کتاب خانهای در دوردست توسط انتشارات کتاب کوچه و به ترجمهی مرجان محمدی منتشر شده است. نسخهی صوتی این کتاب را انتشارات نوین کتاب گویا به گویندگی سوگل خلیق تهیه کرده است.
جوایز و افتخارات کتاب خانهای در دوردست
- برندهی جایزهی پن/همینگوی برای اولین رمان در سال 1982.
- برنده جایزهی نهاد خانوادهی روزنتال در سال 1982.
- نامزد دریافت جایزهی پولیتزر برای داستان در سال 1982.
- نامزد دریافت جایزهی پن/فاکنر برای داستان در سال 1982.
- نامزد دریافت جایزهی ملی کتاب برای داستان در سال 1983.
نکوداشتهای کتاب خانهای در دوردست
-
کتاب صوتی خانهای در دوردست (Housekeeping)، که با نام «خانهداری» نیز منتشر شده است، اولین رمان از نویسندهی آمریکایی مریلین رابینسون (Marilynne Robinson) است. این رمان که به نوعی یک اثر کلاسیک در عصر جدید به شمار میرود، به روایت زندگی دو دختر به نامهای روث و لوسیلا استون میپردازد. در اول داستان، روث استون، که شخصیت نقش اول و راوی داستان است، خاطرات دوران کودکیاش را به یاد میآورد. پس از اینکه مادرشان، روث و لوسی را ترک و سپس خودکشی کرد، این دو دختربچه به شهر فینگربون در ایالت آیداهو میروند تا پیش مادربزرگشان، سیلویا فاستر، زندگی کنند. مادربزرگ به خوبی از روث و لوسی مراقبت میکند، ولی پس از پنج سال در خواب میمیرد و دو خالهی مادر روث و لوسی به نامهای لیلی و نونا برای مراقبت از آنها به فینگربون میآیند.
کتاب صوتی خانهای در دوردست، رمانی نوشته شده توسط مریلین رابینسون است که به بزرگ شدن دو دختربچه به نامهای روث و لوسی در شهر کوچکی به نام فینگربون در ایالت آیداهو میپردازد. این دو دختر اول توسط مادربزرگ و پس از مرگ او توسط خالهشان بزرگ میشوند. مریلین رابینسون با زبان و نثری سرشار از استعاره و تشبیه، زندگی ساده در این نقطهی دورافتاده را توصیف میکند.
دربارهی کتاب صوتی خانهای در دوردست
مریلین رابینسون در کتاب صوتی خانهای در دوردست، مضمونهایی همچون فقدان و تراژدی و همینطور واکنشهای متفاوت افراد به آنها را بررسی میکند. او در این رمان، که از سوی نشریهی گاردین به عنوان یکی از 100 رمان برتر قرن بیستم انتخاب شد، به مفاهیمی چون خانواده، خانه و حتی خانهداری و تأثیر آن بر رشد و سازگاری افراد میپردازد و نشان میدهد برخی افراد در مواجهه با فقدان و از دست دادن عزیزانشان، به نوعی خانهداری معنوی و نه فقط فیزیکی دست میزنند.
تقریباً بعد از پنج سال، یک صبح زمستانی مادربزرگ بیدار نشد. لیلی و نونا از اسپوکن به فینگربون آمدند تا همانطور که مادربزرگ خواسته بود کارهای خانه را به عهده بگیرند. هراس و دلواپسی را از ابتدا میتوانستی در حرکات سراسیمهشان موقع جستن کیفها و جیبها برای یافتن سوغاتی کوچکی که آورده بودند مشاهده کنی. سوغاتی جعبهی بزرگی بود پر از قطرههای سرفه که به عقیدهی آنها مفید و خوشمزه بود.
این رمانی نیست که شما بخواهید آن را با عجله بخوانید. تکتک جملاتش لذتبخشند. (دوریس لسینگ، نویسنده)
اقتباسهای سینمایی از کتاب خانهای در دوردست
علیرغم اینکه کتاب خانهای در دوردست اولین رمان مریلین رابینسون است، چنان با اعتمادبهنفس نوشته شده و زبان را طوری به کار میگیرد که انگار نویسنده در تمام عمرش آن را از دید دیگران مخفی نگه میداشته. (آناتول برویارد، نیویورک تایمز)
اگر به ادبیات واقعگرایانه و رمانهایی که با محوریت شخصیتهای زن نوشته شدهاند علاقه دارید، از شنیدن کتاب صوتی خانهای در دوردست لذت خواهید برد. از طرف دیگر، اگر به دنبال دیدن تصویری متفاوت و ساده از زندگی در آمریکا هستید، شنیدن این کتاب صوتی به شما پیشنهاد میشود.
