معرفی و دانلود کتاب فریب خورده | جویس اتکینز | نشر چشمه

منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%A8-%D8%AE%D9%88%D8%B1%D8%AF%D9%87/book/76608

در کتاب فریب خورده از جویس اتکینز با مردی آشنا می‌شویم که زنش را کتک می‌زند و همسرش نیز برای رهایی از دست او هیچ راهی ندارد. ناگهان شبی زن به این فکر می‌افتد که شاید معامله با شیطان، او را از این مخصمه نجات دهد. در نمایشنامه‌ی نامبرده، سرنوشت این زن و شوهر مشخص می‌شود.

درباره‌ی کتاب فریب‌خورده

مود: [با استهزا دوباره رو بر مى‌گرداند.] مزخرف نگو، مامى‌جان! مى‌شه بگى من چه‌طور مى‌تونستم اون رو دچار سکته‌ى مغزى کنم، هان؟ مى‌تونستم؟

مود: [رو بر مى‌گرداند.] شاید آره… شاید هم نه…

تام در گذشته زنش را کتک می‌زده است و همسر او، مود، همیشه دوست داشته زودتر از شر تام خلاص شود. برای همین مود یک شب با وجود زخم‌های پشت کمر و صورتش، به تپه‌ای می‌رود که شیطان‌پرستان به آن‌جا می‌رفته‌اند. او از شیطان خواسته‌ای دارد؛ خواسته‌ای که سه روز بعد برآورده می‌شود؛ اما شیطان در قبال برآورده کردن آرزوی مود، از او چه می‌خواهد؟

اون دیگه حتى نمى‌تونه مثل سابق عصاش رو بکوبه کف اتاق و من رو صدا بزنه!

کارى‌ت نمى‌کنند، فقط مى‌گیرند‌ت… مى‌گیرند‌ت!

کتاب فریب‌خورده را با ترجمه‌ی هوشنگ حسامی بخوانید تا بقیه‌ی ماجرا را بفهمید. این کتاب از جویس اتکینز جلد چهل‌وپنجم مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه نشر چشمه است.

مجموعه‌ کتاب تجربه‌های کوتاه

خانم فارار: نه، اما آخه…

مود: چرا، ایشون کرده. توُ همین اتاق انداخت‌م رو زمین، با سر خوردم به پیش‌بخارى، همون‌جا ول‌م کرد رفت؛ وقتى به خودم اومدم، دیدم صورت‌م غرق خون ئه، درست نمى‌تونستم سر پا وایستم. گفتم: «تلافى‌ش رو سرت در مى‌آرم، تام فارار تلافى‌ش رو سرت در مى‌آرم. از این کارت پشیمون مى‌شى.» این کار رو هم کردم، گفتم و کردم.

خانم فارار: [مى‌ایستد و خیره در چشمان مود نگاه مى‌کند.] تو این بلا رو سرش آوردى؟ آره؟

خانم فارار: [با گریه می‌گوید:] تو زن بد و خبیثى هستى، مود فارار. من همیشه گفته‌م. وقتى تام ازدواج مى‌کرد به‌ش گفتم…

مود: [میان حرف او می‌پرد.] خفه شو! انتقام‌م رو گرفتم، حالى‌ت ئه؟ دیگه نمى‌تونه دست روم بلند کنه! دیگه نمى‌تونه چپ‌وراست دستور بده! دیگه نمى‌تونه سرم داد بکشه! حالا همه‌کاره من ام!