داستان ساده و جالب و عجیبوغریب که هرمان هسه در آن جهان کوچک زیبایی را میسازد که از نظر تناسب و سبک، کلاسیک است. بهتر است در ساعات خلوت شب، آن را آهسته و مشتاقانه بخوانید. (The Nation)
قیمت نسخه صوتی
داستان ساده و جالب و عجیبوغریب که هرمان هسه در آن جهان کوچک زیبایی را میسازد که از نظر تناسب و سبک، کلاسیک است. بهتر است در ساعات خلوت شب، آن را آهسته و مشتاقانه بخوانید. (The Nation)
قیمت نسخه صوتی
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%B0%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A7/book/73674
وقتی که این افکار از مخیلهی سیذارتا گذشت، ناگهان چون کسی که ماری را در سر راه بیند بر جای ایستاد. آن وقت بهروشنی تمام پی برد که وی تازه بیدار شده و یا تازه به دنیا آمده و باید زندگی را از نو شروع کند. وقتی که هنگام صبح باغ جیتاوانا و بودای اعظم را در بیداری کامل و در راه خویشتنیابی ترک گفت، بدین نیت بود و آن را بسیار طبیعی مییافت که دیگر پس از چند سال ریاضت به خانه رود و به پدر خود بازگردد. اما اینک در آن لحظه که وی در حال سکوت ایستاده بود چون کسی که ماری را در سر راه خود بیابد، این فکر در وی به وجود آمد که من دیگر آنچه بودم نیستم. دیگر مرتاض نیستم، دیگر کاهن یا برهمن نمیباشم. پس اگر به خانه بازگردم با پدر چکار کنم؟ درس بخوانم؟ قربانی تقدیم کنم؟ به تفکر پردازم؟ برای من این چیزها دیگر به پایان رسیده است.
اگر به داستانهای معناگرایانه با مضامین عرفان شرقی علاقه دارید، شنیدن این کتاب را به شما پیشنهاد میکنیم.
سیذارتا درحالیکه بهشتاب راه میرفت با خود گفت: «چقدر کر و ابله بودم، اگر کسی در طلب خواندن چیزی باشد و بخواهد آن را مورد مطالعه قرار دهد، نباید با حروف و نقاط سر جنگ و جدال داشته باشد و آنها را وهم فریب تصادف و یا مثل صدفهای بیارزش بداند. بلکه باید آنها را بخواند و کلمه به کلمه و مشتاقانه مورد مطالعه قرار دهد. اما من میخواستم کتاب کهنسال جهان و کتاب پراسرار طبیعت را بخوانم از اول حروف و علائم را دشمن میپنداشتم. گیتی را ظاهری فریبانگیز میخواندم. حتی مدرکات زبان و چشم خود را نیز مولود تصادف میدانستم. نه، این مرحله دیگر به پایان رسیده است. من بیدار شدهام، بلی بهراستی بیدار شده و از امروز تازه به دنیا آمدهام.»
هرمان هسه بزرگترین نویسندهی قرن است. (سانفرانسیسکو کرونیکل)
هرمان هسه (Hermann Hesse) در سال 1877 به دنیا آمد و به سال 1962 از دنیا رفت. او فردی آلمانی-سوئدی بود و جز ادبیات، در زمینهی نقاشی نیز دستی بر آتش داشت. هسه به عنوان یکی از پرخوانندهترین نویسندگان اروپایی در طول قرن بیستم شناخته میشود. او در سال 1922 رمانی به نام سیذارتا منتشر کرد که از جملهی مشهورترین آثارش به شمار میرود. این کتاب، به زعم بیشتر منتقدان، دربردارندهی هستهی اصلی تفکرات هسه در باب ماهیت زندگی است. از دیگر آثار مطرح این نویسندهی نوبلبرده و پرآوازه، میتوان به عناوین پیش رو اشاره داشت: «سلوک به سوی صبح»، «گرگ بیابان»، «دمیان»، «سفر شرق»، «خواب نیلبک»، «جوانی زیباست»، «بازی مهرهی شیشهای»، «نارسیس».
