معرفی کتاب صوتی زنی میان ما
این رمان یکی از سه اثر مشترک سارا پکانن و گریر هندریکس است و در زمرهی پرفروشترین آثار نیویورک تایمز در ژانر داستانهای معمایی و ذهنی قرار دارد.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی زنی میان ما
- نامزد دریافت بهترین کتاب معمایی گودریدز در سال 2018
- از پرفروش کتابهای نیویورک تایمز در سال 2018
نکوداشتهای کتاب صوتی زنی میان ما
یک رمان معمایی هیجانانگیز دربارهی رابطهی پرچالش نلی، ونسا و ریچارد. روایتی پیچیده از عشق، وفاداری، خیانت و تردید. کتاب صوتی زنی میان ما نوشتهی گریر هندریکس و سارا پکانن در سال 2018 نامزد بهترین کتاب معمایی سایت گودریدز شد و در لیست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار دارد.
دربارهی کتاب صوتی زنی میان ما
– مبهوتکننده، فراموشنشدنی و شوکهکننده. (Publishers Weekly)
– رمانی پرفرازونشیب و ذهنی درمورد ازدواج و خیانت. طرحی گیرا و شخصیتهایی جذاب. کتاب زنی میان ما، شما را تا آخرین صفحه وادار به تردید کردن و حدس زدن میکند. (لورن وایزبرگر، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
ریچارد، یکی از سه شخصیت اصلی رمان زنی میان ما، مرد جوان سیوششسالهای است که مدیریت یک صندوق سرمایهگذاری را بر عهده دارد. نلی، یک معلم پیشدبستانی محبوب است که در نیویورک زندگی میکند. او قرار است با ریچارد ازدواج کند و هردو با هم به حومهی شهر مهاجرت کنند. اما نلی مطمئن نیست که آیا واقعاً میخواهد زندگی سرگرمکننده و اجتماعیاش با هماتاقیاش را رها کند و تن به این تصمیم بدهد یا نه. تاریخ عروسی ریچارد و نلی روز به روز در حال نزدیکتر شدن است اما یک مانع و دستانداز بزرگ در این میان وجود دارد: ونسا، همسر سابق ریچارد. او با تمام توانش در تلاش است تا از برگزاری مراسم ازدواج شوهر سابق و رقیبش جلوگیری کند.
– یک تریلر عاشقانه، شیطانی و هوشمندانه به سبک فیلم دختر گمشده (Gone Girl). رمان زنی میان ما شما را در دریایی از حدس و گمان شناور نگه میدارد. (آنیتا شریو، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
زنی میان ما (The Wife Between Us) داستانی معمایی و هیجانانگیز دربارهی یک مثلث عشقی است؛ اما نه از آن دست که مانندش را بارها و بارها در کتابهای عامهپسند خواندهایم و در قاب تلویزیون تماشا کردهایم. ریچارد، ونسا و نلی سه رأس این مثلث هستند و ما تنشها و چالشهای ارتباط این سه تن را از دریچهی روایت دو راوی میشنویم: یکی راوی دانای کل که پیشینهی رابطهی ریچارد و ونسا را بازگو میکند و دیگری خود ونسا که در قالب راوی اولشخص، به آنچه در زمان حال در شرف وقوع است میپردازد و گهگداری نیز سکانسهایی از گذشته را با خود و برای مخاطب مرور میکند.
– بهترین رمان تعلیقی خانگی از زمان دختر گمشده. (In Touch Weekly)
گریر هندریکس (Greer Hendricks) پیش از آنکه بهعنوان یک رماننویس شناخته شود، در سِمت معاون رئیس و ویراستار ارشد در انتشارات Simon & Schuster مشغول به کار بود. نوشتههای او در مطبوعات نامداری همچون نیویورک تایمز، Allure و Publishers Weekly منتشر شده است. او با همسر و دو فرزندش در منهتن زندگی میکند. از این دو نویسنده دو کتاب مشترک دیگر به نام «زوج طلایی» و «دختر بینام» نیز منتشر شده است.
