این نویسندهی بزرگ در سال 1928 در کشور کلمبیا و در دهکدهای به نام آراکاتاکا چشم به جهان گشود. مارکز به پیشنهاد پدر و مادرش به تحصیل در رشتهی حقوق پرداخت و خیلی زود متوجه شد که به آن علاقهای ندارد. بنابراین در کنار تحصیل به کار روزنامهنگاری روی آورد. او علاوهبر رمان بینظیر صد سال تنهایی آثاری مانند «عشق و شیاطین دیگر»، «پاییز پدر سالار» و «کسی که به سرهنگ نامه مینویسند» را خلق کرده است. گابریل گارسیا مارکز سرانجام در سال 2014 و درحالیکه مبتلا به بیماری فراموشی شده بود، در سن 87 سالگی درگذشت.
جوایز و افتخارات گابریل گارسیا مارکز
- برندهی جایزه Neustadt در سال 1972
- برنده جایزه نوبل ادبیات در 1982
- یکی از پرفروشترین نویسندگان دنیا
- دریافت دکترای افتخاری ادبیات از دانشگاه کلمبیا در نیویورک
در بخشی از کتاب صوتی عشق سالهای وبا میشنویم
گابریل گارسیا مارکز همواره در برابر اقتباسهای هنری از آثارش مقاومت میکرد اما اسکات استیندورف، تهیهکننده آمریکایی سه سال را به تلاش برای راضی کردن او گذراند. در نهایت مارکز اجازهی ساخت اثری سینمایی را به او داد. فیلم عشق سالهای وبا در 2007 منتشر شد؛ اثری با فروش نسبتا کم اما دوستداشتنی و محبوب در میان طرفداران این رمان. خاویر باردم در نقش فلورنتینو آریزا، جوانا متزوجورنو نقش فرمینا دازا و بنجامین برت نقش دکتر جوونال اوربینو را در این فیلم برعهده داشتند. براساس مصاحبهای که این تهیهکننده با مجلهی Revista Semana انجام داد گابریل گارسیا مارکز از اقتباس سینمایی کاملا راضی بوده و پس از مشاهدهی نسخه منتشر نشده فیلم در مکزیک، با فریادی از شادی عوامل آن را تشویق کرده است.
نکوداشتهای کتاب عشق سالهای وبا
- داستانی از قدرت شگفتانگیز عشق. (Newsweek)
- درخشان، پرکشش و جادویی… در یک کلام عالی است! ( Chicago Tribune)
- رمان عشق سالهای وبا درخشان و دلخراش ممکن است یکی از بزرگترین داستانهای عاشقانه دنیا باشد. (The New York Times Book Review)
- گابریل گارسیا مارکز با داستانسرایی فریبنده و استادانهاش عشق را مانند منجی زندگی به ما نشان میدهد، نیرویی که زندگی را ارزشمند میکند.(Newsday)
- کتابی باشکوه درباره عشق، مرگ، خاطرات فراموششدنی و تقدیر ناگزیر پیری. (The Washington Post Book World)
کتاب صوتی عشق سالهای وبا مناسب چه کسانی است؟
معرفی کتاب صوتی عشق سالهای وبا
با این حال عشق رمان معروف مارکز از نوع شیفتگی نوجوانی نیست. او کتاب پیشرو را در 58 سالگی منتشر کرد، یعنی در مرز ورود به سالمندی و دلباختگان داستان عشق سالهای وبا نیز مانند او در آستانهی پیری هستند. درحالی که بیشتر جوامع در این سن میکوشند قالب پیرمردان و پیرزنانی محروم از روح زندگی را بر اعضای خود تحمیل کنند، این دو هنوز افکار و احساساتی مشتاقانه دربارهی عشق را در دل و جان می پرورانند. به جهت درک آنچه برای شخصیتهای داستان اتفاق میافتد باید پنج دهه به عقب برگردیم.
آنها پس از جداییشان مسیری جداگانه و متفاوت را در پیش گرفتند. فرمینا با جوونال اوربینو، پزشکی ثروتمند ازدواج کرد و شأن اجتماعی آن دو همواره مورد غبطهی دیگران قرار میگرفت. در طرف دیگر فلورنتینو آریزا حرفه خانوادگیاش یعنی دریانوردی را پیش میگیرد. او هزاران هزار کیلومتر در دریا سفر میکند، صدهابار طعم محبت زنانی از سراسر دنیا را میچشد و پلههای ترقی را یکی پس از دیگری میپیماید.
آقای فلورنتینو آریزا که در میان آن جمع از شخصیتهای مهم شهر، به چشم نخورده بود، دردی را در قلب خود حس کرد. خانم فرمینا دازا در میان شلوغی تسلیت گویان، او را نشناخته بود هرچند که او در میان خدمتکنندهها بیشتراز همه در تکاپو بود. این او بود که در میان سردرگمی آبدارخانه، دستور دم کردن قهوه بهاندازهی کافی را داد و یا وقتی همسایهها صندلی به تعداد کافی برای امانت دادن نداشتند، این او بود که آنها را از جایی فراهم کرد و باز هم او بود که وقتی دید در داخل خانه جا به اندازهی کافی برای چیدن حلقههای گل وجود ندارد، دستور داد بقیه را در پاسیو جای بدهند.
