اِما روبنده را به زیر کشید و در پى فرانس از درشکه پیاده شد. هنوز کاملاً پیاده نشده بود که باد تندى به صورتاش خورد. اعتراضکنان گفت: «به این مىگویى نهچندان شدید؟»
در نقطهی اوج داستان، حادثهای رخ میدهد. تصادفی که سبب میشود اِما بیش از پیش متوجه درونیترین عواطف و احساسات خود شود. در این قسمت داستان با تغییر زاویه دید به اِما متمرکز میشود. ترسها، احساس انزجار، تنهایی، عشق و شرمندگی در سرتاسر داستان بنمایهی اصلی داستان است. خواننده در مدت کوتاهی تمامی این احساسات را تجربه میکند و قبل از قضاوت شخصیتها به روانکاوی آنها میپردازد.
«کجا هستیم؟»
کتاب مردهها سکوت میکنند نوشتهی آرتور شنیتسلر، رمانی جذاب و خواندنی است که شما را تا انتهای داستان به دنبال خود میکشاند. این کتاب ماجرای یک عشق نهانی را روایت میکند که یک حادثه سبب تغییر روند آن میشود. این رمان به خاطر پرداختن به درونیترین لایههای ذهنی شخصیتها و گرههای رفتاری بسیار موردتوجه پژوهشگران و روانکاوان قرار گرفته است.
دربارهی کتاب مردهها سکوت نمیکنند
«نزدیک پل. باد هم دیگر چندان شدید نیست بهتر است کمى قدم بزنیم. موقع درشکهسوارى نمىشود خوب حرف زد.»
کتاب مردهها سکوت میکنند به ما نشان میدهد که روابط انسانی گاه پیچیدهتر از چیزی هستند که نشان میدهند. بهراحتی نمیتوان قضاوتشان کرد و بر اساس حکمی کُلی دربارهی آن نظر داد. این کتاب ازنظر بسیاری از پژوهشگران کتابی روانکاوانه است؛ چراکه میتوان نشانههایی از پژوهشهای زیگموند فروید و همکارش جوزف بروئر که در روانکاوی پیشرو بودند را یافت. قسمت دوم داستان درونیات اِما را بسیار واضح و شفاف تصویر میکند؛ گویی به ناخودآگاه اِما دسترسی یافتهایم، بخش جدیدی از پیچیدگی داستان بر ما افشا میشود. همچنین در این داستان تمامی مکانها نیز مهم هستند چراکه شنیتسلر با استفاده از مکانهای خاص سعی در القای پیامی نهفته دارد. استفاده از المانهایی همچون نور و تاریکی به ما در درک بهتر شخصیت و ناخودآگاه اما کمک میکند.
کتاب مردهها سکوت میکنند با ترجمهی علیاصغر حداد توسط نشر چشمه منتشر گردیده و در اختیار شماست.
دربارهی مجموعه کتابهای تجربههای کوتاه
کتاب مردهها سکوت میکنند به تمام علاقهمندان به رمان و داستانهای کوتاه خارجی پیشنهاد میشود؛ همینطور به کسانی که به داستانهای روانکاوانه علاقه دارند این داستان را جذاب خواهند یافت.
با آرتور شنیتسلر بیشتر آشنا شویم
از کتاب مردهها سکوت میکنند در سال 1912 فیلمی به کارگردانی ولفگانگ لسووسکی با همین نام ساخته شد. همچنین در سال 2015 نیز فیلمی کوتاه با اقتباس از این داستان ساخته شد که با تغییراتی نسبت به اصل داستان همراه بود.
نکوداشتهای کتاب مردهها سکوت میکنند
-
در داستانهای شنیتسلر میتوانید بفهمید که واقعیت چقدر شکننده است. (داچلند فانک)
کتاب مردهها سکوت میکنند مناسب چه کسانی است؟
میتوان داستان شنیتسلر را شاهکاری تمامعیار دانست. (پیتر نانسن)
قدمزنان راه افتادند. تا وقتى پل با شیب ملایم رو به بالا مىرفت حرفى نزدند. وقتى غلغل آب را زیر پاى خود شنیدند، لحظهای ایستادند. دور و برشان را تاریکى ژرفى فرا گرفته بود. رودخانهای بزرگ، با رنگى تیره، تا مرزهایی نامعلوم مىگسترد. چشمشان در دوردست به چراغهاى سرخگونى افتاد که به نظر مىرسید بر فراز آب معلقاند و عکس آنها روى آب افتاده است. از ساحلى که پشت سر گذاشته بودند، رگههاى لرزان نور بر سطح آب مىافتاد و در سوى دیگر چنان بود که گویى رودخانه در دل علفزار محو مىشود. از دور صداى رعد به گوش مىرسید و صدا هر لحظه نزدیکتر مىشد. هردو بىاراده به سویی چشم دوختند که نورهاى سرخگون سوسو مىزدند. گاهى ناگهان قطارى از تاریکى بیرون مىآمد و با پنجرههاى روشن از زیر قوس پل مىگذشت و مىرفت تا لحظهای دیگر دوباره در دل شب ناپدید شود. رفتهرفته صداى رعد فرو نشست. خاموشى همهجا را فرا گرفت. فقط گاهى صداى باد به گوش مىرسید.
