خانم هندرسون در میان صدای باد فریاد زد: «همینجاست. پستخانه.»
کرول در این کتاب، با یک روایت تاریخی پر پیچ و خم، ما را در هزارتویی هیجنانگیز رها میکند که برای بیرون آمدن از آن باید حواسمان به رمزها و کدهای درون نامهها باشد.
جوایز و افتخارات کتاب نامههایی از فانوس دریایی
اما کرول نویسندهی 52 سالهی اهل انگلستان است. او تا پیش از آنکه شغل حرفهایاش نویسندگی باشد، معلم مدارس پایهی متوسطه بوده اما سالهاست که به طور تماموقت مینویسد. او بیش از بیست رمان در حوزهی ادبیات کودک منتشر کرده است که برندهی جایزههای فراوانی هم شدهاند. کرول دانشآموختهی رشتهی نویسندگی برای جوانان از دانشگاه باث انگلیس است.
در بخشی از کتاب نامههایی از فانوس دریایی میخوانیم
نوجوانان و تمام علاقهمندان به ادبیات کودک و نوجوان از خواندن این داستان جذاب لذت فراوانی خواهند برد.
با اما کرول بیشتر آشنا شویم
چند ماه بعد، در فوریهی 1941، مادر خانواده، بچهها را به ساحل دوون میفرستد. جایی که دور از هیاهوی جنگ، زندگی آرامی داشته باشند، مدرسه بروند و راحتتر تفریح کنند. در اولین روزهای این سفر، الیو در جیب کتی که از خواهرش به جا مانده بود، نامههایی رمزنگاری شده پیدا میکند که نشان میدهد سوکی با این منطقه در مکاتبه بوده است.
اما کرول (Emaa Carroll) در کتاب نامههایی از فانوس دریایی (Letters From The Lighthouse) روایتی از یک خانواده انگلیسی را به تصویر میکشد که با ماجرایی عجیب درگیر میشوند.
ولی بعد از سه ضربهی محکم بر در، باز هم خبری از کویینی نشد.
خانم هندرسون که دید ما در تاریکی خیابان راه افتادیم، دنبالمان دوید. به کمک هم، خیلی زود خانهی کویینی را پیدا کردیم که تقریباً وسطهای خیابان اصلی بود. همانطوری که گلوریا پیشبینی کرده بود، از اینجا میشد فانوس دریایی یا همانقدری از آن را که در تاریکی معلوم بود، به خوبی دید.
بخش پستخانه، تکپنجرهای با کرکرههای بسته بود که جلوتر از دیگر بخشهای ساختمان قرار داشت. بقیهی خانه رو به آسمان سر به فلک کشیده بود. با آن پلههای پهن که به در ورودی بزرگش ختم میشدند، به نظر میرسید ساختمان مهمی بود. دهانم از بزرگی در باز مانده بود.
«وای!» نفس کلیف بند آمد. «خیلی بزرگه!»
خونسرد باش و ادامه بده
بساز و قانع باش
مادرها را از لندن بیرون کنید
فراخوان
مراقبت از بچه های منتقل شده، وظیفه ی ملی است
وظیفه ات را انجام بده
به سرزمینتان دست یاری دهید
زبان سرخ، سر سبز میدهد بر باد
حمله ی چندجانبه
اگر بیاحتیاط حرف بزنید، به قیمت جان مردم تمام میشود
دیوار گوش دارد
آزادی در خطر است
اگر مورد مشکوکی پیش آمد، چراغها را خاموش کنید
رازت را پیش خودت نگه دار
جهت باد تغییر می کند
هیتلر هشدار نمی دهد
مکان مدنظر با علامت X مشخص شده است
کنار یکدیگر
برنده بودن یک کار تماموقت است
عطسه و سرفه مریضیها را پخش میکنند
آنجا که مهارت و شجاعت به کارتان میآید
کاش هرگز نفهمید پناهندگی چه احساسی دارد
هر بار که اشتباه کوچکی میکنید، وقت دشمن بیشتر می شود
پ برای پیروزی
قدرت در اتحاد است