معرفی و دانلود کتاب صوتی قمارباز | فئودور داستایوفسکی | انتشارات جیحون
کتاب قمارباز مانند دیگر آثار فئودور داستایوفسکی موردتوجه هنرمندان متنوعی قرار گرفته و اقتباسهای مختلفی از آن انجام شده است. سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev) در سال 1917 «اپرای قمارباز» را بر اساس این کتاب تولید و اجرا کرد که یکی از اپراهای موردتوجه او محسوب میشود. علاوه بر این اقتباس موسیقایی چندین اقتباس سینمایی نیز از کتاب قمارباز وجود دارد. فیلم «گناهکار بزرگ (The Great Sinner)» به کارگردانی رابرت سیودماک (Robert Siodmak) در سال 1949 و فیلم دیگری با نام خود کتاب به کارگردانی کلود اوتان لارا (Claude Autant-Lara) در سال 1958 از اقتباسهای سینمایی خوب این شاهکار داستایوفسکی محسوب میشوند.
داستان کتاب صوتی قمارباز روایت الکسی ایوانوویچ (Alexei Ivanovich) است که بهتازگی معلم خانگی دختران جوان یک خانوادهی روسی در آلمان شده است. پدر این خانواده ژنرال سابقی است که باوجود ورشکستگی مالی نمیتواند غرور زندگی اشرافی خود را فراموش کند. آنها با وجود بدهیهای مالی فراوان همچنان در یک هتل مجلل و با هزینههایی زیاد زندگی میکنند. ژنرال و خانوادهاش منتظر مرگ مادربزرگ خانواده هستند تا با گرفتن ارث هنگفت بدهیهای خود را پرداخت کنند و دوباره به زندگی اشرافی سابق بازگردند. فئودور داستایوفسکی دو جنبه از اتکا به شانس و قمار برای زندگی را در کتاب صوتی قمارباز نشان میدهد. ما همزمان که عمل فیزیکی قماربازی و شرطبندیهای بیمارگونهی الکسی ایوانوویچ را دنبال میکنیم نگران قمار بزرگ خانوادهی ژنرال نیز هستیم. عشق بیمارگونهی الکسی ایوانوویچ به دخترخواندهی ژنرال باعث میشود او برای کمک به خانواده بیشتر از قبل وارد دنیای شرطبندی و قمار شود. فئودور داستایوفسکی در کتاب صوتی قمارباز اعتیاد به قمار را به بهترین شکل نمایش میدهد. این شاهکار ادبی داستان زندگیها و فرصتهایی است که با اتکا به شانس تلف شدهاند.
داستان شرطبندی و قمار مادی و معنوی انسانها در انتخابهای مهم زندگی روزمره موضوع کتاب صوتی قمارباز است. فئودور داستایوفسکی در این رمان ما را با معلم جوانی همراه میکند که برای جلبتوجه دخترخواندهی یک ژنرال سابق روس وارد هزارتویی از قمار و شرطبندی میشود.
دربارهی کتاب صوتی قمارباز
مستر آستلی جلوی من خاموش و بیحرکت نشسته بود و نگاهش را تا ته نگاه من فرو برده بود. اما وقتیکه من از مردک فرانسوی حرف میزدم گفتهی مرا برید و خیلی جدی پرسید که: «آیا حق داشتهام این مورد فرعی را هم در گفتارم ذکر کنم یا نه». مستر آستلی همیشه روش عجیبی در طرح سؤالها داشت و من در جواب این سؤالش گفتم: «شما حق دارید»
فئودور میخایلوویچ داستایوفسکی (Fyodor Mikhailovich Dostoevsky) رماننویس، داستاننویس و مقالهنویس روسی است که در 11 نوامبر 1821 در مسکو به دنیا آمد و در سال 1881 به دلیل بیماری سل درگذشت. نگاه عمیق او به انسان و روابط انسانی باعث شده فئودور داستایوفسکی به یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ تبدیل شود. کتابهای «جنایات و مکافات»، «برادران کارامازوف»، «یادداشتهایی زیرزمینی» و «ابله» از آثار مهم او هستند که به بیش از 170 زبان ترجمه شدهاند. تأکید فئودور داستایوفسکی بر موضوعاتی مانند اخلاق، رنج، رستگاری و احساسات انسانی باعث میشود که افرادی از طبقات و وضعیتهای مختلف بتوانند با آثار او ارتباط برقرار کنند. او از اولین نویسندگانی است که بارقههایی از ادبیات اگزیستانسیالیستی یا وجودگرایانه را میتوان در آثارش پیدا کرد.
