند. پسرک می‌توانست از آنجا صدای پدرش را بشنود که دارد سرِ یوما داد می‌زند که این پسرک گوساله کدام گوری‌ست؟ و چرا گاومیش‌ها را برای چرا نبرده؟
فهرست مطالب کتاب صوتی
ماجرای رمان حفره نوشته‌ی محمد رضایی راد با کودک عرب 9 ساله‌ای شروع می‌شود که در خوزستان و نزدیک خانه‌شان در حال بازی با دختری هم‌سن‌و‌سالش است. این دو حفره‌ای را در زمین ایجاد کرده‌اند و در آن با عروسک‌های گِلی‌ای که ساخته‌اند به بازی می‌پردازند که جنگ صاعقه‌وار بر سرشان فرود می‌آید و پسربچه مجبور می‌شود برای فرار از دست سربازان عراقی که خانواده‌اش را جلوی چشمش می‌کشند، به درون همین حفره‌ها پناه ببرد.
کتاب صوتی حفره پس از این، به سال‌ها بعد می‌رود و داستانِ قاتلی زنجیره‌ای را دنبال می‌کند که از روی تسلط و اعتمادبه‌نفسش، در صحنه‌ی هر قتل نشانه‌هایی را به‌عنوانِ امضا از خود بر جا می‌گذارد تا به کارآگاهی که مصرانه به دنبال اوست خبرگی‌اش را نشان دهد. کارآگاه، که یک سرگرد آگاهی‌ست، به هر روشی برای جلوگیری از قتل‌های بعدی متوسل می‌شود اما موفق به یافتن قاتل نمی‌شود.
کتاب صوتی حفره، رمانی جنایی-پلیسی و جذاب به قلم نویسنده و نمایشنامه‌نویس مشهور ایرانی، محمد رضایی راد است. این کتاب از دو داستان موازی تشکیل یافته است که یکی به قاتلی سریالی و کارآگاهی که قصد گرفتنش را دارد و دیگری به پسرکی عرب در خوزستان و در میانه‌ی جنگ ایران و عراق می‌پردازد. پیچش‌های داستانی فراوان، فضاسازی‌های دقیق و پیام ضدجنگِ رمان حفره، آن را بسیار شنیدنی و گیرا کرده‌اند.
درباره‌ی کتاب صوتی حفره
محمد رضایی راد با انتخاب این دو روایت موازی که هر زمان یکی اوج می‌گیرد، ادامه‌ی دیگری را تعریف می‌کند، جذابیت ویژه‌ای به کتاب حفره بخشیده است. او اصلی‌ترین منبع الهام خود برای این داستان را رمان‌های پلیسی فردریش دورنمات، نمایشنامه‌نویس و نویسنده‌ی مشهور سوئیسی می‌داند و در این داستان نیز توانسته است اثری متفاوت و در‌عینِ‌حال تاریک بیافریند؛ و همچون دورنمات در رمان «سوءظن»، او نیز به مسئله‌ی جنگ و جنایت‌های صورت‌گرفته در آن می‌پردازد و نشان می‌دهد، جنگ، چون حفره و شکافی‌ست که در تاریخ ما وجود دارد و تنها با فرورفتن در آن است که می‌توان حقیقت را یافت و آن را پیدا کرد.
5 دقیقه
بخش بیست و دوم