در بخشی از کتاب صوتی زنی میان ما میشنویم
– خودتان را آماده کنید زیرا نمیتوانید این کتاب را زمین بگذارید. (Glamour)
با نویسندگان کتاب صوتی زنی میان ما بیشتر آشنا شویم
– پیرنگی هوشمندانه و پرپیچوخم با روایتی تند و آرام. یک مثلث عاشقانهی ترسناک که نمیدانید در آن باید به چه کسی اعتماد کنید. من آن را دوست داشتم. (گیلی مک میلان، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز)
سارا پکانن (Sarah Pekkanen) در شهر نیویورک متولد شد و نخستین کتاب خود را با عنوان «قصهها و شعرهای متفرقه» در سن ده سالگی نوشت؛ کتابی که بهطور رسمی منتشر نشد اما نقطهی آغاز زندگی ادبی سارا به شمار میرود. او فعالیت حرفهای خود را با روزنامهنگاری آغاز کرد و در ادامه به نگارش رمان و فیلمنامه پرداخت. پکانن با نشریات مهمی از جمله واشنگتن پست و USA Today همکاری داشته است.
در بحبوحهی اتفاقاتی که میان ریچارد و نلی و ونسا پیش میآید، سروکلهی شخصیتهای فرعی متعددی نیز پیدا میشود که هرکدام مسیر داستان را به سمتوسوی متفاوتی میبرند. برای مثال، استاد دانشگاه متأهلی که ونسا در دوران دانشجویی با او رابطه برقرار کرده و جایی در داستان متوجه میشود که بهخاطر سقط جنینی که ثمرهی آن ارتباط بوده، دیگر قادر به باردار شدن نیست. تنش رابطهی ریچارد و ونسا با دانستن این مسئله شدت بیشتری میگیرد و زندگی برای هردو بغرنجتر میشود. «اِما» شخصیت فرعی دیگر رمان که البته در ساختار داستان اهمیتی ویژه دارد، دستیار ریچارد است و ارتباط این دو با یکدیگر سبب پیچیدهتر شدن اتفاقات کتاب زنی میان ما میشود.
آن زن در خیابان پررفتوآمدی زندگی میکند. در شهر نیویورک صدها ساختمان مانند مال او وجود دارد. نه خیلی شیک و نه خیلی فقیرنشین. بلکه درست جایی میان شهر. مرا به یاد محلهای میاندازد که قبل از آشنایی با ریچارد در آن زندگی میکردم. با وجود باران سیلآسایی که همین الان قطع شد، مردم بسیاری در خیابان تردد میکنند. یک طرف ساختمان او ایستگاه اتوبوسی قرار دارد که نزدیک یک اغذیهفروشی است. دو مغازهی پایین ساختمان متعلق به یک سالن آرایشی است. مردی که کالسکهای را هل میدهد با زوجی روبهرو میشود که دست در دست هم قدم میزنند. زنی با تقلای زیاد سبد خواروبارش را به دنبال میکشد. پسری که مشغول رساندن غذای چینی به مشتریانش است، با رد شدن از گودالی پرآب آن را به اطراف میپاشد و چند قطره هم روی من میریزد. عطر غذاهای پشت دوچرخهاش که در هوا پراکنده شده همهجا پیچیده است. در گذشته با عطر غذاهای پررنگولعاب، جوجهی سرخشده و میگوی ترش و شیرین بسیار وسوسه میشدم. به این فکر میکنم که آن زن تا چه حد همسایههای خود را میشناسد. شاید ارتباط او با آنها در همین حدی باشد که مثلاً زنگ همسایهی طبقهی بالا را بزند و پاکت نامهای را که بهاشتباه به در خانهی او فرستاده شده است، پس بدهد.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%A7/book/69757