فرزین جواهر دشتی داستانها و داستانکهای خود را پیرامون این مقولهی رازآلود و شگرف در این کتاب گردآوری کرده است. او با چیرهدستی خود در خلق فضای رئالیسم جادویی، داستانهای این مجموعه را به آثاری شنیدنی تبدیل کرده است. ترکیب رئالیسم جادویی با موضوع مرگ که خود از جادوییترین رئالهای جهان است، سبب شده که ما در کتاب صوتی چند داستان کوتاه دربارهی مرگ و سایر قضایا با آثار منحصربهفردی روبهرو شویم.
اگر به مرگ میاندیشید، شنیدن داستانهای کوتاه این کتاب صوتی را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب صوتی چند داستان کوتاه دربارهی مرگ و سایر قضایا میشنویم
بعد از یه هفته کاملاً عادت کردم. قنبر میگفت خیلی راحت میتونه سرشو روی شکم یکی از اینا بذاره و یه خواب بعدازظهر عالی داشته باشه. بعد با جعفر زدن زیر خنده و گفتن: «نترس! تو هم تا دو سه هفته دیگه از خودمون میشی.» انعام خوب بود. بیشتر وزیر و وکیل میآوردند اینجا. معمولاً اعیان و اشراف چون لازم نبود تا قم یا امامزادهها بروند، اینجا رو ترجیح میدادند. ما هم خیلی تروتمیز بودیم و چون اوقاف بهمون میرسید، اصلاً با سایر جاها قابل قیاس نبودیم. سمت زنونه جدا بود و ما اصلاً اونا رو نمیدیدیم. شب و روز واسه آخوند دعا میکردم که نجاتم داد و این لقمه رو توی سفرهام گذاشت. همه چیز خوب بود تا اون شب کذایی.