معرفی و دانلود کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ | نیکلای گوگول | شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%85%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%86%D8%B2%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%DA%86-%D9%88-%D8%A7%DB%8C%D9%88%D8%A7%D9%86-%D9%86%DB%8C%DA%A9%DB%8C%D9%81%D9%88%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%86/book/68624
معرفی کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
همچنین این اثر دستمایه‌ی ساخت فیلمی هندی با نام «کاتا دون گانپاتراوانچی» شد که آرون خوپکار در سال 1996 آن را کارگردانی کرد.
کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ برای چه کسانی مناسب است؟
احتمالاً برای خودتان یا اطرافیانتان پیش آمده باشد که ارتباطتان با کسی به‌ناگاه بر سر یک موضوع بی‌اهمیت و ناچیز شکرآب شود. حالا اگر طرف مقابلتان دوست قدیمی و صمیمی‌تان باشد، شما در موقعیت پیچیده‌تری قرار می‌گیرید. نیکلای گوگول (Nikolai Gogol) در داستان ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ (The Tale of How Ivan Ivanovich Quarreled with Ivan Nikiforovich)، همان‌طور که از عنوانش پیداست، دست روی همین موقعیت گذاشته است: زدوخورد و مجادله میان دو دوست بر سر هیچ و پوچ!
منتقدانْ نیکلای گوگول، نویسنده‌ی صاحب‌سبک و نامدار روسی را بنیان‌گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسیه می‌دانند. گوگول در 22 سالگی نخستین اثر خود را با نام شب‌ها کنار دهکدهٔ دیکانکا منتشر کرد که با استقبال غیرمنتظره‌ای روبه‌رو شد. سبک نگارش او در ابتدای راه شبیه به نویسندگان روسی معاصر خود به نظر می‌رسید؛ اما حتی در آن زمان هم طنز گوگول بسیار پیچیده و نامتعارف بود. گوگول با الکساندر پوشکین مراودات بسیاری داشت و مرگ پوشکین برای او الهام‌بخش نگارش رمان معروف نفوس مرده شد.
در بخشی از کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ می‌شنویم
هیاهوی بسیار برای هیچ! کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ شاهکار طنز ادبیات روسیه است که نیکلای گوگول در آن به خلق و روایت یک موقعیت چالشی عجیب می‌پردازد و ماجرای دو دوست قدیمی را تعریف می‌کند که حالا تبدیل به دو دشمن خونی شده‌اند.
درباره‌ی کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
چشم هایش می‌سوختند و گویی از ترس قدرت بینایی‌شان را از دست داده بودند. ناگهان فریادی کشید و خشکش زد. به نظرش رسید شبح دیده، اما به خودش که آمد دید غازی گردنش را به سمت او دراز کرده است. ایوان ایوانویچ از فرط ناراحتی تفی انداخت و به کارش ادامه داد. بعد از اره کردن ستون دوم، ساختمان تکانی خورد. وقتی دست به کار بریدن ستون سوم شد، قلبش با چنان شدتی شروع به تپیدن کرد که حتی چند بار دست از کار کشید. بیش از نیمی از ستون اره شده بود که ساختمان سست به‌شدت به لرزه افتاد.
ماجرا از جایی شروع می‌شود که ایوان ایوانویچ اسلحه‌ی موردعلاقه‌اش را در خانه‌ی دوستش ایوان نیکیفورویچ می‌بیند. او آنقدر این اسلحه را دوست دارد که تلاش می‌کند نیکیفورویچ را متقاعد کند آن را به او بدهد. ایوانویچ به دوستش پیشنهاد می‌دهد که اسلحه را با یک خوک قهوه‌ای و دو گونی جو معاوضه کند. اما نیکیفورویچ از این پیشنهاد برافروخته می‌شود و ایوانویچ را «غاز» خطاب می‌کند. با دیدن خشم و ناراحتیِ ایوانویچ، نیکیفورویچ به او می‌گوید که برای او به اندازه‌ی یک پشه هم اهمیت ندارد و بعد دوباره او را به مرغی تشبیه می‌کند که مدام قدقد می‌کند. این جدال لفظی باعث نفرتی عمیق بین این دو دوست می‌شود. اما داستان به یک مجادله‌ی لفظی ختم نمی‌شود. کار آنقدر به جاهای باریکی می‌کشد که نیکیفورویچ مجبور می‌شود برای ارائه‌ی توضیحات درباره‌ی اهانت به دوستش در دادگاه حاضر شود. توهینی که خود ایوانویچ از آن به‌عنوان «اهانتی مرگبار» یاد می‌کند. تصورش را بکنید که یک دادگاه با تمام خدم و حشم و دم‌ودستگاهش برگزار می‌شود که کسی در جایگاه متهم بایستد و توضیح دهد که چرا به دوستش گفته «غاز»!
اقتباس از کتاب صوتی ماجرای نزاع ایوان ایوانویچ و ایوان نیکیفورویچ
سال 2002 در رادیو BBC اقتباسی از این اثر در قالب یک داستان طنز اجرا شد؛ اما با پایانی متفاوت. در این داستان دو دوست حین نزاع بر سر اسلحه کشته می‌شوند. هر دو به بهشت می‌روند. اولی با دیدن بال‌های دومی به او می‌گوید شبیه غاز شده‌ای و دوباره دعوایشان بالا می‌گیرد؛ این بار در بهشت!