معرفی کتاب مگره و دیوار سنگی
1: باز هم یک دردسر دیگر
2: مرد جوانِ عینکى
3: جوابهاى هانرى گاله
4: حقهبازِ سلطنتطلب
5: عُشاق ناخنخشک
6: ملاقات روى دیوار
7: گوش ژوزف موئر
8: آقاى ژاکوب
9: ازدواج تقلبى
10: دستیار
11: یک معامله تجارى
اعلام
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%85%DA%AF%D8%B1%D9%87-%D9%88-%D8%AF%DB%8C%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B3%D9%86%DA%AF%DB%8C/book/78930
البته که همسر قربانی با شنیدن خبر قتل شوهر خود شوکه میشود و نمیتواند باور کند که همسرش بهتازگی به قتل رسیده اما در این بین نکتهای را به مگره گوشزد میکند که اهمیت بسیاری دارد. طبق شواهد، مقتول در شب بیستوپنجم یا بیستوششم ژوئن در شهر سنسر به قتل رسیده اما همسرش کارت پستالی را قبلاً از او دریافت کرده که روی آن تاریخ بیستوششم ثبت شده و مُهر شهر روآن را خورده است. همین موضوع باعث میشود که همسر قربانی، یعنی مادام «گالی» از پذیرش قتل همسرش امتناع کند و باور داشته باشد که احتمالاً مقتول شخص دیگری است که او را با آقای گالی اشتباه گرفتهاند. بااینوجود، مدارک و اوراق هویت قربانی نشان میدهند که او همان امیل گالی است و به طرز نامعلومی کشته شده. اینجاست که خانم گالی هم با همهی مخالفتهایش، تصمیم میگیرد همراه با سربازرس مگره به سنسر برود تا برای شناسایی جسد به مأموران پلیس کمک کند.
کارآگاه مگره برای افشاسازی پشتپردهی این قتل هم از روش ویژهی خود استفاده میکند؛ یعنی نفوذ به لایههای درونی شخصیتها و پی بردن به انگیزههایی که ممکن بوده موجب برانگیختن قاتل برای ارتکاب جرم شود. برای رسیدن به این مقصود، مگره ابتدا نیاز دارد چگونگی روابط کاری مقتول و ارتباط او را با همسرش دریابد و متوجه شود که آیا زندگی عاشقانهای داشتهاند یا روزهایشان را با عذاب کنار یکدیگر میگذراندند. این کنکاش در زندگی خصوصی مقتول و همسرش، مگره را متوجه حقایق مهمی میکند!
مقتول «امیل گاله» نام دارد که در شهر سنسر، هنگامی که در هتل لَلوار اقامت داشته، به قتل رسیده. کارآگاه مگره فوراً مأمور میشود تا با رعایت مراتب قانونی، هم خبر قتل وی را به خانوادهاش برساند و هم تحقیقات خود را آغاز کند. به همین سبب، بهسرعت خود را به خانهی مقتول، در شهر تازهتأییس سنفارگو میرساند تا ملاقاتی را با همسرش ترتیب بدهد؛ یک زن میانسال مرتب، کمی وسواسی، بسیار بدخلق و بدعنق که گویا هیچ علاقهای به دیدار با غریبهها ندارد. طوری که در همان چند ثانیهی اول رویارویی با مگره، انواع توهینها را نثار او میکند. بااینحال، چارهای نیست و مگره موظف شده هم خبر قتل همسرش را به او برساند و هم برای کسب اطلاعات بیشتر او را با خود همراه کند.
هنوز به هیچ چیز پى نبردهاى، شرط مىبندم! هیچ چیز دیگرى هم نخواهى فهمید چون این داستانى است که فقط مستعمراتىها مىتوانند از آن سر دربیاورند. و حتى در این صورت هم موضوع را فقط آن مستعمراتى مىفهمد که در زمان وقوع رویداد حضور داشته است. مگره حالا دیگر فهمیده بود که طرفش چند مرده حلاج است، مىدانست در برخورد با این جور آدمها باید بىحوصلگى را کنار گذاشت، از قطع کردن رشته کلام طرف پرهیز کرد و فقط با تصدیق حرفهایش سرى تکان بدهى وگرنه تلف کردن وقت است و بس! گاله ما آدم قَدَرى بود! یک جورهایى مسئول دفتر مردى بود که در زندگىاش خیلى ترقى کرد و سناتور شد… دیوانه ورزش بود. حتى فکر تشکیل تیم فوتبال هم را هم مطرح کرد… همه ما را هم هدایت مىکرد، اما تیم دیگرى نبود که با آن بازى کنیم. بله، خلاصه آنکه… زنهایش را حتى از فوتبال هم بیشتر دوست مىداشت… و مىتوانى براى بازجویى به سراغ همه آنها بروى… یک سگ دلهاى بود که نگو و نپرس! مىتوانست انواع کلکها را به آنها بزند… یک لحظه صبر کن لطفا…
سری کتابهای «کارآگاه مگره» بهعنوان یکی از محبوبترین و مشهورترین مجموعه کتابهای کارآگاهی و پلیسی شناخته میشوند که توانستهاند در کنار مجموعههای پرطرفداری چون «شرلوک هلمز» و «هرکول پوآرو» بدرخشند. قهرمان اصلی کتابهای ژرژ سیمنون با کاراگاههایی که در سایر کتابهای جنایی دیدهاید، تفاوتهای عمدهای دارد. این کمیسر که در بخش جنایی ادارهی پلیس شهر پاریس فعالیت میکند، بیش از اینکه به دنبال سرنخ باشد، میکوشد تا به نظام فکری جنایتکارها پی ببرد. این کارآگاه را که «ژولز مگره» نام دارد، میتوان از برترین کاراگاههای اخلاقی در ادبیات جنایی قرن بیستم به شمار آورد.
