معرفی و دانلود کتاب صوتی صدای پایین پله ها | لینوود بارکلی | آوانامه

معرفی کتاب صوتی صدای پایین پله ها

داستان کابوسی که هرشب تکرار می شود، و آن قدر ادامه پیدا می کند تا راهش را به واقعیت باز کند... لینوود بارکلی در کتاب صوتی صدای پایین پله ها، داستان مردی را روایت می کند که شاهد یک جنایت بوده و حالا هشت ماه بعد نیز، کابوس های آن اتفاق دست از سرش برنمی دارند. اما شاید این کابوس ها، بی خطرترین بخش از اتفاقات ادامه دارِ آن حادثه باشند...

درباره ی کتاب صوتی صدای پایین پله ها

پاول در مطب دکتر روانکاو نشسته و با حالی که ظاهراً آرام به نظر می رسد، تلاش می کند تا از شرایط روحی و جسمی اش، هشت ماه پس از آن حادثه صحبت کند. او برای دکتر توضیح می دهد که شرایطش رو به بهبود است؛ گرچه هنوز سردردهای عجیبش از بین نرفته اند و کابوس و فراموشی هم به مشکلاتش اضافه شده، اما خودش می فهمد که نسبت به هشت ماه قبل، خیلی بهتر شده است. هنوز در شقیقه ی سمت چپش، درست آن جایی که ضربه ی بیل اصابت کرده، درد را احساس می کند. خیلی پیش می آید که دلیل انجام کاری یا رفتن به جایی را فراموش کند و صحبت های اطرافیان را نیز از یاد ببرد. هرشب کابوس آن اتفاق را می بیند؛ می بیند که مثل یک جسد در پلاستیک پیچیده شده و هرچه دست وپا می زند، توان خارج شدن از آن را ندارد. اما مگر هشت ماه قبل چه اتفاقی افتاده که پاول، استاد سرشناس ادبیات انگلیسی دانشگاه را به این حال انداخته؟

لینوود بارکلی (Linwood Barclay)، استاد خلق رمان های پرکشش و پرتعلیق، در کتاب صوتی صدای پایین پله ها (A Noise Downstairs) داستانی را خلق کرده که خواب را از چشمانتان می گیرد و با شنیدن هر صفحه از آن، لرزه به اندامتان می افتد. این نویسنده که شما را در یافتن سورپرایزهای ترسناک در گوشه وکنار قصه ناامید نمی \u200dکند، در این داستان چندلایه از ماجرای یک قتل مخوف حرف می زند. قتلی که نه تنها مانند بمبی در اخبار ترکید و توجه ها را به رسوایی های اخلاقی در دانشگاه معطوف کرد، بلکه پاول را نیز تا سرحد مرگ برد.

ماجرا از این قرار بود که پاول هنگام رانندگی در جاده، ماشین همکارش، استاد دانشگاه کنیس هافمن را می بیند که با دو سرنشین مشکوک در حرکت بود. این دو سرنشین، جیل و کاترین، از پرسنل دانشگاه بودند که با بدن هایی خونین، روی صندلی عقب افتاده بودند. پاول با دیدن این منظره تصمیم می گیرد تا ماشین همکارش را تعقیب کند و متوجه می شود که کنیس، به دنبال مکان مناسبی برای دفن دو جنازه است. کنیس که متوجه حضور پاول شده، با بیل به شقیقه ی او می کوبد و درست در زمانی که در تلاش بود تا با حفر گودالی، هرسه نفر آن ها را دفن کند توسط پلیسی که از بابت چراغ شکسته ی خودرویش تعقیبش می کرده دستگیر می شود. آن ها پاول را که هنوز زنده بوده به بیمارستان منتقل می کنند و کنیس را نیز برای اجرای حکم حبس ابدش، به زندان می فرستند. بعدها معلوم می شود که جیل و کاترین قربانیان این قتل، دو زن متاهل بودند که همزمان با کنیس نیز رابطه داشتند و کنیس ضمن مجبور کردن آن ها به نوشتن یک نامه ی عذرخواهی با یک ماشین تحریر، آن ها را به شکلی فجیع به قتل رسانده بود.

حالا بعد از گذشت حدود یک سال از آن حادثه، پاول در تلاش است تا با فهمیدن کل داستان، خود را از شر کابوس هایش خلاص کند؛ اما او نمی داند که عواقب آن کنجکاوی، تا زمانی که زنده است گریبان گیرش خواهند بود. همسرش شارلوت برای بهتر کردن حال او، برایش یک ماشین تحریر هدیه می خرد؛ ماشین تحریری که از نظر پاول، تسخیرشده است و شب ها خودبه خود چیزهایی را تایپ می کند. آیا این ماشین تحریر، می تواند همان ماشین تحریری باشد که نامه ی عذرخواهی مقتولان را تایپ کرده؟ چرا بعد از آمدن این ماشین تحریر به خانه، پاول هرشب صداهایی را از طبقه ی پایین می شنود که جز خودش هیچ کس قادر به شنیدنشان نیست؟

کتاب صوتی صدای پایین پله ها کاری از نشر صوتی آوانامه و انتشارات البرز است. فرنوش جزینی و فرهاد اتقیایی، به ترتیب مترجم و گوینده ی این اثر هستند.

نکوداشت های کتاب صدای پایین پله ها

• یکی از بی نظیرترین آثار بارکلی که من عاشقش هستم! متن و شیوه ی روایت کتاب صدای پایین پله ها، قطعاً هر خواننده ای را جذب خود می کند. (شاری لاپنا)
• نویسنده با هنرمندی تمام، رازهایی را در جای جای داستان به جا گذاشته که شما را وادار می کند صفحات را بی صبرانه و مشتاقانه برای یافتن سرنخ ماجراها ورق بزنید. (بوک لیست)
• این کتاب هیجان انگیز و روانشناختی که ما را به یاد فیلم های آلفرد هیچکاک می اندازد، تعلیقات غافلگیرکننده ای دارد که حتی حرفه ای ترین مخاطبان تریلر نیز نمی توانند آن را پیش بینی کنند. (مجله نیویورک تایمز)

کتاب صوتی صدای پایین پله ها برای چه کسانی مناسب است؟

اگر از طرفداران ژانر تریلر هستید و از شنیدن داستان های پرابهام و پرتعلیق نیز لذت می برید، این کتاب مناسب شماست.

در بخشی از کتاب صوتی صدای پایین پله ها می شنویم

آنا نیمچه لبخندی زد و سپس به بخش دیگر ساختمان و اتاق کارش بازگشت. گاوین را دید که مشغول گشت وگذار پشت میز او، میزی که لپ تاپ خاموشش روی آن قرار داشت، بود و جذب کتاب های داخل قفسه ها شده بود و انگشت هایش را روی آن ها می کشید. گاوین یک شلوار جین بی رنگ ورو با کفشی کتانی و یک تیشرت چسبان سیاه بر تن داشت. او فردی لاغر با قدی متوسط بود و موهایی نامرتب و اصلاح نشده داشت. اگر از پشت نگاهش می کردی ممکن بود گمان کنی که یک نوجوان را می بینی، نه مردی که به زودی قرار بود سی ساله شود. آنا خیلی رسمی گفت: «آقای هیچنز لطفاً بنشینید.»

فهرست مطالب کتاب صوتی