ولف دیتریش شنوره (Wolfdietrich Schnurre) در سال 1920 در فرانکفورت به دنیا آمد و خانوادهاش در 1928، به شمال شرقی برلین نقل مکان کرد. کمی بعد از تولد ولف، مادرش خانواده را ترک کرد و پدرش حق حضانت او را گرفت و فرزند خود را بزرگ کرد. همانطور که خود شنوره اظهار کرده، شخصیت برونو و پدر برونو را دقیقاً از زندگی خودش و پدرش الگوبرداری کرده است. یکی دیگر از همراهان این پدر و پسر، یاری بود که هرازچندگاهی پدرش برمیگزید. فریدای کتابِ وقتی که پدر سبیلش را تراشید (Als Vater sich den Bart Abnahm)، تصویری از یکی از معشوقههای پدر شنوره است که اسم دیگری داشت و تا مدتها معتقد بود که شخصیت فریدا به او شباهت ندارد.
آقاى تسیکوتانسکى اسم خودش را گذاشته بود خاکبردار. من و پدر موقع قبرستانگردىهاى هرروزهمان با او آشنا شده بودیم. به این صورت که یک روز یکهویى، از بین پشتههاى پوشیده از عَشَقِه، بالاتنه یک آدم از زمین سر برافراشت. کلاه چارلى چاپلینىِ کهنهاى به سر داشت، پیراهنى راهراه و بدون یقه و روى پیراهن جلیقه تیرهاى که به پایینش، نزدیک کَپل، زنجیر ساعت آویزان بود. به نظر پدر استفاده از چنین ایدهاى خلاقانه بود، خلاقانهتر از اینکه مدام این سنگهاى سنگین را سر قبرها عَلم کنند. تا اینکه آن مجسمه شروع کرد به تکان خوردن و مثل حرکتِ آهسته فیلمها، یک بیلْ خاک را از بالاى شانهاش خالى کرد پایین. وقتهاى دیگر هم امکان داشت آدم آقاى تسیکوتانسکى را با مجسمه عوضى بگیرد. براى اینکه او مشکل قلبى داشت و به همین دلیل خیلى کند و آهسته کار مىکرد، آن هم با وقفههاى بسیار، براى نفس تازه کردن. طورى که بهتدریج دفتر کارگزینى گورستان مدام پول کمترى بهش پرداخت مىکرد. نمىدانم، شاید اندوه بىحد و مرزى که از سر و رویش مىبارید واقعا مربوط به کارى بود که انجام مىداد. پدر مىگفت: «هرچه باشد نمىتوان ادعا کرد که قبرکنى شغلى است که آدم را به زندگى امیدوار مىکند.» نه واقعاً. و براى فهمیدن این موضوع فقط کافى بود که آدم از نزدیک آقاى تسیکوتانسکى را ببیند. به هر حال من و بابام هیچوقت در زندگى قیافهاى به این غمگینى ندیده بودیم. از قرار معلوم دیگران هم در مورد او همین فکر را مىکردند. وقتى آقاى تسیکوتانسکى مىرفت به کافه روبهروى گورستان، تا به قول خودش خزههاى چسبیده به زبانش را بشوید و پایین بدهد، موقعى که بالاخره با آه و ناله روى صندلى ولو مىشد، کافه بهقدرى ساکت بود که مىتوانستى صداى چکچک شیر بشکه نوشیدنى را بشنوى.