پس از انتشار کتاب «ستوان گوس تل»، داستانی که در آن هنجارهای افسران اتریش به باد انتقاد گرفته شده بود، ارتش درجهی افسری را که شنیتسلر بهعنوان پزشک ذخیره دریافت کرده بود، از او پس گرفت. آرتور شنیتسلر در سال 1931 در سن 69 سالگی چشم از دنیا فروبست. از کتابهای آرتور شنیتسلر میتوان به «گریز به تاریکی»، «مردن»، «دیگری» و «بئاتریس» اشاره کرد که به فارسی نیز ترجمه شدهاند.
در بخشی از کتاب مردهها سکوت میکنند میخوانیم
بسیاری از شما در طول روز فرصت مطالعه یک رمان بلند را پیدا نمیکنید یا کتابها نیمهخوانده باقی میمانند. راهحل این موضوع روی آوردن به آثار کمحجم و کمورق است که میتوان آنها را به سادگی مطالعه کرد. این مجموعه بهترین فرصت را برای شما عاشقان کتاب فراهم میکند تا در وقتهای کم خود از شاهکارهای تاریخ ادبیات جهان و تاریخ نمایش لذت ببرید.
اقتباسهای سینمایی از کتاب مردهها سکوت میکنند
معرفی کتاب مردهها سکوت میکنند
آرتور شنیتسلر در سال 1862 میلادی در وین به دنیا آمد. او پسر حنجرهشناس برجستهی مجارستانی، یوهان شنیتسلر (1835-1893) و لوئیز مارکبریتر (1838-1911)، دختر پزشک وینی فیلیپ مارکبریتر بود. در سال 1879 شنیتسلر تحصیل در رشته پزشکی را در دانشگاه وین آغاز و در سال 1885 دکترای پزشکی خود را دریافت کرد. او کار خود را در بیمارستان عمومی وین آغاز کرد، اما درنهایت، طبابت را به خاطر نویسندگی کنار گذاشت. شنیتسلر در کنار هوگو فون هوفمنزتال و ریشارد بر-هوفمن از نمایندگان اصلی «وین جوان» و «وین مدرن» محسوب میشد. از آغاز قرن بیستم، نمایشنامههای او بیش از آثار هر نمایشنامهنویس دیگری در تئاترهای آلمانیزبان به اجرا در میآمد. او را یکی از سرسختترین منتقدان جامعهی امپراتوری اتریش-مجارستان در حولوحوش قرن بیستم میشناسند.
مرد بازوى او را گرفت. رو به سوى درشکهچى کرد و گفت: «از پشت سر بیایید.»
فرانس در پى سکوتى طولانى گفت: «بیا از اینجا برویم.»
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7-%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF/book/76594
داستان کتاب مردهها سکوت نمیکنند دربارهی زندگی زنی متأهل و دارای فرزند به نام اِما است؛ اما بهصورت پنهانی با مردی به نام فرانس دیدار میکند و رابطهی آنها سالهاست که ادامه دارد. شخصیت اِما دارای پیچیدگیهایی است که نویسنده آن را بهخوبی تصویرسازی میکند. شنیتسلر در این داستان بهقدری در ساختن شخصیتها، روابط، تفکرات و رفتارها خوب عمل میکند که در تمام لحظات روایت داستان، ناخودآگاه خود را در کنه داستان فرورفته میبینیم، خود را بهجای شخصیتها میگذاریم و از زاویه دید آنها به دنیایشان نگاه میکنیم.
کتاب مردهها سکوت میکنند (die toten schweigen) نوشتهی آرتور شنیتسلر (arthur Schnitzler) ماجرا را در قسمت اول از زبان فرانتس بیان میکند. فرانتس معشوقهی اِما زن متأهلی است که سالهاست با او ارتباط دارد. فرانتس از اما میخواهد که زندگیاش را رها کند و به پیش او نقلمکان کند؛ اِما زنی بسیار محتاط است که پس از سالها این رابطهی خارج از عرف را از دید همه پنهان کرده است.
شاهکاری در تاریخ ادبیات. (گیورگ براندس)