در این سلسله جلسات، مسئلهٔ فطرت، فطری بودن دین و اهمیت آن در اسلام شناسی و خداشناسی مطرح شده است و اطلاعات بسیار خوبی را درباره ی این موضوع مهم در اختیار شما می گذارد. ساختار کتاب به این شکل طراحی شده است که در هر بخش (جلسه سخنرانی) یکی از موضوعات فرعی مرتبط با فطرت و نقش آن را در دین می خوانید و در پایان هر بخش، با پرسش و پاسخ هایی روبه رو می شوید که تفهیم مطالب را برای شما آسان تر می کند. با خواندن این اثر، افق های جدیدی از آرای مرتضی مطهری درباره ی مسئله فطری بودن دین، به روی شما گشوده می شود.
کتاب فطری بودن دین برای چه کسانی مناسب است؟
البته ممکن است کسی قائل به دین باشد، قائل به فطری بودنش نباشد. لازمه قائل به دین شدن، قائل شدن به فطری بودنش نیست ولی قرآن می گوید دین، فطری هم هست. آیا دین یک مقوله ای است که فقط پیغمبران از جانب خدا برای بشر آورده اند در صورتی که بشر در عمق روح و در سرشت خودش یک حالت بی تفاوتی راجع به دین و بی دینی دارد؟ پیغمبران که آمدند برای مردم دین آوردند، این حالت ثانوی مردم شد دینداری؛ اگر هم نیاورده بودند، اصلاً بشر به فکر دین نمی افتاد و در جست وجوی دین به هیچ شکل نمی بود؟
فهرست مطالب کتاب
همهٔ کسانی که به موضوعات جهان بینی اسلامی علاقه مندند و یا می خواهند اطلاعات خود را در زمینهٔ فطرت و شناخت دین اسلام تکمیل کنند، از خواندن کتاب فطری بودن دین بهره می برند.
با مرتضی مطهری بیشتر آشنا شویم
در باب فطرت که مسلّم مربوط به امور روانی و روحی می شود، قهراً سؤال به این صورت مطرح خواهد شد که آیا مسائل مربوط به روان انسان همه اکتسابی است و اصلاً غیر اکتسابی ما چیزی نداریم؟ یعنی انسان وقتی به این دنیا می آید به تعبیری که قبلاً به مناسبت صبغة الله عرض کردیم بی رنگِ بی رنگ به دنیا می آید، مثل یک صفحه سفید کاغذ که هیچ نقشی نه بالقوه و نه بالفعل، نه از گرایش ها و نه از درک ها و آگاهی ها در آن نیست؛ یک صفحه ساده بی رنگ. هر گرایشی که در انسان پیدا می شود محیط اجتماعی یا محیط طبیعی به او داده است و هر اطلاع و آگاهی و هر فکری که در انسان پیدا می شود نیز از خارج به او داده اند؛ یعنی وضع شرایط خارجی اقتضاء کرده که چنین ادراکی و چنین فکری داشته باشد. اگر این شرایط بیرونی عوض شده بود، درست عکس این قضاوت می کرد، عکس این تمایلات داشت. پس نقطه مقابل فطری، اکتسابی است.
مرتضی مطهری در کتاب فطری بودن دین به شکل مفصل به این موضوع پرداخته و مجموعه ای از آرا و عقاید خود را در این اثر ارائه کرده است. این کتاب حاصل شش جلسه بحث، گفت وگو و نقد استاد مطهری با انجمن اسلامی پزشکان است که در سال 1355 صورت گرفته است.
نقطه مقابل فطرت چیست؟ خود فطرت چیست و نقطه مقابلش چیست؟ چون تا انسان نقطه مقابل فطرت را بیان نکند، خود فطرت هم آنچنان که باید شناخته نمی شود. نقطه مقابل فطرت این است که هیچ چیزِ انسان نیست مگر آنکه اکتسابی است. از نظر جسمانی شکی نیست که بسیاری از خصلت های انسان، خصلت های طبیعی است. آنجا کلمه «فطرت» نمی گویند، کلمه «طبیعت» می گویند. تمام آن چیزهایی که به نوعیت انسان مربوط می شود و موروثی است و از پدر و مادر به ارث می برد، بدون شک اکتسابی نیست؛ یعنی اگر انسان مثلاً یک موجود مستقیم القامه است، قدرت بر تکلم دارد و چشم هایش به این خصوصیات هست، همه این ها یک سلسله امور طبیعی است. «طبیعی است» یعنی در به وجودآمدن این ها انسان دخالت ندارد، خود فرد این ها را کسب نکرده و به طور طبیعی انسان دارا شده است.
دین و فطری بودن آن یکی از مباحث مهم در شناخت ادیان و به ویژه دین اسلام است که اندیشمندان مختلفی به آن پرداخته اند. از آنجایی که موضوع فطرت، مبنای جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی را تشکیل می دهد، مطرح شدن و بررسی آن می تواند شناخت دین را در افراد کامل تر کند و روشنگر مسیر آن ها باشد. فطرت مبحث گسترده ای در تعلیمات دینی است و به ذاتی بودن یک مسئله اشاره می کند. بنابراین مسئله فطری بودن دین، این حقیقت را در برمی گیرد که گرایش به خداشناسی و پیروی از اصول خاصی که با نام دین وجود دارد، از ذات و درون انسان سرچشمه می گیرد.