
خاطرهی مرد عتیقهفروش دربارهی پیرمردی نابیناست و به سالهای سراسر بحران و رکود پس از جنگ جهانی بازمیگردد. این خاطره مربوط به دهه 1920 میلادی است؛ زمانی که آلمان از نظر اقتصادی در گردنهی تاریخی بسیار دشواری قرار داشت و بسیاری از مردم به نان شب خود محتاج بودند. یکی از این خانوادهها که اعضای آن زندگی مشقتباری را میگذراندند، خانوادهی این پیرمرد نابینا بود.
داستان کتاب مجموعهی نامرئی (Unsichtbaren sammlung) نوشتهی اشتفان تسوایگ (Stefan Zweig) در قطاری به مقصد درسدن، شهری در غرب کشور آلمان آغاز میشود. سفری که در آن دو مرد غریبه با یکدیگر آشنا میشوند و در ادامه مخاطب را نیز با خود به سوی مقصدی غیرمنتظره همراه میسازند. یکی از این دو مرد، عتیقهفروشی خبره در برلین است و در طول کتاب، درصدد آن برمیآید که خاطرهای عجیب و پرسشبرانگیز را از زندگیاش برای همسفر غریبهی خود روایت کند.
معرفی کتاب مجموعهی نامرئی
قیمت نسخه الکترونیک
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D8%B1%D8%A6%DB%8C/book/76567
مغازهى ما بدون اغراق با این مشترى نزدیک به شصتسال مکاتبه داشت. او از پدر و پدربزرگ من خرید کرده بود. ولى به یاد نداشتم در طول سىوهفتسال مدیریت من حتى یکبار هم به مغازهى ما آمده باشد. همه چیز خبر از آن مىداد که او پیرمردى غیرعادى است. او مىتوانست یکى از آن آلمانىهائى باشد که همچون نمونهئى کمیاب از دوستداران منسل یا اشپیتسوگِ نقاش در گوشهوکنار شهرهاى کوچک در عین بىنامونشانى به حیات خود ادامه مىدهند. نامههایش همه به خط خوش نوشته شده بودند، یکى پاکیزهتر از دیگرى. زیرِ ارقام با خطکش و جوهر قرمز خط کشیده بود، و براى پرهیز از هرگونه خطا، هر رقم را دوبار قید کرده بود. این مشخصات و اینکه تمامى نامهها را روى کاغذ باطله نوشته و از پاکتهاى دستدوم استفاده کرده بود، نشان مىداد که او به گونهئى اصلاحناپذیر صرفهجو و حتى خسیس است.
داستانی کوتاه و خواندنی از ادبیات قرن بیستم آلمان. اشتفان تسوایگ در کتاب مجموعهی نامرئی داستان دو همسفر را روایت میکند که در قطاری به مقصد درسدن با یکدیگر آشنا میشوند و ما از خلال گفتوگوی آنهاست که با ماجرایی عجیب روبهرو میشویم.
دربارهی کتاب مجموعهی نامرئی
هریک از این نامههاى عجیب را با ذکر نام و عنوان پُر طول و تفصیل خود «کارمند بازنشستهى اقتصاد و جنگلدارى، سروان بازنشسته، دارندهى نشان صلیب آهنین درجهیک» امضا کرده بود. بنابراین، مىبایست این سرباز پیرِ سالهاى هفتاد در صورت زندهبودن سنى حدود هشتادسال داشته باشد. ولى پیدا بود که این پیرمرد غیرعادى و بهشدت صرفهجو در مقام دارندهى مجموعهئى نفیس از باسمههاى قدیمى، از هوشمندىئى خاص، شناختى درخشان، و سلیقهئى عالى برخوردار است.