
بروزرسانی: 26 خرداد 1404
معرفی و دانلود کتاب صوتی سایه باد | کارلوس روئیث ثافون | آوانامه
معرفی کتاب صوتی سایه باد
اینجا هر کتابی روح داره دنیل؛ روح کسی که اون رو نوشته، روح کسایی که اون رو خوندن و باهاش زندگی کردن و رویا دیدن... کارلوس روئیث ثافون در کتاب صوتی سایه باد، داستان یک کتابخانه ی مخفی را روایت می کند که به گورستان کتا ب ها شهرت دارد و هر کس که به آن پا می گذارد، باید قول بدهد تا کتابی را انتخاب و تا آخر عمر از فراموش شدن آن جلوگیری کند. این اثر، پرفروش ترین کتاب نیویورک تایمز بوده است.
درباره ی کتاب صوتی سایه باد
پسرک هراسان و غرق در عرق از خواب می پرد. با صدایی که به سختی راه خود را به بیرون از سینه پیدا می کند فریاد می زند: «نمی تونم چهره شو به یاد بیارم، نمی تونم چهره ی مامان رو به یاد بیارم». پدر به سرعت خود را به او می رساند و سر کوچکش را در آغوش می گیرد. با چشمانی که از اشک خیس شده به پسرش قول می دهد که به جای او هم همسرش را به یاد بیاورد...
کارلوس روئیث ثافون (Carlos Ruiz Zafón) در کتاب صوتی سایه باد (The Shadow of the Wind) داستانی را روایت می کند که زیر آسمان ابری و خاکستری بارسلونا در جریان است. شخصیت اصلی قصه، پسرک ده ساله ای به نام دنیل است که با پدرش زندگی می کند. دنیل درست شش سال پیش مادرش را از دست داده؛ اما هنوز هم شب ها قبل خواب تمام اتفاقات روزش را برای مادر تعریف می کند و به خواب می رود. با اینکه سال هاست مادر رفته، اما حضور گرمش هنوز در جای جای خانه احساس می شود.
پدر همیشه از کسب وکار سحرآمیز پدربزرگ برای دنیل گفته و این را هم گفته که روزی این کسب وکار، از آن دنیل می شود. پدربزرگ یک مغازه ی کتاب فروشی بسیار بزرگ داشته است؛ جایی پر از کتاب های دست دوم و کلکسیونی که البته دنیل هنوز که به این سن رسیده، آن را ندیده است. اما بعد از یک خواب گنگ و ترسناک، زمانی که دنیل از اینکه دارد چهره ی مادر را فراموش می کند وحشت زده است، پدر تصمیم می گیرد تا او را به کتاب فروشی ببرد و آنجا را به او نشان بدهد.
بعد از گذر از خیابان های پیچ درپیچ و کوچه های باریک شهر، به جایی می رسند که بیشتر به یک قصر مخروبه شباهت دارد. با کوبیدن بر در، مردی با ظاهر عجیب پشت آن ظاهر می شود که گویی نگهبان آنجاست. بعد از شناختن چهره ی پدر و معرفی دنیل به عنوان پسری که روزی اینجا را به ارث خواهد برد، در به رویشان باز می شود و پا به فضای سحرآمیز کتاب فروشی می گذارند. سالن هایی بزرگ که از کف تا سقف آن ها کتاب چیده شده؛ کتاب هایی که از فرط قدیمی بودن نوشته هایشان در حال محو شدن است و نوشته هایی که گاه از زبانی آشنا و گاه از زبان هایی بیگانه اند. لابه لای هر قفسه، مردانی در حال گشتن و مطالعه اند که بیش از کتاب فروش، به کاهنان یک معبد باستانی شباهت دارند. چه چیزی این کتاب فروشی را این چنین خاص می کند؟