در بخشی از کتاب صوتی قمارباز میشنویم
به این نتیجه رسیده بودم که وقتی پیش مستر آستلی میروم نباید با او از عشق خودم نسبت به پولینا چیزی بگویم. در تمام این روزها از این مطلب کموبیش چیزی برای او نگفته بودم. گذشته از اینها او خیلی محجوب بود. از همان آغاز کار دریافته بودم که پولینا در نظر او جلوهی عجیب و بیاندازهای دارد. گرچه مستر آستلی هرگز اسم او را هم به زبان نمیآورد. ولی چیز عجیبی بود.
استفاده از تجربهی شخصی باعث میشود که آثار نویسندگان ظرافتهای واقعگرایانهی بیشتری به خود بگیرد. کتاب صوتی قمارباز نمونهی خوبی است که نشان میدهد فئودور داستایوفسکی چگونه از تجربهی قماربازی خود در نوشتن این رمان تأثیرگذار استفاده کرده است. اگرچه موضوع این رمان کوتاه قمار است اما جنبههای قابلتوجه دیگری وجود دارد که این شاهکار ادبی را از دیگر آثار داستایوفسکی متمایز میکند. کتاب صوتی قمارباز نمود دو جنبه از زندگی شخصی فئودور داستایوفسکی است. اعتیاد او به قمار احتمالاً ایدهی اولیهی رمان را شکل داده و رابطهی پنهانی فئودور داستایوفسکی با معشوقهاش سوسلووا (Suslova) الهامبخش توصیفات واقعگرایانه از رابطهی عجیب الکسی و یکی از دختران ژنرال است. بسیاری از منتقدین کتاب صوتی قمارباز را نزدیکترین رمان فئودور داستایوفسکی به سبک خودزندگینامه میدانند و حتی بعضی این رمان کوتاه را بهعنوان اتوبیوگرافی استعاری تعبیر میکنند.
توصیف فئودور داستایوفسکی از انتظار و هیجان شدیدی که شرطبندی برای قمارباز ایجاد میکند بسیار تأثیرگذار است. میل مقاومتناپذیر شخصیتها به قمار کردن همهچیز، حس ناشی از بردوباخت آنها و حال عجیب بعد از هر بازی باعث میشود شنیدن کتاب صوتی قمارباز ما را وارد دنیا و تجربیاتی کند که آشنایی با آن هزینههای مالی و روانی زیادی خواهد داشت. افراد معتاد به قمار از شرطبندی بهعنوان ابزاری برای برتریجویی نسبت به دیگران و تجربهی حس خاص بودن استفاده میکنند. آنها فکر میکنند پیروزی در قمار میتواند حس حقارت ناشی از سرخوردگیهای روزمره را از بین ببرد. این دقیقاً چیزی است که شخصیت اصلی کتاب صوتی قمارباز به دنبال آن است؛ تغییر یکشبهی همهچیز و پیدا کردن جایگاه مهمی نزد دیگران.
این کتاب صوتی برای علاقهمندان به ادبیات جایگاه ویژهای دارد و هرکسی میتواند از شنیدن آن لذت ببرد. توصیفهای واقعگرایانه و جذاب از روابط و تجربههای انسانی باعث میشود که هرکسی بتواند با این کتاب صوتی ارتباط برقرار کند.
با فئودور داستایوفسکی بیشتر آشنا شویم
معرفی کتاب صوتی قمارباز
طبق معیارهای فئودور داستایوفسکی و در قیاس با دیگر آثار این نویسندهی مهم، کتاب صوتی قمارباز اثری کوتاه است که وارد اعماق اضطرابها و تاریکیهای روانی شخصیتهای داستان نمیشود. اگرچه توصیفهای ظریفی از تجربیات شخصیتها ارائه میدهد. بسیاری از شخصیتهایی که در رمان میبینیم طرحی از کاراکترهایی هستند که بعداً در رمانهای بلندتر داستایوفسکی ظهور مییابند. شباهت میان دخترخوانده ژنرال، پولینا (Polina Alexandrovna) در رمان قمارباز و ناستاسیا فیلیپوونا (Nastasya Filippovna) در رمان «ابله» نشاندهندهی توجه و وسواس فئودور داستایوفسکی به شخصیتهایی است که خلق کرده.