ماجرای قتلی که قرار است ژرژ سیمنون (Georges Simenon) در کتاب مگره و دیوار سنگی (Maigret Stonewalled) برایتان روایت کند، در یکی از روزهای گرم ماه ژوئن، در سال 1930 رخ میدهد. درست زمانی که پادشاه اسپانیا تصمیم گرفته به شهر پاریس عزیمت کند و تمامی دستاندرکاران ادارهی پلیس این شهر، از جمله سربازرس مگره، مأمور شدهاند تا هرطور شده امنیت وی را تأمین کنند. بااینحال، وظیفهای که بر دوش مگره گذاشته شده، بیش از سایر همکارانش است. از طرفی رییس پلیس بخش جنایی به خاطر شرکت در یک کنفرانس مهم راهی پراگ شده و از طرف دیگر هم جانشین او به سبب بیماری فرزندش، به ویلای خود در سواحل نورماندی رفته. اکنون مگره باید بهتنهایی نیروهای لازم را برای حفظ امنیت و جان پادشاه اسپانیا به محل اقامت او اعزام کند اما ناگهان اتفاقی رخ میدهد که اوضاع را از آنچه هست، پیچیدهتر میکند: وقوع یک قتل جدید!
نخستین مجلد مجموعه کتابهای مگره، اولین بار در سال 1931 وارد بازار کتاب شده و از آن زمان تاکنون، توانسته گروه قابلتوجهی از مخاطبان را به خود جذب کند. علاوهبر اینکه طی سالهای 1931 تا 1972، بیشتر از هفتاد مجلد از این مجموعه در اختیار علاقهمندان ژانر پلیسی قرار گرفته، تعداد زیادی از داستانهای کوتاه کارآگاه مگره هم در برخی از نشریات کشور فرانسه به چاپ رسیدهاند. در ادامه، عنوان برخی از آثار این مجموعه را میبینید:
آنچه ژرژ سیمنون در لابهلای صفحات کتاب مگره و دیوار سنگی به شما ارائه میکند، از برترین داستانهای جنایی کلاسیک است که همچنان میتواند علاقهمندان ژانر پلیسی را مجذوب خود کند. رمانی جاندار، نفسگیر و چالشبرانگیز که مخاطب را وامیدارد تا هر لحظه حدس جدیدی را در مورد چگونگی قتل و هویت قاتل در ذهن خود حلاجی کند. کتاب حاضر نیز مانند بسیاری از کتابهای معمایی، بسیار سرگرمکننده است و خوانندگان را تا انتها با خود همراه میکند. این رمان، در ادامهی سری کتابهای کارآگاه مگره، ماجرایی نفسگیر و هیجانانگیز را برایتان روایت میکند که غیرممکن است تا قبل از پایان داستان، بتوانید آن را زمین بگذارید.
سربازرس مگره در کنار شماست تا بهاتفاق به ماجرای یک قتل مرموز دیگر پی ببرید! ژرژ سیمنون در کتاب مگره و دیوار سنگی، ماجرای مردی را برایتان بازگو میکند که ناگهان در هتلی به قتل رسیده در حالی که در شب وقوع قتل، کارت پستالی از طرف او برای همسرش ارسال شده! اگر به دنبال یک داستان معمایی هیجانانگیز میگردید و به آثار جنایی علاقهی ویژهای دارید، کتابی که در جستوجوی آن هستید، هماکنون روبهروی شماست.
دربارهی کتاب مگره و دیوار سنگی
طرفداران پروپاقرص داستانهای جنایی، رمانهای پلیسی و کتابهای هیجانانگیز و معمایی، حتماً مجذوب کتاب مگره و دیوار سنگی خواهند شد.
در بخشی از کتاب مگره و دیوار سنگی میخوانیم
«مگره و مرد تنها»، «مگره و شاهدان گریزان»، «مگره و یکصد چوبهی دار» و… .
کتاب مگره و دیوار سنگی برای چه کسانی مناسب است؟
برای مطالعهی این کتاب مهیج و خواندنی میتوانید به نسخهی فارسی آن با ترجمهی ابراهیم اقلیدی مراجعه کنید. اثری که به کوشش نشر کتاب هرمس در اختیارتان قرار میگیرد.
دربارهی مجموعه کتابهای کارآگاه مگره
آرام رفت به طرف در و ناگهان با یک ضربه در را باز کرد تا ببیند کسى آن پشت فالگوش نایستاده باشد. آره، مىگفتم… یک بار تقریبا شورش را درآورد، البته من افتخار نمىکنم که به نوعى نقش همدستش را بازى کردم، در ضمن یادت باشد خودم را قاتى قضیه نکردمها… یک بذرپاش، تازه دویست سیصد کارگر مالایى آورده بود… در میان این دار و دسته چند تا زن و بچه هم بودند و از آن جمله یک موجود کوچولویى بود!… الآن اسمش یادم نیست.