پدر پاسخ این سوال را با لحنی مهربان می دهد: «اینجا مکان راز و رمزه دنیل. یه محراب. هر کتاب، هر مجلدی که اینجا می بینی روح داره. روح کسی که اون رو نوشته و روح کسایی که اون رو خوندن و باهاش زندگی کردن و رویا دیدن. هر بار که کتابی دست به دست می شه، هر بار که چشم کسی به صفحاتش دوخته می شه، روح اون کتاب رشد می کنه و تقویت می شه. خیلی سال پیش هم که پدر من رو برای اولین بار به اینجا آورد یه مکان قدیمی بود. شاید به قدمت خود شهر. هیچ کس به طورقطع نمی دونه که اینجا چند وقته که وجود داره یا سازنده ش کی بوده. اما می گم که بابام بهم چی گفت. هر زمان که یه کتابخونه بسته می شه یا یه کتاب فروشی تعطیل می شه، وقتی یه کتاب از خاطره ها می ره، ماهایی که اینجا رو می شناسیم، یعنی نگهبانان این مکان، ترتیبی می دیم که بیاد اینجا. کتابایی که دیگه کسی اون ها رو به یاد نمی آره، کتاب هایی که در دل زمان گم می شن، در این مکان برای همیشه زنده می مونن. منتظر روزی که توی دست های یه خواننده ی جدید قرار بگیرن. ما در فروشگاه کتاب ها رو می خریم و می فروشیم، اما حقیقت اینه که کتاب ها صاحب ندارن. هر کتابی که اینجا می بینی یه زمانی بهترین دوست کسی بوده. بر حسب سنت دیرینه هر کسی که اینجا می آد باید یه کتاب انتخاب کنه. هر کدوم که خواست و صاحب اون بشه و قول بده کاری کنه که این کتاب هرگز گم نشه و همیشه زنده بمونه. این قول خیلی مهمه. تا آخر عمر. امروز نوبت توئه.»
دنیل میان قفسه ها می چرخد و با دقت، به عناوین و جلدها نگاه می کند. در نهایت و بعد از دقایقی جستجوی موشکافانه، تصمیمش را می گیرد و کتابی را انتخاب می کند که جلدی آبی دارد؛ «سایه ی باد، نوشته ی خولین کاراکس». شروع به خواندن کتاب می کند. قصه ی کتاب از یافتن هویت و پدری گمشده، تا عشقی شکست خورده پیش می رود و مثل عروسک های تخم مرغی روسی که هر عروسک، عروسک کوچک تری را در دل خودش دارد، عمیق تر و چندبعدی تر می شود. بعد سؤال جدی تری به ذهن دنیل می رسد؛ این خولین کاراکس کیست؟ چه زمانی این کتاب را نوشته است؟ حالا کجاست و اصلاً، زنده است یا مرده؟ رفته رفته میل به پاسخ دادن این سؤال در ذهن دنیل جان می گیرد و همین کنجکاوی ساده، سرنوشت این پسر را به کل تغییر می دهد...
کتاب صوتی سایه باد کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات ققنوس است. این کتاب را با ترجمه ی سهیل سمی و روایت فرهاد اتقیایی، مریم محبوب و سحر بیرانوند می شنوید.
