در سال 2013 فیلمی تلویزیونی با الهام از رمان واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 ساخته شد. فیلمنامهی این فیلم با همکاری نویسندهی رمان، کریستوفر پل کورتیس، به نگارش درآمد.
افتخارات کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963
- نامزد دریافت مدال نیوبری در سال 1996
- نامزد دریافت جایزهی کتاب کودک جین آدامز در سال 1996
- نامزد دریافت جایزهی کتاب کودک دوروتی کانفیلد فیشر در سال 1997
نکوداشتهای کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963
- یک اثر مدرن کلاسیک. (NPR)
- یکی از بهترین رمانهایی که تا به امروز نوشته شده است. (Jacqueline Woodson)
- کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 اثری شگفتانگیز است… توأمان کمیک و تکاندهنده. (The New York Times)
کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 مناسب چه کسانی است؟
رمان واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 به قلم محسن خادمی به زبان فارسی ترجمه شده و از سوی کتاب چ (واحد کودک و نوجوان نشر چشمه) در اختیار مخاطبین علاقهمند قرار گرفته است.
اقتباس از کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963
معرفی کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963
کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 نخستین بار در سال 1995 روانهی بازار شد. طنز گیرای این اثر، بالافاصله مورد توجه عموم مخاطبین خاص و عام قرار گرفت و نام کتاب را در سراسر جهان بر سر زبانها انداخت.
1. حتماً میپرسید چرا به ما میگویند. واتسونهای عجیبغریب
2. سلامِ من رو به کِلارک برسون، بچهخَرخون
3. بزرگترین جنگ جهانی دایناسورها
4. جنوبیهای یخزده
5. چترهای نجات نازیها به امریکا حمله میکنند و…
6. شیرینی خامهای سوئدی و پنیر اعانهای
7. تکتک سگهای ولگرد امریکا صف کشیدهاند. تا بایرون را گاز بگیرند
8. گرامافون خارقالعاده
9. واتسونها به بیرمنگام میروند – سال 1963
10. رد شدن از پیشِ خدا
11. مبارزهی بوبو برزیل و شیخ
12. آن سگ دیگر به شکار نمیرود
13. آشنا شدن من با لولوخُرخُره،. برادر دوقلوی بدجنس دیو
14. تمام پرندهها و حشرههای بیرمنگام از حرکت میایستند و به فکر فرومیروند
15. دامپزشکی مشهور واتسون
یادبود
منبع: https://www.ketabrah.ir/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%88%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D9%88%D9%86-%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D8%B1%D9%85%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D9%85%DB%8C-%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-1963/book/73549
نوجوانانی که به داستانهای طنز و رمانهای ماجراجویانه علاقه دارند، از مطالعهی کتاب واتسونها به بیرمنگام میروند – 1963 از کریستوفر پل کورتیس لذتی وافر خواهند برد.
با کریستوفر پل کورتیس بیشتر آشنا شویم
مامان تو آلاباما به دنیا آمده بود و برای همین چیزی از سرما نمیدانست. با اینکه پانزده سالی میشد در فلینت زندگی میکرد، هنوز هم خیال میکرد هوای سرد در یک چشم به هم زدن آدم را از پا درمیآورد. برای همین بود که توی دبستان کِلارک، هیچکس به اندازهی من و جوئِتا لباس گرم نمیپوشید. مامان در روزهای سرد زمستانی اجازه نمیداد پایمان را از خانه بیرون بگذاریم مگر اینکه چند دست تیشرت و پولوور و کاپشن و پالتو بهعلاوهی یک شلوار اسکی خیلی بزرگ که با بند شلوار از روی شانهها آویزان میشد و جوراب و یک جفت چکمهی بزرگ پلاستیکی مشکی و براق که به کمک پنج سگک فلزی بسته میشد، میپوشیدیم. آنقدر لباس میپوشیدیم که وقتی آخرین پالتو را تنمان میکردیم دیگر بهسختی میتوانستیم آرنجمان را خم کنیم. آنقدر لباس میپوشیدیم که در نبودِ بایرون بچهها یک سری مزخرفاتی میگفتند مثل اینکه: «این هم از واتسونهای عجیبغریب که از مامانشون تقلید میکنن.» اما بدترین بخش ماجرا این بود که به محض رسیدن به مدرسه باید تمام این بندوبساط را درمیآوردم.
کریستوفر پل کورتیس (Christopher Paul Curtis) متولد سال 1953 و زادهی ایالت میشیگان آمریکاست. این نویسندهی آفریقاییتبار، به واسطهی رمانهایی که در حیطهی ادبیات کودک و نوجوان به نگارش درآورده شناخته میشود. آثاری خواندنی که تاکنون افتخارات فراوانی را برای او به ارمغان آوردهاند، که از آن جمله است: مدال جان نیوبری و جایزهی گولدن کیت.
اینکه ببینم جوئِتا پالتوها و لباسهای دیگرش را بدون هیچ مشکلی درآورده است یا نه جزء وظایف من بود. برای همین، بعد از اینکه خرتوپرتهای خودم را درمیآوردم، یکراست میرفتم مهدکودک و شروع میکردم به درآوردن لباسهای جوئِتا. پالتوها و کاپشنهایش را که درمیآوردم، معمولاً شبیه یک مُردهی متحرک کوچولو میشد. جوئِتا توی این لباسها آنقدر گرمش میشد که وقتی سرانجام به لایهی آخر میرسیدم خیسِ خیس شده بود و بفهمینفهمی خوابش میآمد. کلاهش را درآوردم و آخرین شالی را که دور سرش بود باز کردم. هر وقت که این شال آخری از سرش برداشته میشد بوی خوبی میآمد.