دانیل مالوری (Daniel Mallory) با نام هنری ای. جی. فین، نویسندهی پرطرفدار آمریکایی است که در سیونه سالگی با انتشار رمان زنی پشت پنجره به شهرت رسید. او در سمت معاون رئیس و سردبیر انتشارات ویلیام مورو بود که این رمان را منتشر کرد. مالوری با نشریات گوناگونی همچون واشنگتن پست و نیویورک تایمز همکاری داشته و مدتها به شغل ویراستاری مشغول بوده است. او دربارهی تجربهی نوشتن این رمان میگوید: «زنی پشت پنجره از طیفی از تجربیات من الهام گرفته است: علاقهی من به داستانهای تعلیقدار، قصههای شرلوک هلمز که در کودکی آنها را میخواندم، رمانهای جنایی که در مقطع کارشناسی ارشد مطالعه میکردم، علاقه به سینمای کلاسیک و بهویژه فیلمهای آلفرد هیچکاک، و تجربهی شخصی من از اختلال دوقطبی.»
در بخشی از کتاب کتاب صوتی زنی پشت پنجره میشنویم
– قانعکننده، آزاردهنده، نفسگیر و هیجانانگیز. من که در آن غرق شدم. (جو هیل)
اما مسیر خط داستانی رمان زنی پشت پنجره (The Woman in the Window) قرار نیست مانند زندگی آنا ملالآور و یکنواخت باقی بماند. حادثهای شوم مانند سنگی که آرامش برکهی ساکن را برهم میزند، زندگی آنا را تحت تأثیر خود قرار میدهد. در نیمهشبی آنا با شنیدن صدای جیغ به پشت پنجره میرود و مشاهده میکند که قتلی وحشتناک در حال وقوع است. دقیقتر نگاه میکند و متوجه میشود انگار کسی را که در حال چاقو خوردن است میشناسد. او حالا باید تصمیم بگیرد: از خانه و جهان بیتفاوت خودش برای کمک به کسی که میشناسد، برای اولین بار در این ده ماه بیرون برود؟ یا تنها به تماشای این صحنهی هولناک اکتفا کند، انگار که مشغول دیدن صحنهای از یک فیلم خشن است؟ آنا تصمیم خود را میگیرد، غافل از این که ماجرا به همینجا ختم نمیشود، و سلسلهای از اتفاقات عجیبوغریب دیگر در پیش است…
بهعنوان یک دختر، عاشق صور فلکی بودم. دربارهشان مطالعه میکردم. تابستان، هنگام غروب در حیاط عقبی خانهمان نقشهی همهی آسمانها را، از این سر تا آن سر، در حالی که مگسها در اطرافم چرت میزدند و علف نرم زیر آرنجم بود، بر روی کاغذهای رسم ترسیم میکردم. اکنون آنها بالای سرم رژه میرفتند، قهرمانان زمستان که خود را در برابر شب با پولکهای براق آراسته بودند: شکارچی، درخشان با کمربندی به کمر؛ سگ بزرگ، جستوخیزکنان به دنبالش هفت دختر اطلس که مانند دانههای جواهر بر روی شانهی برج ثور به دنبال یکدیگر کشیده شده بودند. برج جوزا. پرسئوس. قیطس. با صدای زخمیام اسامیشان را، مانند طلسمی، برای لیوی و اد زمزمه کردم. سرهایشان بر روی سینهام بود و با هر نفسم بالا و پایین میرفت. انگشتانم موهایشان را، لبهای اد را و گونههای لیوی را نوازش میکردند. همهی آن ستارگان سرما دود میکردند. ما در زیر این ستارگان لرزیدیم و به خواب رفتیم.
– در حالی که طرح و پیرنگ داستانْ نفس ما را میگیرد، نثر ما را نوازش میکند. فین نه تنها با دلسوزی زندگی درونی یک فرد افسرده را به تصویر کشیده، بلکه یک تریلر هیجانانگیز نوشته است که شما را تا آخرین جمله در حدس و گمان و تردید نگه میدارد. (واشنگتن پست)
آنا، شخصیت اصلی کتاب صوتی زنی پشت پنجره، اثر ای. جی. فین است. پنجرهی خانهی آنا تنها راه ارتباطی او با جهان بیرون است؛ مرز بین جهانی آغشته به افسردگی با دنیای واقعی آدمها. اما حادثهای شوم، چارچوبهای این دریچه را در هم میشکند و زندگی آنا را دستخوش تغییرات بزرگی میکند. این رمان یکی از پرفروشترین آثار نیویورک تایمز به شمار میرود.
