پرش به محتوا
کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه را نشر صوتی لحن دیگر با صدای پوریا نوش مهر منتشر کرده و نسخه‌ی متنی آن را نیز انتشارات هوپا به چاپ رسانده است.
درباره مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب
قیمت نسخه صوتی
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B1%D9%81%DB%8C%D9%82-%D8%A8%DB%8C-%DA%A9%D9%84%DA%A9-%D8%A7%D8%B3%D8%A8-1-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%82%DB%8C%D8%A7%D9%81%D9%87/book/78523
مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب، داستان‌هایی طنز از یک شهر در غرب وحشی است. از آدم‌های این شهر کارهای عجیب‌وغریبی سرمی‌زند؛ اما بدتر از همه کلانتر و معاون او هستند. کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی که از شخصیت‌های اصلی این مجموعه هستند، دو کاراکتری‌اند که در طول داستان دائماً با کارها و ایده‌هایشان شما را به خنده می‌اندازند. شهرام شفیعی که از طنزنویسان مشهور کودک و نوجوان است، نویسندگی این مجموعه را برعهده داشته و سام سلماسی تصویرگری آن را انجام داده است. مجموعه کتاب‌های رفیق بی‌کلک اسب را انتشارات هوپا برای نوجوانان 10 تا 14ساله منتشر کرده است.
کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه برای چه کسانی مناسب است؟
کلانتر نان‌سفید گزارش می‌دهد. یعنی معاون سقف‌دودی کجا رفته بود؟ حدود یک ساعت دیگر پشت میزم منتظر ماندم؛ اما هیچ خبری از معاون سقف‌دودی نبود. بلند شدم و رفتم روی سکوی چوبی تا ببینم او در استفاده‌ی درست از در ورودی چه مشکلی پیدا کرده است. معمولاً برای استفاده‌ی درست از در ورودی به یک در ورودی احتیاج داریم. خب این یکی را بررسی کردم و دیدم خوشبختانه ما هنوز یک در ورودی داریم. بعد چندبار در را بازوبسته کردم تا ببینم خوب کار می‌کند یا نه. به نظرم آن در خیلی خوب کار می‌کرد و برای استفاده از آن لازم نبود که آدم حتماً بخورد به ستون یا آنکه خوراک لاشخورها شود. به‌هرحال مدتی روی سکوی چوبی قدم زدم و وقت گذراندم تا شاید سروکله‌ی معاون پیدا شود. برای اینکه حوصله‌ام سر نرود تصمیم گرفتم خودم یک‌بار مثل آقاها وارد دفتر شوم. بنابراین شستم را گذاشتم توی جیب جلیقه‌ام، آرام قدم زدم، جلو رفتم، دو ضربه‌ی آرام به در زدم و وارد دفتر شدم. چند بار این کار را تکرار کردم تا پایه‌ام قوی شود، اما دفعه‌ی آخر با دماغ خوردم به ستون.
فهرست مطالب کتاب صوتی
در این داستان از دست کارهای عجیب و اشتباه کل آدم‌های این شهر، مدام به خنده میفتید. بیشتر از همه نیز از دست خود کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی. شهرام شفیعی، ماجراهای کتاب صوتی رفیق بی‌کلک اسب 1: تغییر قیافه را مانند یک جوک بلند و دنباله‌دار پیش برده است. برای مثال در یک قسمت از کتاب، مزرعه‌داری که گاوهایش را دزدیده‌اند و برای شکایت پیش کلانتر آمده، دارد می‌گوید که دزدها کارشان را خیلی تمیز و بی‌سروصدا انجام دادند، چون او شب‌ها حتی صدای آب خوردن همسرش را هم می‌شنود، اما از دزدها کوچک‌ترین صدایی نشنیده. اول از همه نظر درخشان معاون سقف‌دودی را می‌شنویم که می‌گوید: «معلوم می‌شود دزدها موقع بردن گاوها آب نخورده‌اند!» بعد از آن هم ایده‌ی درخشان‌تر خود کلانتر نان‌سفید را می‌شنویم که می‌گوید: « به همسرتان بگویید از این به بعد، هروقت دزدها می‌آیند، یک لیوان آب بخورد.» با این وضع، واقعاً عجیب است اگر تا انتهای داستان این دو نفر موفق به پیدا کردن گاوها بشوند!
اگر دوست دارید شنونده‌ی یک داستان خنده‌دار و جذاب باشید، برای چند دقیقه از ته دل بخندید و حسابی کیف کنید، با کلانتر نان‌سفید و معاون سقف‌دودی به غرب وحشی بروید!
2 دقیقه
در کتاب بعد می‌شنوید
