ایرلند در آستانهی ورود به قرن بیستویکم با تحولات زیادی دستوپنجه نرم میکرد. کتاب صوتی داستان لوسی گولت، اثر یکی از برجستهترین نویسندگان قرن بیستم، یعنی ویلیام ترور، دربارهی دختری به نام لوسی است که در چنین زمانهای متولد شده. این کتاب که در سال 2002، نامزد دریافت جایزهی ادبی بوکر شد، داستان کودکی، جوانی و سالهای آخر عمر لوسی را در بر میگیرد.
دربارهی کتاب صوتی داستان لوسی گولت
کتاب صوتی داستان لوسی گولت، دربارهی دختری است که از کودکی مجبور شده گلیم خود را بهتنهایی از آب بیرون بکشد و حالا در گذر سالیان طولانی، رد مبهمی از خاطراتش را دنبال میکند…
نثر روشن و بیبدیل آقای ترور، باید مایهی شرمساری دیگر نویسندگان باشد. (نیویورک سان)
معرفی کتاب صوتی داستان لوسی گولت
سروان گولت، پدر لوسی، برای دفاع از خود و خانوادهاش، ناخواسته یک نفر را زخمی میکند. اما این اتفاق ممکن است برای او بهای سنگینی به همراه داشته باشد؛ چراکه اولاً در زمان حکومت نظامی رخ داده است و ثانیاً، زمینداران مورد ظن شدید جمهوریخواهان هستند. به همین دلیل، تصمیم خانوادهی لوسی بر این میشود که هر چه زودتر ایرلند را ترک کنند و به انگلستان بروند. اما لوسی که متوجه جدیت ماجرا نیست، نمیخواهد از خانهای که دوستش دارد، دور شود. به همین دلیل، شبی که تصمیم دارند ایرلند را ترک کنند، خود را در میان درختان آن اطراف پنهان میکند. اتفاقات به سمتی پیش میرود که سروان و همسرش تصور میکنند لوسی در آب غرق شده و به این خاطر ایرلند را بدون او ترک میکنند. ویلیام ترور، داستان خود را از جایی ادامه میدهد که لوسی به خانه برمیگردد و درمییابد که تنها رها شده است.
کتاب صوتی داستان لوسی گولت برای علاقهمندان به رمانهایی که توصیفاتی قوی و احساسبرانگیز دارند مناسب است. همچنین، دوستداران رمانهای رئالیستی نیز از مخاطبان این کتابند.
در بخشی از کتاب صوتی داستان لوسی گولت میشنویم
ویلیام ترور که به عنوان چخوف ایرلندی شناخته میشود و از برجستهترین نویسندگان معاصر بریتانیایی است، در این داستان نیز مانند دیگر آثارش، مهارت فوقالعادهی خود در توصیف احساسات و احوال انسانها در موقعیتهای مختلف را به نمایش گذاشته. این کتاب، داستان حسرتها و سوگواریهای یک زن بر خاطرات گذشتهی خود و چیزهایی است که حتی در حافظهی او هم از دست رفتهاند.
داستان در یکی از شبهای سال 1921 آغاز میشود. لوسی که کودکی کمسنوسال است، در کنار خانوادهی خود که از زمینداران ایرلندی هستند زندگی میکند. ویلیام ترور (William Trevor) داستان کتاب صوتی داستان لوسی گولت (The Story of Lucy Gault) را در میانهی جنگ استقلال ایرلند آغاز میکند. این جنگ که میان انگلستان و جمهوریخواهان ایرلندی در گرفته بوده است، زندگی لوسی و خانوادهاش را نیز متأثر میسازد و از آن تاریخ به بعد سرنوشت لوسی به راه دیگری کشیده میشود.
یکی از بهترین آثار ویلیام ترور. از میان نویسندگانی که در قید حیات هستند، کمتر کسی پیدا میشود که قادر باشد به اندازهی او در عمق سوگ غوطهور شود. این کتاب، مرثیهای برای زمان است. (The Boston Globe)
کتاب صوتی داستان لوسی گولت برای چه کسانی مناسب است؟
کتاب صوتی داستان لوسی گولت را نشر صوتی لحن دیگر با صدای فروغ حداد و براساس ترجمهی نگار شاطریان منتشر کرده و نسخهی متنی کتاب را نیز انتشارات بیدگل به چاپ رسانده است.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی داستان لوسی گولت
- نامزد جایزهی بوکر در سال 2002
- نامزد جایزهی وایت برد در سال 2002
- نامزد دریافت جایزهی یادبود جیمز تایت بلک در سال 2002
نکوداشتهای کتاب صوتی داستان لوسی گولت
-
با یک بار خواندن کتاب داستان لوسی گولت، هیچگاه آن را فراموش نخواهید کرد. (جهان کتاب واشنگتن پست)
-
ویلیام ترور، چخوف عصر حاضر است. (وال استریت ژورنال)
-
الوئیز از وقتی به صندلیشان زیر سایهبان هدایت شدند، لب از لب باز نکرده بود. همینطور وقتی غذاهایی را که سفارش داده بودند، برایشان آوردند و باز در حینیکه با غذایش بازیبازی کرده بود؛ که بیشترش را دستنخورده باقی گذاشته بود.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%84%D9%88%D8%B3%DB%8C-%DA%AF%D9%88%D9%84%D8%AA/book/78521
رهبر گروه به نشان فرمان سکوت، دستی بر فراز کل میدان تکان داد؛ گرچه تقریباً خالی بود. آواز ایل دو چه آغاز شد. پیشخدمتی پیر و کند، گویی در خواب زمزمه کرد: «اکو!» زیر لب گفت: «بن. بن» و بطری بارولو را خالی کرد. بعد در شهر تازهتأسیس آن پایین، همان قطعه از صفحهای با صدای تقویتشده پخش شد، تا هر کسی هر کجا که بود بفهمد که ایل دو چه، عاقبت رسیده است.
دستهی سازهای بادی در میدان وسیع چیتاآلتا مینواخت و سایهبانی سبز و سفید بر میزهای بیرونی تنها رستورانتهی میدان سایه افکنده بود. ایل دو چه آمده بود. ایل دو چه در راه بود. اولش همهمه شد تااینکه صدای تشویق از پایین، در خیابان گاری بالدی و میدان جمهوری بلند شد. ایل دو چه رسیده بود. سروان گفت: «توسکاست.» اما بلافاصله موسیقی اپرا قطع شد.