جوایز و افتخارات کتاب سایه باد
- پرفروش ترین اثر نیویورک تایمز
- فروش 15 میلیون جلدی در سراسر جهان
- نامزد دریافت جایزه ی Premi Llibreter de narrative در سال 2002
- برنده ی جایزه ی Borders Original Voices Award for Fiction در سال 2004
- برنده ی جایزه ی فرانسوی بهترین رمان خارجی در سال 2004
- برنده ی جایزه ی Barry برای بهترین رمان در سال 2005
- نامزد دریافت جایزه ی Gumshoe برای بهترین رمان جنایی اروپا در سال 2005
- برنده ی جایزه ی des libraires du Québec برای نویسندگان خارجی در سال 2005
- نامزد دریافت Dilys Award در سال 2005
- برنده ی جایزه ی Humo\'s Gouden Bladwijzer در سال 2006
- برنده ی جایزه ی One Book One San Diego در سال 2015
نکوداشت های کتاب سایه باد
- داستانی جذاب و شنیدنی. باید همراه با کارلوس روئیث ثافون در کوچه های بارسلونا قدم بزنید و به اسرار گذشته و حال همراه با دنیل پی ببرید. (گاردین)
- این کتاب جذاب شما را به دنیای داستان های گوتیک قرن نوزدهمی می برد؛ جایی که عمارت های قدیمی و مخروبه، پوشیده از پیچک و مملو از سردابه های پرآب، نقش اصلی را ایفا می کنند. این اثر به نوعی یک داستان جنایی ادبی است که احتمالاً ویلکی کالینز از آن استقبال می کرد. (دیلی میل)
- کتاب «سایه ی باد» ترکیبی از داستان های کارآگاهی پرهیجان، ماجراهای سیاسی جذاب و داستان های عاشقانه ی تاریخی است. رمان کارلوس روئیث ثافون به شکلی جادویی شما را در خود غرق می کند. (ساندی تایمز)
- اگر فکر می کنید ادبیات گوتیک قرن نوزدهم به پایان رسیده است، کتاب «سایه ی باد» نظر شما را کاملاً دگرگون خواهد کرد... اما باید هشدار دهم! برای درک کامل زیبایی این اثر، لازم است که روحیه ای رمانتیک داشته باشید. (استیون کینگ)
- رمانی مفصل که خوانندگان را به یاد بسیاری از آثار دیگر می اندازد. اگر از خواندن «صد سال تنهایی» گارسیا مارکز، داستان های کوتاه بورخس، «نام گل سرخ» اومبرتو اکو، «باشگاه دوما» آرتور ریورته و «گوژپشت نوتردام» ویکتور هوگو لذت برده اید، بدون شک از خواندن «سایه ی باد» نیز بهره خواهید برد. (واشنگتن پست)
کتاب سایه باد برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمان های گوتیک و معمایی علاقه داشته باشید، این کتاب مخصوص شماست.
در بخشی از کتاب صوتی سایه باد می شنویم
در آن بعدازظهر مه آلود و باران ریز، کلارا بارسلو، قلب و نفس و خواب را از من ربود. در دل سایه های شبح وار آتنه او، دستان او بر پوستم نفرینی حک کردند که سایه ی شومش تا سال های سال باقی ماند. وقتی از خود بیخود و مست به او خیره شده بودم، برایم توضیح داد که چطور خودش هم به شکلی کاملاً اتفاقی و پیش بینی نشده در روستایی در پروونس به اثر خولیان کاراکس برخورده بود. پدرش وکیلی شاخص که با کابینه ی وزرای رییس جمهور کاتالونیایی حشر و نشر داشت با بصیرت کافی در آغاز جنگ داخلی همسر و دخترش را به آن سوی مرز فرستاد. بعضی ها معتقد بودند که ترس او بی مورد است و در بارسلونا اتفاق خاصی رخ نمی دهد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
15 دقیقه
12 دقیقه
19 دقیقه
11 دقیقه
22 دقیقه
27 دقیقه
19 دقیقه
11 دقیقه
20 دقیقه
28 دقیقه
36 دقیقه
15 دقیقه
13 دقیقه
19 دقیقه
25 دقیقه
61 دقیقه
17 دقیقه
19 دقیقه
20 دقیقه
29 دقیقه
28 دقیقه
14 دقیقه
11 دقیقه
22 دقیقه
56 دقیقه
21 دقیقه
9 دقیقه
33 دقیقه
18 دقیقه
18 دقیقه
88 دقیقه
18 دقیقه
17 دقیقه
29 دقیقه
8 دقیقه
25 دقیقه
6 دقیقه
6 دقیقه
16 دقیقه
17 دقیقه
12 دقیقه
10 دقیقه
10 دقیقه
14 دقیقه
33 دقیقه
23 دقیقه
12 دقیقه
15 دقیقه
13 دقیقه
21 دقیقه
14 دقیقه
22 دقیقه
9 دقیقه
16 دقیقه
49 دقیقه
17 دقیقه
22 دقیقه
11 دقیقه
10 دقیقه
7 دقیقه
19 دقیقه
مشخصات کتاب صوتی
قیمت نسخه صوتی
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF/book/91625