زندگی کنونی فلورنتینو و فرمینا ایدهآل بهنظر میرسد اما بیمعنایی آرام آرام خوشبختی ظاهری آنها را پوچ میکند. زن در طول سالهای طولانی ازدواجش نارضایتی عمیقی دارد که از اختلافهای شخصیتی او و همسرش ریشه میگیرد. مرد هم با وجود ثروت روزافزون و ارتباط با معشوقههایی متعدد، حقیقتا به هیچکدام دل نمیبازد. او هنوز منتظر روزی است که فرمینا را به دست آورد و بدون احساس شرم از بیبندوباریاش، فقط نگران روزی است که محبوب ایام جوانی، از ماجراجوییهایش آگاه شود.
«من این راه دراز را آمدم که تو را ببینم….» جملهی آغازین شعر شمس لنگرودی بهترین توصیفی است که میتوان از اثر معروف گابریل گارسیا مارکز (Gabriel García Márquez) انجام داد. فلورنتینو و فرمینا دو عاشق کتاب صوتی عشق سالهای وبا (Love in the Time of Cholera) هستند، دو جوان کمتجربه و پرشور که بدون توجه به تفاوت طبقاتی به هم دل میبازند. پدرِ فرمینا آنها را از یکدیگر دور میکند اما خاطرهی ایام کوتاه عاشقی هرگز از لوح قلبشان پاک نمیشود، تا پنجاه سال بعد که اتفاقاتی عجیب آنها را با هم روبهرو میسازد.
شنیدن این اثر برای تمامی دوستداران رمانهای عاشقانه، ادبیات لاتین و شیفتگان قلم گابریل گارسیا مارکز اجباری است.
با گابریل گارسیا مارکز بیشتر آشنا شویم
شخصیتهای کتاب صوتی عشق سالهای وبا از ازدواج و تنهایی، ثروت و فقر، اسارت در روزمرگی و بیتعلقی عبور کردهاند و حالا در ابتدای سالمندی، متوجه میشوند از آنچه واقعا میخواستهاند محروم ماندهاند: عشق. به همین دلیل زمانی که همسر فرمینا فوت میکند، فلورنتینو بدون معطلی خودش را به مراسم تشییع میرساند. او به خاکسپاری آمده تا به محبوب سالهای دورش بگوید: «پنجاه سال و نه ماه و چهار روز، این مدت زمانی است که من عشق تو را در وجود خود حمل کردهام.» اما واکنش فرمینا چه خواهد بود؟ آیا او میتواند عشقی جدید را بپذیرد؟ دلدادگی زمانی که شصت سال سن داریم چگونه خواهد بود؟ این سوالی است که گابریل گارسیا مارکز بهشکلی تحسینبرانگیز به آن جواب میدهد.
کتاب صوتی عشق سالهای وبا روایت عشقیست که آتش آن بعد از پنجاه سال و نه ماه و چهار روز هنوز شعلهور است. گابریل گارسیا مارکز در این رمان پرفروش ماجرای فرمینا و فلورنتینو را به تصویر میکشد. آنها در سالهای جوانی دلدادهی یکدیگر بودند اما به دلایلی از هم جدا شدند، در حالی که هرگز دلدادهی خود را فراموش نکردند… . انتشار این اثر دریافت جایزهی نوبل ادبیات را برای مارکز به دنبال داشت.
دربارهی کتاب صوتی عشق سالهای وبا
در انتهای معرفی باید گفت رمان پرفروش عشق سالهای وبا از انتشارات روزگار، توسط اسماعیل قهرمانی پور به فارسی ترجمه شده و انتشار نسخهی صوتی آن به همت استودیو نوار میسر گشته است.
جوایز و افتخارات کتاب عشق سالهای وبا
- یکی از پرفروشترین رمانهای عاشقانهی جهان
- برندهی جایزه Audio (کتاب لسآنجلستایمز) برای ادبیات داستانی در 1988
- جایزهی نوبل ادبیات در سال 1982 و بعد از انتشار این اثر به گابریل گارسیا مارکز اهدا شد
اقتباس سینمایی از کتاب عشق سالهای وبا
همهی دقتش را هم به کار برد تا مشروب کنیاک به اندازهی کافی برای پذیرایی از مهمانان جشن بیستوپنجمین سالگرد ازدواج دکتر لاسیدس اُلی ولا فراهم نیاورد که حالا در اثر شنیدن خبر ناگوار درگذشت استاد معظم وی، خودشان را رسانده بودند و اینک برای ادامهی جشنشان در خیاط، دور آن درخت انجیر معابد نشسته بودند. و باز هم او بود که دانست وقتی آن طوطی گریزان بعد از نیمه شب با سری افراشته و بالهایی گشوده، در میانهی سالن پذیرایی پیدایش شد چه واکنشی نشان بدهد؛ زیرا از حالت آن پرنده معلوم بود که توبه کرده است.
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D8%A8%D8%A7/book/73806