«تو راه. الان میرسم. اوضاعش بهتره؟»
کامران محمدی رماننویس معاصر و مدیر نشر سنگ میباشد. او تحصیلات دانشگاهی خود را تا مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ روانشناسی ادامه داده است. کامران محمدی داستاننویسی را از دوران نوجوانی آغاز کرد و سابقۀ همکاری با روزنامهها و نشریات مختلفی را در کارنامۀ خود دارد. همچنین مجموعه داستان کوتاهی به نام «خدا اشتباه نمیکند» در کارنامۀ این نویسنده وجود دارد که در سال 1380 جایزۀ کتاب سال دانشجویی را از آن خود کرد. از دیگر آثار این نویسندهی برجسته میتوان به سهگانهی «اینجا باران صدا ندارد، بگذارید میترا بخوابد، آنجا که برفها آب نمیشوند» و رمان مه اشاره کرد. او همچنین مجموعه داستانی به نام «رولت روسی و هشت داستان دیگر» منتشر کرده است.
در بخشی از کتاب مه میخوانیم
چراغهای ساعی روشن شده. پارک ساکت و خلوت است. هوا نه گرم است نه سرد، اما بوی باران میدهد. بلند میشوم.
هنوز نپرسیده، پشیمان میشوم. سؤالم بیمورد است و میتواند سها را مشکوک کند. سریع ادامه میدهم: «منظورم اینه که، باز هم میگم، میتونم من بمونم ها. همین الان برمیگردم و…»
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D9%87/book/69749
معرفی کتاب مه
وارد پارک میشوم. برای اینکه مطمئن شوم سها خانه نیست، شمارهاش را میگیرم و مینشینم زیر بید مجنون، پایین دره. صدای سها نه غم صبح را دارد، نه خوابآلودگی بعدازظهر را. دوباره به گنجشکی میماند که کاری جز جیکجیک کردن از دستش برنمیآید. حتماً حالا چادرش را با دندان گرفته و دستهایش پُر از خرتوپرتهای مرتضی است. انگشتهای کشیدهاش کشیدهتر شدهاند. با رگهایی متورم و آبی، سفید.
کتاب مه مناسب رده سنی بزررگسال است. اگر شما هم به خواندن داستانها و رمانهای ایرانی به ویژه در ژانر معمایی و عاشقانه علاقهمند هستید، پیشنهاد میکنیم کتاب نامبرده را مطالعه کنید.
با کامران محمدی بیشتر آشنا شویم
«آره خیلی. کلی حرف زدیم. داری میآی بیمارستان که شب بمونی؟»
داستان مردی اهلِ ادبیات که ناظر واقعهای عجیب میشود… کتاب مه نوشتهی کامران محمدی روایتی جذاب از یک رابطهی عاشقانهی مرموز است. خواننده در این رمان هیجانانگیز با تکههای پازلی روبهرو میشود و برای حل معما باید آنها را در کنار هم قرار دهد تا به راز پنهان ماجرا پی ببرد.
دربارهی کتاب مه
صدایش سبُک است، خیلی سبک. مثل دستی که هم لمس میکند، هم نمیکند. گوشی را بیشتر به گوشم میچسبانم و صداهای اطراف را گوش میکنم. چیز زیادی دستگیرم نمیشود، ولی حتماً حالا در راه بیمارستان است. میگویم: «آره، همین حالا از بیمارستان اومدم بیرون. تو کجایی؟»
کتاب مه اثر کامران محمدی رمانی معمایی است و داستان عاشقانهی مرموزی را روایت میکند. این اثر خواندنی برای اولین بار در سال 1395 منتشر شد. شخصیت اصلی کتاب مردی اهل ادبیات است که در کتابخانه کار میکند و رمان از زبان او روایت میشود. این شخصیت اخیراً به خانهای نقل مکان کرده که پیش از او یک عروس و داماد در آنجا ساکن بودند و یک شب عروس از بالکن خانه به حیاط افتاده و مرده است. در واقع، داستان از همان ابتدا با نوعی رازآلودگی آغاز میشود.
دستهکلید را در کیفم گذاشتهام و پیاده به سمت ساعی میروم. هوا تاریک شده و دلم میخواهد همین امشب داستان مرتضی را بردارم. سها دیر یا زود خانه را رها میکند و برمیگردد بیمارستان. میخواهم کمی وقت تلف کنم.
نویسندهی کتاب، این رمان را در سبکی نزدیک به مدرنیسم و پستمدرنیسم نگارش کرده است؛ داستان به شکلی جذاب و پرکشش روایت میشود و شخصیتها هر کدام هویتی مستقل دارند. کتاب مه با زبان اول شخص نوشته شده است و این امر به خواننده کمک میکند تا علاوه بر خواندن روایت داستانهای مختلف از زبان راوی، به خوبی با آنچه در ذهن او میگذرد نیز ارتباط برقرار کند.
کامران محمدی کوشیده است در کتاب مه چهار مفهوم اساسی مرگ، زندگی، امید و ناامیدی را به ترتیب و به دنبال هم پیش ببرد. مضمون مرگ را همان ابتدای داستان در میان نخستین گفتگوها میتوان حس کرد؛ مرتضی دوست راوی در بیمارستان در حال دستوپنجه نرم کردن با مرگ است. در ادامه با ورود شخصیتی دیگر (طراوت) به داستان، مفهوم زندگی را میتوان به خوبی از متن کتاب دریافت. با ورود کاراکتر دیگری به نام ساتیار نیز شاهد شکفتن مضامین امید و زندگی هستیم و در آخر رمان نیز با مضمون ناامیدی مواجه میشویم.
سها زودتر از من میگوید: «کجایی؟ دیدیش؟»
کامران محمدی که تحصیلات روانشناسی دارد، سعی میکند در رمانهایش نیم نگاهی به جنبههای روانشناختی داشته باشد. او با تکیه بر تکنینکهای روانشناسی شخصیتهای رمانش را شکل میدهد و به این ترتیب کتابش را خواندنیتر میکند. همچنین روایت پرکشش و شخصیتپردازیهای قوی از نقاط قوت رمان مه به شمار میرود. لحن نویسنده در روایت کتاب بسیار ساده و گیرا است و خواننده را تا آخرین صفحهی کتاب با خود همراه میکند. نویسنده به خوبی کنجکاوی ذهن مخاطب را برمیانگیزد تا او را به تلاش وا دارد قطعههای پازل را برای رسیدن به جواب معما تکمیل کند و سایههای پنهان هر یک از شخصیتها را کشف نماید.
کتاب مه برای چه کسانی مناسب است؟