معرفی و دانلود کتاب صوتی نفوس مرده | نیکلای گوگول | آوانامه

منتقدان، نیکلای گوگول، نویسنده‌ی صاحب‌سبک و نامدار روسی را بنیان‌گذار سبک رئالیسم انتقادی در ادبیات روسیه می‌دانند. او در 22 سالگی نخستین اثر خود را با نام «شب‌ها کنار دهکده‌ی دیکانکا» منتشر کرد که با استقبال غیرمنتظره‌ای روبه‌رو شد. گوگول بیش از چهل سال از زندگی خود را صرف نوشتن آثاری کرد که این‌ها تأثیری غیرقابل‌انکار بر آثار ادبی پس از خود باقی گذاشتند. سبک نگارش او در ابتدای راه شبیه به نویسندگان روسی معاصر خود به نظر می‌رسید؛ اما حتی در آن زمان هم طنز گوگول بسیار پیچیده و نامتعارف بود.

نیکلای گوگول انسان عجیبی‌ بود اما آثار و نبوغش همواره عجیب و نامانوس می‌مانند. (ولادیمیر ناباکوف)

کتاب صوتی نفوس مرده برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان از آن شاهکارهایی محسوب می‌شود که نگاه‌تان را نسبت به دیگر آثار نیز برای همیشه تغییر می‌دهد. (گاردین)

  • از میان تمام شخصیت‌هایی که گوگول در آثار خود آن‌ها را ساخته و پرداخته است، چیچیکوف تصویری از یک انسان پست از خود راضی را به مخاطب می‌نمایاند. او دیگر از زندگی در طبقه‌ی متوسط اجتماع به ستوه رسیده و در تلاش است تا با راهکاری بدیع و عجیب، به کسب ثروت بپردازد. داستان از خلال سوء‌استفاده‌های چیچیکوف، نجیب‌زاده‌ی میانسال از طبقه‌ی متوسط اجتماعی روایت می‌شود که قصد دارد نقشه‌ی عجیب و مرموز خود را برای به دست آوردن «نفوس مرده» اجرا کند. اما این نفوس مرده چه کسانی هستند؟

    شاهکاری در نویسندگی. (Barnes & Noble)

  • با وجود گذشت هجده دهه از انتشار نخستین نسخه‌ی کتاب صوتی نفوس مرده، این اثر همچنان به‌عنوان شاهکاری مسلّم و ماندگار در تاریخ ادبیات روسیه و جهان قلمداد می‌شود. نیکلای گوگول در این رمان پرآوازه ماجرای زندگی مردی را روایت می‌کند که تصمیم می‌گیرد شکاف طبقاتی روسیه را به شیوه‌ای منحصربه‌فرد پر کند و با روشی عجیب به کسب ثروت بپردازد. این اثر تحت عنوان مردگان زرخرید نیز ترجمه شده است. گاردین این اثر را در لیست «1000 رمان که هر شخص باید بخواند» ثبت کرده است.

    درباره‌ی کتاب صوتی نفوس مرده

    نشر صوتی آوانامه با همکاری انتشارات مجید، ترجمه‌ی پرویز شهدی را از این اثر با صدای مهدی قناعت‌پیشه منتشر کرده است.

    اقتباس‌های هنری کتاب صوتی نفوس مرده

    معرفی کتاب صوتی نفوس مرده

    علاقه‌مندان به ادبیات روسیه و مخاطبان جدی و تخصصی ادبیات را به مطالعه‌ی این اثر دعوت می‌کنیم. به هیچ وجه شنیدن این کتاب صوتی را از دست ندهید.

    نیکلای گوگول را بیشتر بشناسیم

    منتقدان در بیان توانایی بی‌بدیل او در داستان‌گویی و طنز بی‌تکراری که ویژگی بارز آثار اوست، ‌اتفاق نظر دارند. از میان داستان‌های او می‌توان به آثاری مانند «شنل، کالاسکه، یاداشت‌های یک دیوانه، دماغ و…» اشاره کرد. دوستی گوگول با پوشکین، این دو غول ادبیات روسیه، تأثیر بزرگ و غیرقابل‌انکارى در زندگى هنری و آثار گوگول بر جای گذاشت.

    در بخشی از کتاب صوتی نفوس مرده می‌شنویم

    رمانی که دست سرد مرگ، دو مرتبه آن را نیمه‌تمام گذاشت. ایده‌ی اول رمان نفوس مرده متعلق به الکساندر پوشکین بود که با گوگول انس و الفت بسیاری داشت. اما اجل به او مهلت نداد ایده‌ی خود را به روی کاغذ بیاورد و بدین ترتیب، نیکلای گوگول تصمیم گرفت پس از مرگ پوشکین، مسئولیت نگارش این اثر را خود به دست بگیرد. اما گویی مرگ سایه‌ی سرد خود را روی صفحه‌های دست‌نویس این رمان افکنده بود و بدین ترتیب گوگول نیز پیش از تکمیل نگارش آن درگذشت و خوانندگان اثر خود را با پرسش‌هایی اساسی درباره‌ی سرنوشت چیچیکوف، قهرمان داستان، تنها گذاشت.

