جلال آل احمد در این داستان، ذهنیت یک دختر سنتی را به‌شکلی بسیار دقیق و صریح ترسیم می‌کند و از این راه نشان می‌دهد که جامعه‌ی مردسالار و پدرسالار ایران چگونه توانسته زنان را سرکوب کند و آن‌ها را موجوداتی بدون هویت، بدون حق اعتراض و ستم‌پذیر بار بیاورد.
قیمت نسخه صوتی
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87/book/79755
آبدارباشی شب‌های روضه همان طرف، توی تاریکی، پشت گلدان‌ها ایستاده بود و نماز می‌خواند و من فقط صدایش را می‌شنیدم که نمازش را بلندبلند می‌خواند. چه قدر دلم می‌خواست نمازم را بلندبلند بخوانم. چه آرزوی عجیبی بود! از وقتی که نماز خواندن را یاد گرفته بودم، درست یادم است، این آرزو همین طور در دلم مانده بود و خیال هم نمی‌کردم این آرزو عملی بشود. عاقبت هم نشد.
جلال آل احمد نویسنده و مترجم برجسته‌ی ایرانی‌ست. او در اغلب داستان‌هایش دیدی انتقادی به جامعه‌ی سنتی و محروم ایران داشت و به‌طور ویژه به نقش زن در جامعه می‌پرداخت. زنی که با اینکه بخشی از جامعه بود، هیچ سهمی از آن نداشت و توسط جامعه و سنت‌های مردسالار سرکوب می‌شد. زنان در داستان‌های جلال آل احمد، بر خلاف آنچه در آثار دیگر نویسندگان ایرانی می‌بینیم، نه در فکر هم‌آغوشی‌اند و نه به عشق‌های رمانتیک می‌اندیشند. آن‌ها خود را حقیر می‌دانند و هیچ هویت و جایگاهی برای خود قائل نیستند. در داستان صوتی گناه که یکی از داستان‌های کتاب «سه‌تار» است، جلال آل احمد نگاهی انتقادی به سنت‌های پدرسالار جامعه‌ی ایران می‌اندازد.
در داستان گناه، زنی به یادآوری دورانی که در آن ده دوازده سال بیشتر سن نداشت می‌پردازد و خاطرات مجالس روضه‌خوانی که در خانه‌شان برگزار می‌شد را تعریف می‌کند. در طول داستان، ما با اسم یا هویت دختر آشنا نمی‌شویم، اما جلال آل احمد با مهارتی مثال‌زدنی، جهان درونی و وسوسه‌های پنهان این دختر را روایت می‌کند و از این راه، سنت‌های حاکم بر جامعه را به پرسش می‌کشد.
این کتاب صوتی، توسط نشر صوتی نوین کتاب گویا و با گویندگی شهین نجف زاده تهیه شده است.
اگر به داستان‌های کوتاه ایرانی و آثار جلال آل احمد علاقه‌مندید شنیدن این کتاب صوتی به شما پیشنهاد می‌شود.
کتاب صوتی گناه، داستانی کوتاه از جلال آل احمد است که در آن خصوصی‌ترین و پنهان‌ترین احساسات دختربچه‌ای دوازده‌ساله را به تصویر می‌کشد؛ دختری که به‌زعم خودش وسوسه‌ی گناهی ذهنش را درگیر کرده است و نمی‌تواند از فکر آن بیرون برود. جلال در این داستان کوتاه، به شکلی استادانه محرومیت‌ها و محدودیت‌های زنان در جامعه‌ی ایران را مورد انتقاد قرار می‌دهد.