جدا از نمایش دقیق ویژگیهای رایج اعتیاد به قمار، توضیحات داستایوفسکی در مورد فضای قمارخانهها و محلهای شرطبندی نیز جالبتوجه است. بازی رولت در کتاب صوتی قمارباز با جزئیات فراوانی توضیح داده شده است. نحوهی بازی و قوانین آن، شکل و رفتار شرکتکنندگان و اصطلاحات و واکنشهای آنها باعث جذابیت بیشتر رمان قمارباز شده است. این رمان به زبانهای متفاوتی ترجمه شده و موردتوجه خوانندگان و شنوندگان زیادی در سراسر جهان بوده است. یکی از ترجمههای فارسی کتاب قمارباز توسط جلال آل احمد و بر اساس نسخهی فرانسوی کتاب انجام شده؛ نشر ارس این نسخهی چاپی را منتشر کرده است. نسخهی صوتی کتاب قمارباز با صدای مهدی فضلی و توسط انتشارات صوتی جیحون تهیه و تولید شده است.
اقتباسهای فرهنگی از کتاب قمارباز
علاوه بر اقتباسهای سینمایی آزاد و مستقیم از کتاب قمارباز، دو فیلم بر اساس زندگی داستایوفسکی در زمان نوشتن کتاب قمارباز ساخته شده است. فیلم «بیستوشش روز از زندگی داستایوفسکی (Twenty Six Days from the Life of Dostoyevsky)» و فیلم دیگری با نام خود کتاب به کارگردانی کارلوی ماک (Karoly Makk) به تناظرهای میان داستان رمان و زندگی واقعی فئودور داستایوفسکی مربوط میشود. اقتباسهای رادیویی مختلفی نیز از کتاب قمارباز وجود دارد. این اقتباسهای رادیویی توسط شبکههای مختلف بیبیسی و در سالهای 2010، 2013 و 2018 پخش شده است.
نکوداشتهای کتاب قمارباز
خوانندهای که صفحات کتاب قمارباز را ورق میزند وارد دنیای عمیقی میشود. (جولین کانلی)
کتاب قمارباز تصویری نفسگیر از یک وسواس شدید و بیهوده است. (انتشارات پنگوئن)
کتاب قمارباز در میان آثار داستایوفسکی بینظیر است (انتشارات کمبریج)
کتاب صوتی قمارباز برای چه کسانی مناسب است؟
در نوامبر 1866 فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) حقوق نشر همهی آثار گذشته و آیندهی خود را شرطبندی میکند. او که ادعا کرده بود میتواند در کمتر از 30 روز یک رمان جدید بنویسد شاهکاری را خلق میکند که در کتاب صوتی قمارباز (The Gambler) میشنویم. او قصد داشت با این شرطبندی بدهیهای زیاد خود به یک ناشر روس به نام استلوفسکی (Stellovski) را پرداخت کند. فئودور داستایوفسکی برای تسریع در کار نوشتن، فردی را برای تندنویسی و کمک در ویرایش متنها استخدام میکند. در طول این 30 روز فئودور داستایوفسکی و آنا گریگوریونا اسنیتکینا (Anna Grigorievna Snitkina) از صبح تا زمانی که میتوانستند به نوشتن مشغول میشدند و پس از آن نوشتههای روز را مورد بازخوانی و ویرایش قرار میدادند. نوشتن کتاب چند ساعت پیش از مهلت شرطبندی به پایان میرسد و فئودور داستایوفسکی نهتنها بزرگترین قمار زندگیاش را پیروز میشود بلکه یکی از بزرگترین شاهکارهای ادبی جهان و روسیه را خلق میکند.
همین که او نشست و چشمان کدرش را به من دوخت من ناگهان در خودم، خدا میداند چرا، حس کردم که میل دارم همهچیز را برای او نقل کنم. همهچیز را یعنی عشقم را و همهی تحولات و تغییر حالهای آن را. در نیم ساعت مطلب را برای او شرح دادم و این خیلی برایم خوشایند بود. اولین باری بود که با اعتماد کامل حرف میزدم. وقتی تردید او را در بعضی قسمتهای عاشقانهی گفتارم حس کردم. حرارت گفتههایم را از قصد زیاد کردم. فقط از یکچیز تأسف میخوردم. از اینکه چرا دربارهی مردک فرانسوی آنقدر زیاد حرف زدم.