معرفی و دانلود کتاب صوتی کاتیا | صادق هدایت | واوخوان

ماجرا حول محور مهندسی اتریشی می‌چرخد با ظاهری متناسب، نسبتاً جوان و به قول نویسنده با «چشمانی به رنگ رود دانوب» که کسی در نگاه اول نمی‌تواند حدس بزند چه سرگذشت پر فراز و نشیبی را در زندان و اسارت پشت سر گذاشته است. داستان از آنجایی شروع می‌شود که این آقای مهندس، در کافه‌ای با راوی داستان گرم صحبت می‌شود تا از سال‌های اسارت در روسیه برایش بگوید و همچنین از لحظه‌ای که «کاتیا» فرشته‌‌‌وار پا به زندگی‌اش گذاشت. صادق هدایت در کتاب صوتی کاتیا، عشق، جنگ، خشونت، امید و ناامیدی را به‌هم می‌آمیزد و معجونی که در نهایت به ما ارائه می‌کند، یکی از آثار درخشان ادبیات معاصر به شمار می‌رود.

لحن عاطفی نویسنده نه‌تنها ظرافت‌های عشق، بلکه احوال زندانیان و روحیات محبوسین را هم به زیبایی در برابرتان مجسم می‌کند. اگرچه عشق درون‌مایه‌ی اصلی این داستان را می‌سازد اما مخاطب تیزبین از زمینه‌ی تاریخی آن نیز غافل نخواهد بود. کتاب صوتی کاتیا را با صدای بهروز رضوی می‌شنوید که به کوشش نشر صوتی واوخوان با همکاری موسسه رها فیلم منتشر شده است.

در نکوداشت کتاب صوتی کاتیا

  • داستان کوتاه «کاتیا» از لحاظ مایه (تِم) و طرح و نقشه (پیرنگ) به داستان کوتاه «اسیر فرانسوی» از مجموعه‌ی زنده‌به‌گور شباهت دارد. زیرا هر دو داستان به شیوه‌ی اول شخص مفرد نوشته شده‌اند و مایه‌ای جنگی و فضایی غیرایرانی دارند. (محمد بهارلو)

کتاب صوتی کاتیا برای چه کسانی مناسب است؟

کتاب صوتی کاتیا داستان عاشقانه‌ی صادق هدایت، روایتگر سرگذشت تلخ مردی است که در سال‌های جنگ جهانی اول در روسیه به اسارت گرفته می‌شود و اکنون از یاد و خاطره‌ی عشق قدیمی خود برایمان می‌گوید. خوب است بدانید که اثر حاضر یکی از داستان‌های کوتاه نویسنده است که پیش از این در کتاب «سگ ولگرد» همراه با هفت داستان دیگر به چاپ رسیده بود.

درباره‌ی کتاب صوتی کاتیا

صادق هدایت، فرزند هدایت قلی‌خان هدایت و عذرا زیورالملوک هدایت، در 28 بهمن 1281 در یک خانواده‌ی قدیمی اشرافی به دنیا آمد. او یکی از بزرگ‌ترین و پرآوازه‌ترین نویسندگان ایرانی معاصر و صاحب آثاری چون «بوف کور» و «سگ ولگرد» است. هدایت معرف سبک مدرنیستی به ادبیات داستانی کشور و از پیشگامان داستان‌نویسی نوین ایران به شمار می‌آید. تعدد تألیفاتی که درباره‌ی آثار و زندگی او منتشر شده نشان از تأثیر ژرف وی بر جریان روشنفکری ایران دارد. نوشته‌های هدایت حاکی از جهان‌بینی عمیقاً بدبینانه‌ی او و عشق وی به ایران است.

معرفی کتاب صوتی کاتیا

زیر یکی از تیرها را که دور از چشم‌انداز پاسبانان بود، محبوسین کنده بودند و ته تیر را بریده بودیم به‌طوری که برداشته و گذاشته می‌شد. هر روز به‌نوبت یکی از ما به‌طور قاچاق می‌رفت و برای دیگران چیزهایی که احتیاج داشتند می‌خرید و می‌آورد. کاغذها را هم او می‌رسانید. باری در کاغذ خودش نوشته بود دوشنبه که روز شنای ما بود من از کنار رودخانه بروم و او به ملاقات من خواهد آمد. گویا عارف برایش گفته بود ما هفته‌ای دو روز حق شنا داشتیم. البته چون این زن خوشگل و خوش‌صحبت بود می‌توانست اجازه‌ی ورود به منطقه‌ی ممنوع را به‌دست بیاورد. اما رابطه داشتن با محبوسین برایش تعریفی نداشت از این جهت این راه به‌نظرش رسیده بود.

طرفداران داستان‌های عاشقانه‌ی فارسی، به‌ویژه شیفتگان آثار صادق هدایت، از شنیدن کتاب صوتی کاتیا بسیار لذت خواهند برد.

با صادق هدایت بیشتر آشنا شویم

قیمت نسخه صوتی


منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%AA%DB%8C%D8%A7/book/73356

باری روز دوشنبه موقعی که ما را از کنار رودخانه می‌بردند من با ترس و لرز به محلی که قرار گذاشته بود رفتم. همین که قدری از میان بیشه گذشتم کاتیا را دیدم. باهم رفتیم کنار رودخانه نشستیم. جنگل سبز و انبوه دور ما را گرفته بود. او باز شروع به صحبت کرد. من فقط دست او را در دستم گرفتم و بوسیدم. کاتیا طاقت نیاورد و خودش را در آغوش من انداخت. او خودش را تسلیم کرد، در صورتی که من هیچ‌وقت تصورش را به خودم راه نداده بودم، چون او برای من یک موجود مقدس دست‌نزدنی بود!

فهرست مطالب کتاب صوتی

مشخصات کتاب صوتی

«سه قطره خون»، «داش آکل» و «اوسانه» عناوین دیگر آثار این نویسنده هستند.

در بخشی از کتاب صوتی کاتیا می‌شنویم

زندگی مهندس اتریشی پس از ملاقات با کاتیا به دو نیمه تقسم می‌شود: قبل از کاتیا و بعد از او. کاتیا تنها زنی است که در سال‌های زندان توانسته به مهندس نزدیک شود و تأثیری بر روح و روان او بگذارد که سال‌ها پایدار بماند. در سرمای سوزناک سیبری، در حضور سربازانی که تفنگ‌به‌دست بر رفتار و حرکات زندانیان نظارت دارند تنها دلخوشی مهندس دیدار هرچند کوتاه با کاتیا بود. این زن برای او به موجودی مقدس تبدیل شده بود که حتی لمس کردن او ممنوع می‌نمود. زندان که به خودی‌خود دشوار است، با یاد و فکر کاتیا دشوارتر هم شده بود. مهندس اتریشی دیگر نمی‌توانست دوری از کاتیا را طاقت بیاورد و می‌خواست هر طور شده در کنار او زندگی کند و به همین خاطر دست به کاری خطرناک زد!