دربارهی کتاب صوتی زنی پشت پنجره
– نمیشود زمینش گذاشت. رمان زنی پشت پنجره یکی از آن کتابهای کمیابی است که نمیتوان نادیدهاش گرفت. نثر آن روان و قابل توجه است. روشی که فین این داستان کاملاً بدیع را با حالوهوایی شبیه سینمای نوآر روایت کرده، هم لذتبخش و هم هیجانانگیز است. (استیون کینگ)
کتاب صوتی زنی پشت پنجره برای چه کسانی مناسب است؟
معرفی کتاب صوتی زنی پشت پنجره
– حیرتانگیز، هیجانانگیز، شگفتانگیز! (گیلین فلین)
– این کتابی نیست که بتوانید به راحتی آن را زمین بگذارید. (شیکاگو تریبون)
ساعت 4:34 صبح با لرزشی از خواب بیدار شدم. وضعیت هر دوی آنان را بررسی کردم. اول اولیویا و پس از او اد. کمی برف به صورت اد مالیدم. او نلرزید. برف را بر روی پوستش مالیدم تا خون را از صورتش پاک کنم. او ناگهان تکان خورد. در حالی که شانههایش را تکان میدادم، گفتم: «اد.» پاسخی نداد. دوباره نبضش را گرفتم. تندتر و ضعیف تر شده بود. شکمم شکایت داشت. به یادم آمد ما اصلاً شام نخورده بودیم. آنان باید بسیار گرسنه باشند. به درون خودرو رفتم، آن جا که نور صفحهی داشبورد کمسو شده و تقریباً از بین رفته بود. آن جا بود، لهشده در مقابل پنجرهی صندلی عقب: همان کیسهی ساندویچهای کرهی بادامزمینی و مربا همراه با آبمیوه که من برداشته بودم. همین که بندش را به چنگ آوردم، نور نیز بهکلی از بین رفت.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B2%D9%86%DB%8C-%D9%BE%D8%B4%D8%AA-%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%B1%D9%87/book/68855
اگر به ژانر معمایی، جنایی و روانشناختی علاقه دارید، رمان زنی پشت پنجره را به هیچ وجه از دست ندهید. چرا که با شنیدن آن هیجانی نفسگیر را تجربه خواهید کرد.
با ای. جی. فین بیشتر آشنا شویم
آنا فاکس ده ماه پیش در تصادفی هولناک همسرش اِد و دخترش اولیویا را از دست داده است. او خود را در خانهاش حبس کرده است و تمام مدت سر خود را با فیلمهای و عکسهای همسر و دخترش گرم میکند. تنها دریچهی ارتباط او با جهان بیرون پنجرهای است که بعضی اوقات مقابل آن میایستد و آدمها را نظاره میکند. او گاهی از این پنجره به خانهی همسایهاش، خانواده راسلها، پل میزند و زندگی آرام و بیدغدغهی این خانواده را تماشا میکند. آنها خانوادهای سهنفره هستند. گویی پنجره بدل به آیینهی دق میشود و گذشتهی شاد و آرام آنا را مقابل چشمانش پدیدار میسازد.
– سخت بود که این کتاب را از خودم جدا کنم. نوشتار شاعرانهی اثر هیپنوتیزمکننده بود. این کتابی است که مدتها پس از اتمام صفحهی آخر هم با خواننده میماند. (مجلهی Crimespree)
مرز بین واقعیت و توهم در این رمان آنچنان درهمتنیده است که گاهی خواننده را گیج و سردرگم میکند. آنا بهوضوح از مشکلات روانی بسیاری رنج میبرد. شرایط ذهنی او هر روز بیشتر شمایلی از جنون و مالیخولیا به خود میگیرد. آنقدر که خواننده ممکن است دربارهی حقیقت اصل و اساس داستان، و حتی این که خانوادهی آنا واقعاً در تصادف کشته شدهاند نیز دچار تردید شود. ای. جی. فین (A. J. Finn) برای به تصویر کشیدن این فضای ذهنی، بهخوبی و درستی از تکنیک سیال ذهن بهره گرفته است.
اقتباس سینمایی از کتاب صوتی زنی پشت پنجره
قطع ارتباط آنا با جهان بیرون بیشباهت به اختلال آگورافوبیا یا برزنهراسی نیست. فردی که به این عارضه دچار است، از حضور در فضاهای باز وحشتزده میشود و معمولاً ترجیح میدهد تمام مدت در یک محدودهی امن و بیخطر بماند. محدودهی امن آنا هم خانهی اوست که به خیالش هنوز اولیویا و اد زنده هستند و با او در آن زندگی میکنند. او سوگوارانه از زندگیاش دست کشیده و تن و روان خود را وقف پرداختن به خاطرات خانوادهاش کرده است. گویی در آن حادثهی شوم، آنا هم بههمراه همسر و دخترش کشته شده اما با این تفاوت که آنها حالا با جسمی بیجان در جهان مردگان هستند و آنا با روحی بیجان در خانهایست که دستکم از خانهی ارواح سرگردان ندارد.
– ترجمه به بیش از 35 زبان در سراسر جهان
– فروش حق نشر در بیش از 40 کشور جهان
– خرید حق امتیاز اقتباس سینمایی توسط کمپانی فاکس
– رتبهی اول پرفروشترین رمان نیویورک تایمز بهمدت دو هفته
– نامزد جایزهی کتاب برگزیدهی گودریدز در ژانر معمایی و هیجانانگیز و برای اولین اثر نویسنده (2018)
نکوداشتهای کتاب صوتی زنی پشت پنجره
سه سال بعد از انتشار این رمان در سال 2021 نتفلیکس با اقتباس از آن فیلمی با همین نام در ژانر تریلر روانشناختی منتشر کرد. کارگردانی این فیلم را جو رایت بر عهده داشت.
جوایز و افتخارات کتاب صوتی زنی پشت پنجره
– هیچکاک اگر زنده بود ایدهی این داستان را میقاپید! (روث ور)