مارکسیسم در بدو تولد فلسفهای انقلابی بود؛ آموزهای جذاب و پرشور که تودههای تحت ستم را به خیزش علیه نظام سلطه و استثمار دعوت میکرد. با این همه مارکسیسم فرازوفرودهای بسیاری را به خود دیده است. این نکتهای مسلم است که هرگز خوانشی واحد از مارکسیسم وجود نداشته. به واقع آنچه وجود داشته، نه فلسفهای یکّه و یگانه به نام مارکسیسم، بلکه قرائتهایی متفاوت و بعضاً متضاد از ایدئولوژی تدوینشده به وسیلهی کارل مارکس بوده است.
دیوید رنتن (David Renton) متولد سال 1972 و زادهی شهر لندن است. او ایام کودکی را در آفریقای جنوبی سپرده کرده. رنتن از سن هجدهسالگی به سوسیالیسم گرایش پیدا کرد. او در دو دانشگاه آکسفورد و شفیلد درس خوانده و در دانشگاههای رودز، ناتینگهم ترنت، اِج هیل و ساندرلند تدریس نموده است. عمدهی شهرت دیوید رنتن مرهون آثار تألیفی وی در حیطههای سیاست، تاریخ و جامعهشناسی است. از میان آثار پرشمار او میتوان به عناوین پیش رو اشاره نمود: «مارکسیسم دگراندیش»، «کوررنگی: نژاد و مهاجرت در شمال شرق انگلستان»، «وقتی دستها را بههم ساییدیم: جمعیت ضدنازی»، «فاشیسم»، «فاشیسم بریتانیایی، جنبش کارگری و دولت»، «رویکردهای تازه به تاریخ سوسیالیستی»، «حزب کمونیست از 1920»، «نظر مارکس دربارهی جهانیسازی»، «این بازی خشن: فاشیسم و ضدفاشیسم»، «تاریخ اجتماعی لیورپول» و «نظر و عمل فاشیسم».
حزب سوسیال دموکرات با آن تأکید صوریاش بر نیاز به سرنگونی انقلابی سرمایهداری متولی مارکسیسم سنتی در کلِ بینالملل به شمار میرفت. اس. پی. دی. بیش از صد هزار عضو داشت و یکصد روزنامه منتشر میکرد؛ میلیونها پشتیبان را در اتحادیههای صنفی سازمان میداد و دومین حزب بزرگ در مجلس آلمان بود. چهرهی غالب در زندگی نظری اس. پی. دی. کارل کائوتسکی بود که به «پاپِ مارکسیسم» شهرت داشت. کائوتسکی از شهرتی عظیم برخوردار بود؛ او به فریدریش انگلس نزدیک بود و پس از مرگِ انگلس مسئولیت چاپ و انتشارِ بسیاری از دستنوشتههای مارکس را به عهدهی او گذاشتند. کائوتسکی که مورداحترام همهی جناحهای بینالمللِ سوسیالیستی بود کسی شمرده میشد که میبایست از مارکسیسم در برابر حملههای رویزیونیستها بهویژه ادوارد برنشتاین به دفاع برخیزد؛ برنشتاین کارزاری را برای تبدیل حزب سوسیالدموکراسی آلمان به یک سازمانِ آشکارا رفورمیستی به راه انداخته بود.