ادوارد مورگان فورستر (که از این پس، به تبعیت از روال مرسوم، او را ای. ام. فورستر میخوانیم) یکی از نویسندگان نامآشنای ادبیات معاصر انگلستان است. در ایران این نویسنده را بیش از همه با کتاب «گذری به هند» میشناسیم؛ رمانی حجیم و مفصل که نه فقط برترین عنوان در کارنامهی ادبی نویسنده، بلکه یکی از مطرحترین و پرفروشترین رمانهای جهان در طول سدهی بیستم است. با این همه نباید تحت تأثیرِ جاذبه و عظمت این اثر، از توجه به دیگر نوشتههای ای. ام. فورستر، خصوصاً داستانهای کوتاه او، غافل شویم.
در کتاب ماشین میایستد و چند داستان دیگر (The Machine Stops) مخاطب یازده داستان کوتاه از ای. ام. فورستر خواهید بود که جملگی از فضایی خیالی برخوردار بوده و از مایهها و مؤلفههای ژانر علمی – تخیلی آکندهاند. ای. ام. فورستر در این یازده داستان کوتاه که همگی پیش از آغاز جنگ جهانی اول به رشتهی تحریر درآمدهاند، به روایتِ چالشهای پیش روی انسان در جهانِ علمزدهی آینده پرداخته و به سان نویسندگانی چون آلدوس هاکسلی و جورج اورول، نگرشی انتقادی در باب حوادثی که در پیش میانگاشته، ارائه نموده است.
علاقهمندان به ادبیات مدرن انگلستان، دوستداران داستانهای کوتاه و طرفداران آثارِ متعلق به ژانر علمی – تخیلی، سه گروه از مخاطبینیاند که قصههای حاضر در کتاب ماشین میایستد و چند داستان دیگر را باب طبع خود خواهند یافت.
با ادوارد مورگان فورستر بیشتر آشنا شویم
تحصیلات ابتدایی ای. ام. فورستر در مدرسهی ملی تنبریج سپری شد. فورستر در دو رمان مشهور خود با عناوین «آن سوی حریم فرشتگان» و «طولانیترین سفر» به انتقاد از دستاندرکاران و البته، فارغالتحصیلان این مدرسه پرداخته و از کوتهبینی، انضباط سخت و ناانسانی، و عدم همبستگی و درک متقابلِ حاکم بر فضای آن، شکایت سر داده است.
داستان ماشین میایستد الهامبخش خلق آثاری چند در حوزهی سینما و تلویزیون بوده است؛ از جمله فیلمی کوتاه با همین عنوان که نخستین بار در سال 2009 به اکران عمومی درآمد.
نکوداشتهای کتاب ماشین میایستد و چند داستان دیگر
– آیندهنگری ژرف ای. ام. فورستر در داستان ماشین میایستد، در زمان خود بسیار عجیب و بدیع به نظر میرسید. (The Guardian)
– کتاب ماشین میایستد همپایهی آثار پادآرمانشهری آلدوس هاکسلی و جورج اورول است. (The York Press)
کتاب ماشین میایستد و چند داستان دیگر مناسب چه کسانی است؟
او اول از شب، ستارهها و سیارههای بالای سرش، از انبوه سوسکهای شبتاب زیر پایش، از دریای نادیدنی زیر سوسکهای شبتاب، از صخرههای بزرگ پوشیده از شقایقها و صدفهایی که در دریای نادیدنی در خواب بودند، حرف زد. از رودخانهها و آبشارها، خوشههای رسیدۀ انگور، نوک آتشفشانی کوه وِزوویوس و مجراهای آتشین پنهان بخارزای آن گفت و از هزاران مارمولکی که در شکافهای زمین مرطوب چنبره زده بودند و از بارش برگهای رز سفید که در میان موهایش به هم گره خورده بودند.
تحصیلات آکادمیک ای. ام. فورستر در کالج کینگس (از کالجهای مشهور دانشگاه کمبریج) پی گرفته شد. در محیط پرصفا و مساعد دانشگاه کمبریج، فورستر برای نخستین بار در طول زندگی خویش، روح حیات و جوانی را احساس کرد. او در رمان طولانیترین سفر تصویری بهغایت خوش و دلپذیر از زندگی خود در ایام دانشجویی به دست داده است. در همین دانشگاه بود که او به اجتماعات ادبی راه پیدا کرد و با بسیاری از ادیبان و سخنشناسان بزرگ وقت، از جمله ویرجینیا وولف و همسرش، لئونارد وولف، دوستیهایی ماندگار بههم زد.
به سال 1912، ای. ام. فورستر برای نخستین بار به سرزمین هندوستان سفر کرد. همزمان با آغاز جنگ جهانی اول در مصر مشغول خدمت شد و سپس، در سال 1921، مجدداً به هند رفت و این بار داستان سیاحت خود در این سرزمین را در قالب اثری با عنوان «تپهی دوی» شرح داد؛ کتابی که بعدها پایهی نگارش شاهکار بزرگ و بیبدیلش، رمان «گذری به هند»، گشت.
ای. ام. فورستر به سال 1970، پس از عمری فعالیت فکری و ادبی درخشان، روی در نقاب خاک کشید. امروزه از این نویسنده به عنوان یکی از بزرگترین داستاننویسان معاصر یاد میشود. کتاب گذری به هند فورستر که پیشتر از آن با عنوان شاهکار نویسنده یاد کردیم، به اغلب زبانهای مهم دنیا ترجمه شده و در نسخههای میلیونی به فروش رفته است. از دیگر آثار مهم ای. ام. فورستر که اشاره بدان واجب است، کتابی است با عنوان «جنبههای رمان»؛ اثری خواندنی که در آن نظریات بدیع فورستر در باب گونهی ادبی رمان با زبانی شیوا و همهفهم مطرح شده است.
در بخشی از کتاب ماشین میایستد و چند داستان دیگر میخوانیم
ادوارد مورگان فورستر (E. M. Forster) در سال 1879، در خانوادهای متوسط دیده به دنیا گشود. سن چندانی نداشت که پدرش را که نقاشی بااستعداد و آموزگاری توانا بود، از دست داد. پس از درگذشت پدر ایام برای فورستر و خانواده به سختی گذشت. چه، پدر از مال دنیا چیز درخوری برای فرزندان به جا نگذاشته بود. اگرچه مدتی بعد، عمهی بزرگ فورستر ارثیهای بالغ بر هشت هزار پوند برای برادرزادگان خود به جا گذاشت و اینچنین، ای. ام. فورستر جوان را از حیث مادی بینیاز گردانید.
مثلاً در داستان ماشین میایستد از همین مجموعه، مخاطب روایتی آخرالزمانی خواهیم بود که وقایع آن در آیندهای دور رخ میدهد. در این داستان جهانی را مییابیم که تحت سیطرهی ماشینها درآمده؛ دنیایی هولناک که آدمی در آن به غایتِ ازخودبیگانگی رسیده است. قهرمان این داستان «کیونو» نام دارد؛ مردی جسور که با دهنکجی به قوانین حاکم بر جهان ماشینها، آغاز فاجعهای عظیم را رقم میزند. (خود فورستر در پیشگفتارش بر کتاب حاضر، داستان ماشین میایستد را «واکنشی به آرمانشهری که اچ. جی. ولز در یکی از آثار اولیهاش به تصویر کشیده» خوانده است.)
و بعد، یوستیس به شعرهای بیمایۀ محاورهای ترحمبرانگیزش که تنها شیوۀ بیانش بود، ادامه داد «و بعد انسانها، اما من نمیتوانم از کار آنها سر دربیاورم.»