احمد محمود نویسندگی را با نگارش داستانهای کوتاه، از سال 1333 آغاز کرد. از ویژگیهای قابلتوجه آثار او، توجه به بافت بومی و زندگی مردم جنوب است، بدون اینکه خواندن و درک داستانهایش برای اهالی دیگر نقاط ایران دشوار باشد. مجموعه داستانهای «دریا هنوز آرام است»، «از مسافر تا تبخال»، «پسرکی بومی» و رمانهای «همسایهها»، «درخت انجیر معابد» (برندهی جایزهی گلشیری) و «زمین سوخته» شماری از آثار احمد محمود هستند که شناخت سیر داستاننویسی معاصر ایران بدون مطالعهی آنها هرگز میسر نخواهد شد.
در بخشی از کتاب صوتی مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی) میشنویم
احمد محمود، با هنرمندیهایی که خاص خود اوست، در کتاب صوتی مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی)، شما را به گرماگرم مبارزات سیاسی مردم در سالهای حکومت پهلوی میبرد. ماجراهای این رمان اجتماعی در شهر اهواز رخ میدهند و نویسنده نیز به زیبایی هرچه تمامتر از عناصر بومی فرهنگی، اجتماعی و حتی موقعیتهای مکانی این شهر در اثر خود بهره برده. اثر حاضر از بهترین داستانهای رئالیستی ایرانی است که با قهرمانی شخصیتی به نام «باران» روایت میشود.
دربارهی کتاب صوتی مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی)
اگر دلبستهی رمانهای فاخر ایرانی هستید که از نوع آثار ضدجنگ نیز باشند، کتاب صوتی مدار صفر درجه بهترین انتخاب شما خواهد بود.
با احمد محمود بیشتر آشنا شویم
کتابی که پیش رو دارید، هر سه جلد رمان مدار صفر درجه را دربرمیگیرد. رمانی که احمد محمود در سال 1372به چاپ رساند و قرار بود در سال 1376، در جشنوارهی بیست سال ادبیات داستانی در ایران، بهعنوان اثر برگزیده معرفی شود که میسر نشد. با این وجود، هم از دیدگاه منتقدان و صاحبنظران و هم به زعم علاقهمندان ادبیات معاصر، همواره از بهترینهای ادبیات داستانی فارسی شمرده میشود.
انتشارات معین چاپ اثر حاضر را به انجام رسانده و نشر صوتی ماه آوا نسخهی گویای آن را ارائه کرده است. کتاب صوتی مدار صفر درجه را با صدای رضا عمرانی میشنوید.
در نکوداشت کتاب مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی)
- نویسنده در این رمان همچون گزارشگری دقیق به تمامی زوایای زندگی مردمان سر میکشد و همهچیز را بهدقت گزارش میدهد و دوربیناش همهچیز را به تصویر میکشد. (شهرام عدیلیپور)
کتاب صوتی مدار صفر درجه (مجموعه سه جلدی) برای چه کسانی مناسب است؟
نویسنده در خلق روایتها از راوی سومشخص و دانای کل بهره گرفته اما مهارت او در بیان گویش و لحن خاص هر شخصیت، به خواننده اجازه میدهد نگاهی دقیق به انگیزهها و درونیات شخصیتها داشته باشد.
قبل از ظهر روز پنجشنبه، جمعیت انبوهی از مردم در خیابان باغ شیخ تظاهرات کردند. براتعلی عکس میگرفت. حاج آقا بزرگعطار پیشاپیش همه بود. مبارک با دوچرخه رو پیادهرو بود. حاج ابوتراب کنار عطار بود. شعار میداد. حاج شامرادی و رضا بنا هم بودند. یوسف، پسر حاج شامرادی پیشاپیش پدرش میرفت و مشت را بالا گرفته بود. عکس خواهرش که تیرباران شده بود رو سینهاش بود. چشم باران تو جمعیت افتاد به جمیل چمانی. پشت سر جمیل، حقگو بود که عینک دودی زده بود.
یار ولی، رو پیادهرو با حسن پنجهسفید بود. هر دو بارانی پوشیده بودند و هر دو سیگار میکشیدند. پنجشنبه، از صبح، بیشتر دکانها و بازار بسته بودند. گروه کثیری از خیابان گشتاسب کج کردند تو باغ شیخ. سیفپور صف اول بود. بچههای دبیرستان شاپور بودند. باران دوید به طرفشان. رسید به سیفپور. دو گروه درهم شدند و شعارها اوج گرفت. صدای انفجار آمد. همه برگشتند طرف صدا. دیدند که چند کامیون ارتشی از طرف خیابان پهلوی میآید.