    هیچ سبزه و هیچ درختی میان این توده‌ی کلبه‌ها وجود نداشت، فقط دو زن روستایی با دامن‌های بالازده و تا زانو توی آب به کمک یک چوبدستی تور پاره‌ای را که دو خرچنگ و یک ماهی در آن دیده می‌شدند، از آب بیرون می‌کشیدند. به نظر می‌آمد دو زن با هم مشاجره می‌کنند و به یکدیگر بد و بیراه می‌گویند. کمی دورتر توده انبوهی از درختان کاج لکه‌ای آبی‌رنگ و عبوس روی زمین ایجاد می‌کرد آسمان خاکستری رنگ هم آدم را به یاد اونیفورم‌های کهنه سربازان می‌انداخت و به دلگیری منظره می‌افزود خروسی که به طور معمول پیک اعلام‌کننده‌ی وضعیت آب و هوا بود این چشم‌انداز را کامل می‌کرد. اگرچه پرهای سرش با نوک رقیبان ستیزه‌جو کنده شده بودند، چیزی از درخشندگی پر و بالش کاسته نشده بود و بال‌های پرریخته‌اش را مانند طره‌های موهای بافته شده‌ای به هم می‌زد و فخر می‌فروخت.


    منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D9%86%D9%81%D9%88%D8%B3-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87/book/74223

    استانیسلاوسکی بازیگر و کارگردان صاحب‌سبک تئاتر به همراه میخائیل بولگاکوف در سال 1932 اجرایی با اقتباس از این رمان به روی صحنه‌ی تئاتر هنر مسکو بردند. رادیون شچدرین نیز با الهام از این اثر در سال 1976 یک قطعه‌ی موسیقی در فرم اپرا ساخت. همچنین این رمان در سال 1984 توسط میخائیل شوایتزر اقتباس شد و در قالب یک مینی‌سریال به همین نام در تلویزیون به نمایش درآمد. رادیو بی‌بی‌سی هم از جمله اقتباس‌کنندگان این اثر بود و در سال 2006 این رمان را در قالب یک اجرای صوتی به گوش علاقه‌مندان رساند.

    افتخارات کتاب نفوس مرده

    • اولین رمان مهم روسیه
    • یکی از غیر معمول‌ترین آثار داستانی قرن نوزدهم
    • حضور در لیست 1000 رمان که هر شخص باید بخواند به انتخاب گاردین

    نکوداشت‌های کتاب صوتی نفوس مرده

    • نیکلای گوگول (Nikolai Gogol) در کتاب صوتی نفوس مرده (Dead souls) به شرح سفرها و ماجراهای پاول ایوانوویچ چیچیکوف و رویارویی‌اش با افرادی می‌پردازد که در طول کتاب با آنان ملاقات می‌کند. کسانی که نمایندگان طبقه‌ی اشراف میانه‌ی روسیه‌ی آن زمان به شمار می‌روند. گوگول کار خود را در این رمان «شعری حماسی به نثر» می‌دید. منتقدان اوایل قرن بیستم شروع به پیشنهاد کردند که داستان حاوی عناصری است که ممکن است از کمدی الهی دانته الهام گرفته باشد، اما با گذشت زمان رفته‌رفته این فرضیه رنگ باخت. گوگول در این اثر درخشان خود تصویری فراگیر از سیستم اجتماعی بیمار در روسیه را پس از تهاجم ناموفق فرانسه، برای خوانندگان آشکار می‌کند. وجه متمایزکننده‌ی آثار گوگول با دیگر نویسندگان هم‌رده‌ی خود در این بود که او به‌جای اشاره‌ی صرف به مشکلات، راه‌حل‌هایی برای رفع‌ورجوع آن‌ها ارائه می‌داد.

      رمان گوگول حماسه‌ی باستانی هومر را احیا می‌کند. شما اهمیت آن، شایستگی‌های هنری و گسترده‌ترین دامنه‌ی آن را می‌شناسید. (کنستانتین آکساکوف)

    • اگرچه گوگول هم مانند داستایوفسکی داستان خود را درباره‌ی انسان روس می‌نویسد، اما عیوب، موفقیت‌ها، ترس‌ها و خواسته‌های شخصیت داستان او بی‌شک برای ما مردم خاورمیانه، یا کسانی در قاره‌ها و کشورهای دیگر نیز صدق می‌کند. طنز گزنده و گاه تلخی که از خلال تکاپوی انسان برای دستیابی به ثروت پدیدار می‌شود، دست‌کم در ایرانِ 1401 به همان اندازه شایع است که در روسیه‌ی قرن نوزدهم میلادی رواج داشت. آدم آدم است، اگرچه جغرافیا و زمانه‌ی او تغییر کند. همه‌ی ما آرزوی کامل بودن را داریم و اغلب درمی‌یابیم که اشتیاقمان برای رسیدن به کمالِ آنچه می‌طلبیم، ما را در بحبوحه‌ی میدان نبردی بی‌پایان قرار داده است که برای همیشه ادامه خواهد داشت.

      وضعیت ملک مانیلوفکا چنگی به دل نمی‌زد. خانه‌ی اربابی روی تپه‌ای بنا شده و در معرض همه‌ی بادها بود. دور و برش را هم چمن پژمرده و نزاری پوشانده بود توی این چمن به سبک انگلیسی دو یا سه باغچه‌ی کوچک که در آن‌ها زنبق کاشته بودند و نیز چندتایی درخت اقاقیا با گل‌های زرد، پنج شش اصله درخت سپیدار که هر یک به سویی خم شده و شاخ و برگ‌های اندکشان سر به آسمان کشیده بودند. زیر دوتا از این درخت‌ها آلاچیقی با سقفی گنبدی‌شکل به رنگ سبز و ستون‌های آبی دیده می‌شد که بر پیشانی‌اش این نوشته به چشم می‌خورد: «معبد سیر و سلوک در عالم تنهایی.» کمی پایین‌تر برکه‌ای وجود داشت پوشیده از خزه که زینت کلاسیک باغ‌های به سبک انگلیسی ملاکان ما به شمار می‌رفت. پایین تپه و در دامنه‌های آن کلبه‌های چوبی خاکستری رنگی‌دیده می‌شد که قهرمان ما به دلایلی نامعلوم شروع کرد به شمردن آن‌ها. تعدادشان بیشتر از دویست تا بود.