ترجمهی امیر فریدون گرگانی را از این اثر با صدای پیمان قریبپناه میشنوید. این رمان به همت نشر صوتی استودیو نوار و انتشارات جامی تهیه و منتشر شده است.
۲۳ دقیقه
حتی میتوان امیدوار بود که خوانندگان هسه این رمان را مانند وعدهی غذایی لذیذی میل کنند و آنقدر سودازده باشند که با آن زندگی کنند. (تریبون شیکاگو)
نویسندهی برندهی نوبل ادبیات، هرمان هسه، در کتاب صوتی سیذارتا معنویت شرقی و خرد مغربزمین را در یک نقطهی تلاقی شگفتانگیز با یکدیگر درمیآمیزد و داستان زندگی مردی را به تصویر میکشد که در جستوجوی معنای زندگی و روشناییست. گفتنیست این اثر از سوی PBS The Great American Read بهعنوان نامزد یکی از بهترین رمانهای محبوب آمریکایی انتخاب شد.
در سال 1972 اقتباسی سینمایی با عنوان کتاب از این اثر ساخته شد که کارگردانی آن را کنراد روکس بر عهده داشت. همچنین پیش از آن و در سال 1971، یک اقتباس سورئالیستی در قالب یک وسترن موزیکال با نام «زکریا» منتشر شد. در این فیلم سینمایی به کارگردانی جورج انگلوند، جان روبینشتاین در هیئت سیذارتا به ایفای نقش پرداخت.
در کتاب سیذارتا محیط هندی است و ما با بودا روبهرو میشویم، اما اخلاق نویسنده همچنان به گوته نزدیکتر است. (دنیای کتاب واشنگتن پست)
او در بحبوحهی فراز و نشیب این سفر تجربهی عاشقانهی شورانگیزی را با زنی نجیبزاده و زیبا پشت سر میگذارد؛ تجربهای که او را برای همیشه دستخوش تغییری بزرگ میسازد. سیذارتای هندی جوان همچنین از خلال این سفر پر پیچوخم با شخص بودا ملاقات میکند، اما نمیتواند به نقش شاگردی بسنده کند: او باید سرنوشت خود را رقم بزند و تردیدها و تزلزلهایش را رفعورجوع کند. اما دست آخر رهآورد سیذارتا از این سفر پرماجرا چه خواهد بود؟ شما چه فکر میکنید؟
در آلمانِ سال 1922 بود که هرمان هسه کتاب صوتی سیذارتا (Siddhartha) را منتشر کرد؛ رمانی که در آن با انسانی در جستوجوی معنا در سفر معنویاش همراه میشوید و از گذرگاهها و گردنههای احساسی و عقلی عبور میکنید. هسه در این اثر حساسیتهای زمانهی زیست خود را با ایدههای فلسفی گوناگون، از مذاهب شرقی گرفته تا کهن الگوهای یونگی و فردگرایی غربی، در قالبی منحصربهفرد ترکیب میکند.
سیذارتا، شخصیت اصلی این رمان، یک برهمن ثروتمند هندی است که تصمیم میگیرد زیست آسوده و مرفه خود را کنار بگذارد و حقیقت معنوی و خرد روشناییبخش و البته مفقود زندگیاش را جستوجو کند. او در سفر خود با مرتاضان سرگردان، راهبان بودایی و بازرگانان موفق، و همچنین با یک قایقران به نام کامالا و کشتیران سادهای مواجه میشود که همگی به روشنایی رسیدهاند. سیذارتا با پرسه در میان این افراد و پیمودن شاهراههای حیاتی زندگی -عشق، کار و دوستی- سرانجام بزرگترین و ارزشمندترین خرد و دارایی سراسر عمر خود را به دست میآورد.