با مریلین رابینسون بیشتر آشنا شویم
در سال 1987 کارگردان مشهور آمریکایی، بیل فورسیت (Bill Forsyth) بر پایهی کتاب خانهای در دوردست فیلمی به بازیگری کریستین لاتی (Christine Lahti) و سارا واکر (Sara Walker) ساخت. این فیلم که از همان داستان کتاب پیروی میکند، تحسین فراوانی را برانگیخت و برخی منتقدین مانند راجر ایبرت آن را یکی از بهترین فیلمهای سال نامیدند. منتقد مشهور، جاناتان روزنبام تا آنجا پیش رفت که این فیلم را یک شاهکار و نمونهای فمنیستی از هاکلبری فین دانست.
کتاب صوتی خانهای در دوردست برای چه کسانی مناسب است؟
معرفی کتاب صوتی خانهای در دوردست
در ادامهی کتاب صوتی خانهای در دوردست، لیلی و نونا متوجه میشوند قادر نیستند از این دو دختربچه مراقبت کنند و ماندن در زمستان سرد آیداهو برایشان بسیار سخت است. آنها به دنبال مراقب دیگری برای روث و لوسی میگردند و سرانجام خالهی عجیبوغریب و تقریباً همیشه آوارهشان، سیلوی فاستر برای مراقبت از آنها سر میرسد. سیلوی چیز زیادی از زندگی گذشتهاش به دختران نمیگوید و روث و لوسی دچار این ترس میشوند که نکند او نیز آنها را ترک کند. اما پس از اینکه سیل بزرگی به خانهشان که کنار دریاچهی فینگربون است صدمه میزند، این سه به هم نزدیکتر میشوند.
کتاب خانهای در دوردست آنقدر صریح، خالص و زیباست که کسی نمیخواهد ذرهای از لذت خواندنش را از دست بدهد. (لی ان شرایبر، نشریهی نقد کتاب نیویورک تایمز)
مریلین سامرز رابینسون (Marilynne Summers Robinson) رماننویس آمریکایی متولد 1943 است. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه براون آمریکا در سال 1966 و مدرک دکتری خود در رشتهی ادبیات انگلیسی را از دانشگاه واشنگتن در سال 1977 دریافت کرد. مریلین رابینسون برای رمانهایش تاکنون برندهی چندین جایزهی ادبی، از جمله جایزهی پولیتزر و جایزهی کتابخانهی کنگرهی آمریکا شده است و در سال 2016 از سوی نشریهی تایم به عنوان یکی از 100 شخصیت برتر سال انتخاب شد. داستانهای این نویسنده اکثراً به شرایط زندگی در شهرهای کوچک آمریکا میپردازند و تصویری متفاوت و واقعگرایانه از آمریکا ارائه میدهند. مریلین رابینسون که در زمینهی سیاست نیز مطالعه و پژوهش میکند، جستارهای فراوانی در موضوعاتی همچون تاریخ و ادبیات آمریکا و رابطهی بین علم و مذهب نوشته است. او با باراک اوباما، رابطهی دوستانهای دارد و حتی یک بار توسط این رییسجمهور سابق آمریکا مورد مصاحبه قرار گرفت. از آثار مشهور مریلین رابینسون میتوان به کتابهای «گیلیاد»، «جک» و «لیلا» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب صوتی خانهای در دوردست میشنویم
پس از آنکه ساکهایشان را داخل خانه آوردند، ما را بوسیدند و نوازش کردند. آنوقت، لیلی هیزمهای داخل آتش را زیر و رو کرد و نونا سایهبانها را پایین آورد. لیلی چند سطل بزرگتر را به ایوان برد و نونا آب بیشتری در گلدانها ریخت. سپس به نظر میرسید که گیج شدهاند. شنیدم که لیلی به نونا تذکر میداد که هنوز سه ساعت به وقت شام و پنج ساعت تا وقت خواب باقی مانده است. آنها با چشمان غمگین ما را نگاه کردند.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D8%AF%D8%B3%D8%AA/book/77914
با آمدن بهار، روث و لوسی که مناظر زیبای اطراف آنها را وسوسه میکند، به مدرسه نمیروند و به جای آن در کنار دریاچه و جنگل میگردند. حتی خالهشان سیلوی نیز به آنها در این مدرسهگریزی کمک میکند و برای معلمهایشان نامه مینویسد و برای نرفتن آنها به مدرسه عذر میآورد. با اینحال رفتارهای عجیب سیلوی، باعث میشود لوسی که به دنبال یافتن یک زندگی عادیست، از او دور شود. رابطهی این دو خواهر نیز در این زمان دچار تنش میشود و لوسی در نهایت خانه را ترک میکند و با یکی از معلمهایشان زندگی میکند.
موهای لیلی و نونا آبی روشن بود، کت سیاهی پوشیده بودند که دانههای سیاه براقی به شکل درهم و برهم روی لبهی یقهشان دوخته شده بود. اندام فربهشان از بالای باسن به جلو خمیده و بازو و قوزک پایشان چاق و چله بود. آنها با اینکه هنوز دوشیزه بودند، اما هیکلشان مثل مادرها چاق و سرحال بود و این قیافه با رفتار خشن و بوسهها و نوازشهای ناشیانهشان اصلاً جور در نمیآمد.